تاریخ کاشان
تاریخ کاشان | |
---|---|
پدیدآوران | ضرابی، عبدالرحیم بن محمدابراهیم (نویسنده) افشار، ایرج (به کوشش) |
عنوانهای دیگر | مرآه القاسان |
ناشر | امير کبير |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1378 ش |
چاپ | 4 |
شابک | 964-00-0522-5 |
موضوع | کاشان - تاریخ |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 2115 /الف55 ض4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاريخ كاشان، نوشته عبدالرحيم كلانتر ضرابى (سهيل كاشانى) به انضمام يادداشتهایى از اللهيار صالح، به كوشش ايرج افشار در سال 1287ه.ش آغاز و در سال 1288 به فارسی، به انجام رسيده است. يگانه اثرى است كه در تاريخ و جغرافيا و رجال شهر باستانى كاشان به دست رسيده است.
نخستين كتابى كه مستقلا درباره كاشان نوشته شد، تحت عنوان مرآة القاسان بوده كه به سفارش حاكم كاشان جلالالدين ميرزا احتشام ملك توسط كلانتر ضرابى نوشته شده است.
انگيزه نگارش
در واقع كتاب در جواب سؤالاتى تهيه شده است كه از مركز مملكت به تشويق مانكجى ليمجى هاتريا پارسى از حاكم كاشان خواسته بودهاند، حاكم وقت كه جلالالدين ميرزا احتشامالملك بوده است، حصول اين امر مفيد و مهم را از عبدالرحيم كلانتر ضرابى در خواست مىدارد.
ساختار
کتاب داراى يك مقدمه از مؤلف، شش فصل و قسمتى است كه در پايان كتاب تحت عنوان تعليقه و توضيحات و بخشى نيز شامل فهرست اعلام و لغات متن، به علاوه تصاويرى كه در پايان كتاب درج شده، مىباشد.
گزارش محتوا
فصل اول داراى 9 باب مىباشد كه از آب و هواى كاشان، اسم قديم و وجه تسميه و بانى آن، بيشتر سخن به ميان آمده است. فصل دوم نيز داراى نه باب؛ از قلعهها و باغات و مزارع، همچنين از امراض و بلاياى آسمانى بحث مىكند. فصل سوم در نه فصل، پيرامون پرندهها، درختان جنگلى، كوهها، معادن و ايلات كاشان مىگويد.
فصل چهارم از تجار و شكل و شمايل اهالى و سلوك و رفتار آنان، همچنين طريقه معاشرت و طرز پوشش مرد و زن آن مناطق و خانوادههاى كهن و علما و حكما، گفتگو كرده است.
فصل پنچم، در نه باب از تواريخ حكومتى و اسامى آنان، محل حكومت، همچنين از عرض و طول كاشان، ماليات و امنيت و اغتشاش صحبت مىكند.
فصل ششم، در نه فصل از عجايب زمينى و كوهى، ابنيه و عمارات كاشان؛ مانند مساجد و مدارس مختلف، كاروانسراها، حمامها، امامزادگان و مقبرهها و همچنين از مسافرين و اسباب و شرايط سفر در ابوابى سخن مىگويد.
در پايان كتاب خاتمهاى نيز ذكر گرديده است.
داراى اطلاعات دقيق و نفيس و مهم در تاريخ و جغرافيا و خاندانهاى شهرى كه روزهاى درخشان و دورههاى پر حادثه را برخود ديده، مىباشد.
از آنجا كه مؤلف در سال 1308ه.ق در 65 سالگى در تهران وقات يافت؛ نتوانست از نتيجه يادداشتهایى را كه درباره تاريخ باستانى كاشان و آثار مكشوفه گردآورى كرده بود، به انجام برساند، لذا آنها را در اختيار آقاى ايرج افشار گذاشت تا ايشان مرآت قاسان و يادداشتهاى مرحوم صالح را در يك جلد تحت عنوان تاريخ كاشان منتشر كند.
مؤلف در فصل اول از كتاب درباره وجه تسميه كاشان چنين مىگويد كه واژه كاشان در فرهنگها به معنى كاشانه، خانه، و جايگاه جشن و دل آرايى بوده و بعدا به معنى گونهاى مسكن در آمده است. عدهاى معتقدند كه شهر كاشان از ديرباز تاكنون به نامهاى كى آشيان، كاسان، كاسيان، كاشيان، قاشيان، قاسان، كاه شان، چهل حصاران خوانده شده است. در منابع عربى از اين شهر به عنوان قاسان ياد كردهاند. از آن جايى كه حكمرانان و پادشاهان باستانى ابتدا در سرچشمه فين كاشان بناهایى ايجاد مىكردهاند، به همين مناسبت آن جا را كى آشيان به معنى خانه و منزلگاه پادشاهان گفتهاند.
از اين رو اين شعر را سرودهاند:
تاريخ همیگوید ايوان نخستين را | در چسمه فين گشتاسب افراخته تاكيوان |
در كاشان آثار تاريخى بسيارى يافت مىشود، از آثار به دست آمده در تپه سيلك و آتشكده نياسر و بقعه ابولؤلؤ گرفته تا مدرسه و مسجد آقا بزرگ كه در دوره قاجاريه ساخته شده، نشان مىدهد كه اين شهر در تمام دوران تاريخ ایران مورد توجه بوده است. حتى در دوره ايلخانيان، به سفارش خواجه نصيرالدين طوسى، به احترام وجود باباافضل مرفى كاشانى، هلاكوخان از نهب و غارت صرف نظر كرد و حكمرانى كاشان در عهد آباقاخان به دست فردى چون بهاءالدين محمد بن خواجه شمسالدين جوينى قرار گرفت. بعدا در دورده تيموريان نيز اين شهر آباد شد و منجم و رياضى دانى چون غياثالدين جمشيد كاشانى در ابتداى قرن نهم در اين شهر به دنيا آمد و توانست شالوده زيج الغ بيكى در سمرقند را بريزد.
عصر طلايى تاريخ كاشان مربوط به دوره صفويه به ويژه شاه عباس اول است. به واسطه كارخانجات پارچه بافى و مخمل بافى در اين شهر، شاه عباس صفوى بيشتر سفراى در بلادهاى اروپا را با خود به كاشان مىبرد و صنايع و آثار هنرى كاشان را به آنها نشان مىداد.
كاشان در دوره صفويه لقب دارالمومنين يافت و آنجا را كانون شيعه مىدانستند.
كاشان مركز و مدفن تمدنى مربوط به چهار هزار سال پيش از ميلاد مسيح است كه بقاياى آن را از زير تپههاى سيلك به در آوردهاند و اينك در موزه لوور پاريس و موزه ایران باستان در تهران نگاهدارى مىشود.
اين شهر قديمى، تاريخى از زمان قديم ندارد، ظاهرا علت، آن است كه كاشان از لحاظ حكومت استقلال نداشته است. گاه جزء قم و زمانى ضميمه اصفهان بوده است. شرح اوضاع و اخبار آن جا در كتابهایى نظير تاريخ قم و محاسن اصفهان و كتب ديگر از اين نوع مضبوط است.
در اين كتاب از اوضاع جغرافيايى و ترجمه احوال دانشمندان، وضع بقاع مذهبى، ابنيه تاريخى، شيوه زندگانى و آداب و رسوم مردم شهر كاشان در آن، مطالبى ضبط شده است.
بعضى اطلاعات در كتاب موجود مىباشد كه اختصاص به شهر كاشان ندارد، بلكه بيان كننده وضع غالب شهرهاى ایران در زمان تألیف كتاب بوده است.
همچنين از نكاتى درباره لباس عروسى و عزا و تجارت و روشهاى مختلف كشت در كتاب مندرج است. به طور كلى مىتوان گفت كه تاريخ كاشان سندى معتبر و دقيق در بيان اوضاع اجتماعى ایران عصر قاجار است.
مؤلف در تدوين كتاب به كتابهاى آتشكد آذر، احسن القصص، تاريخ اخشيديه، تاريخ آداب ملوك، تاريخ شجرى خلفا، تاريخ الفى تركى، تاريخ قم، تاريخ شاه اسماعيل صفوى و تاريخ شاه طهماسب، تاريخ شرف خان بدليسى، جام جم، جهان نما، ظفرنامه، شاهنشاهنامه، فتوحات مكيه، مجالس المومنين، مجمع التواريخ، مفاتيح و هفت اقليم توجه داشته و آنها را مورد استفاده قرار داده است.
چنانچه مؤلف مىگويد، كاشان در قديم الايام جزو قم بوده و قم نيز در زمان بعثت پيامبر و قبل از آن شهرى به طور تمام ولايتى نبوده است، بلكه گودالى آبى بوده كه در اطراف و جوانبش چمن و سبزه بسيار بوده و چند قلعه متفرقه در آن حدود موجود بوده و آتش پرستان و مجوسان در آن قلاع وطن و مسكن داشتهاند.
در عهد خلافت عمر بن خطاب كه ابوموسى اشعرى به سردارى روانه حدود عراق و ساير ولايات ایران گشت حدود و قلاع مزبور را به حيطه تصرف در آورد و ماليه و خزانه براى آنها قرار داد. پس از خلافت عمر كه در كوفه حجاج بن يوسف مسلط گرديد، طايفه اشعريان و اعراب در قم نزول يافتند.
در لا به لاى كتاب عكسهایى ديده مىشود كه توسط دوستان مؤلف تهيه گشته و در كتاب درج شده است.
مؤلف ضمن شرح «آداب عقد و عروسى» در كاشان، به مراسم «خواستگارى و شيرينىخوران» اشاره كرده، كه در اين مراسم انواع شيرينى و شربت و تنقلات و ميوه حاضر بوده است. همو ضمن شرح مراسم نامزدى، ملزومات عروسى و اسباب سر عقد، و خوانچهها و چيدن آنها، و جاى «خوانچه قند و نقل و نبات» را نيز بيان مىدارد. و نيز چگونگى تهيه ديگر خوانچهها را وصف كرده است: «يك خوانچه از انواع نخودچى و فندق و بادام و پسته و تخمه كدو و كشمش منقا، و خرماى خرك طرحريزى كرده، از نقلهاى خشخاش و خرفه و زرشك، در ميان گلها و خانههاى آن، كه گل و پونه مبالغى كردهاند، بريزند؛ و يك خوانچه از دكان بقالى سيب سرخ، به اصفهان، گلابى نطنزى، انگور انار و غيره». اين گونه مراسم، اعم از نثار گل و حضور نقل بر سر سفره عقد، و ديگر آداب و رسوم مربوط به نامزدى و عقد و عروسى هنوز هم در برخى نقاط خراسان رايج است.
وضعیت کتاب
فهرستهاى كتاب مربوط به متن كتاب است و در تعليقات هر مطلبى به صفحه متن ارجاع داده شده و فهرستى از تعليقات در ابتداى كتاب آورده شده است تا مراجعه به آنها آسان باشد.
فهرستهاى كتاب؛ شامل: 1- لغات و اصطلاحات. 2- اعلام اشخاص و سلسلهها و طوايف. 3- امكنه و ابنيه. 4- كتب.
فهرست مطالب كتاب در اول كتاب ذكر شده است.
منابع مقاله
- متن و مقدمه كتاب.
- مقاله گذرى بر منابع و تحقيقات تاريخ كاشان نوشته سيروس غفاريان.