۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن (') |
جز (جایگزینی متن - 'ر(' به 'ر (') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
نويسنده پيرامون سبب تسميه شام به اين نام، به اختلافى اشاره نموده است. به عقيده ابوبكر انبارى، اشتقاق اين اسم، دو وجه دارد: اينكه مآخوذ از «يد الشؤمى» باشد يا اسم بر وزن فعلى از شؤم. جماعتى از اهل لغت نيز آن را بدون همزه تلفظ كرده و آن را جمع «شامة» دانستهاند. برخى ديگر نيز آن را منسوب به سام بن نوح كردهاند <ref>همان</ref>. | نويسنده پيرامون سبب تسميه شام به اين نام، به اختلافى اشاره نموده است. به عقيده ابوبكر انبارى، اشتقاق اين اسم، دو وجه دارد: اينكه مآخوذ از «يد الشؤمى» باشد يا اسم بر وزن فعلى از شؤم. جماعتى از اهل لغت نيز آن را بدون همزه تلفظ كرده و آن را جمع «شامة» دانستهاند. برخى ديگر نيز آن را منسوب به سام بن نوح كردهاند <ref>همان</ref>. | ||
در فصل دوم، ضمن بررسى اصل تسميه شيعه، اسمايى كه بر شيعه اطلاق گرديده توضيح داده شده است. نويسنده در توضيح واژه شيعه، از تعاريف زير استفاده كرده است: «گروهى كه بر امرى اجتماع نمودهاند»، «هر قومى كه امر واحدى را تبعيت مىنمايند» و «اتباع و انصار كسى». وى در تعريف اصطلاحى اين واژه، به كسانى اشاره نموده كه قائل به امامت و خلافت اميرالمؤمنين على(ع) از طريق نص و وصيت پيامبر(ص) بوده و ايشان را چه به صورت جلى و چه به صورت خفى، امام مىدانند و معتقدند كه امامت از اولاد ايشان خارج نشده و قائل به عصمت ايشان از كبائر و صغاير بوده و امامت را ركنى از اركان مهم دين مىدانند و معتقدند كه اغفال از آن و يا تفويض آن به مردم، بنا بر نص قرآن كريم، بر پيامبر(ص) جايز نيست <ref>همان، ص 17</ref>. | در فصل دوم، ضمن بررسى اصل تسميه شيعه، اسمايى كه بر شيعه اطلاق گرديده توضيح داده شده است. نويسنده در توضيح واژه شيعه، از تعاريف زير استفاده كرده است: «گروهى كه بر امرى اجتماع نمودهاند»، «هر قومى كه امر واحدى را تبعيت مىنمايند» و «اتباع و انصار كسى». وى در تعريف اصطلاحى اين واژه، به كسانى اشاره نموده كه قائل به امامت و خلافت اميرالمؤمنين على(ع) از طريق نص و وصيت پيامبر (ص) بوده و ايشان را چه به صورت جلى و چه به صورت خفى، امام مىدانند و معتقدند كه امامت از اولاد ايشان خارج نشده و قائل به عصمت ايشان از كبائر و صغاير بوده و امامت را ركنى از اركان مهم دين مىدانند و معتقدند كه اغفال از آن و يا تفويض آن به مردم، بنا بر نص قرآن كريم، بر پيامبر (ص) جايز نيست <ref>همان، ص 17</ref>. | ||
نويسنده در ادامه اين بحث، به رواياتى از پيامبر(ص) اشاره نموده كه در آنها، به لفظ شيعه تصريح شده است. از جمله: «يا على شيعه تو شيعه خدا، انصار تو انصار خدا و حزب تو حزب خداست و حزب الله رستگار مىباشند»، «شيعه على در قيامت رستگار مىباشند» <ref>همان، ص18</ref>. | نويسنده در ادامه اين بحث، به رواياتى از پيامبر (ص) اشاره نموده كه در آنها، به لفظ شيعه تصريح شده است. از جمله: «يا على شيعه تو شيعه خدا، انصار تو انصار خدا و حزب تو حزب خداست و حزب الله رستگار مىباشند»، «شيعه على در قيامت رستگار مىباشند» <ref>همان، ص18</ref>. | ||
در طول تاريخ، اسماء زيادى بر شيعه اطلاق گرديده است كه نويسنده در ادامه فصل دوم به بحث و بررسى آنها پرداخته است. اين اسماء عبارتند از: | در طول تاريخ، اسماء زيادى بر شيعه اطلاق گرديده است كه نويسنده در ادامه فصل دوم به بحث و بررسى آنها پرداخته است. اين اسماء عبارتند از: | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
نويسنده معتقد است كه بنا بر اتفاق آراء، ابوذر غفارى كسى بود كه تشيع را در شام و جبل عامل نشر داد. بنا بر نظر نويسنده، نمىتوان تاريخ دقيقى براى اين امر ذكر كرد اما به صورت تقريبى، مىتوان حدس زد كه اين اتفاق، بين سالهاى 28 و 30ق رخ داده است، زيرا معاويه ابوذر را در سال 30ق، به سفارش عثمان، از شام به مدينه فرستاد <ref>همان، ص25</ref>. | نويسنده معتقد است كه بنا بر اتفاق آراء، ابوذر غفارى كسى بود كه تشيع را در شام و جبل عامل نشر داد. بنا بر نظر نويسنده، نمىتوان تاريخ دقيقى براى اين امر ذكر كرد اما به صورت تقريبى، مىتوان حدس زد كه اين اتفاق، بين سالهاى 28 و 30ق رخ داده است، زيرا معاويه ابوذر را در سال 30ق، به سفارش عثمان، از شام به مدينه فرستاد <ref>همان، ص25</ref>. | ||
نويسنده در اين فصل، به جريان ابوذر غفارى و خطبههايى كه وى در مسجد رسول الله(ص) در برملا ساختن اعمال عثمان و فضايل و مناقب حضرت على(ع) ايراد نمود و چگونگى تبعيد وى به شام، نزد معاويه اشاره نموده است. ابوذر در مسجد شام نيز همان سخنانى كه در مسجد پيامبر(ص) مىزد را تكرار نمود و با روشنگرىها و سخنان خود، باعث رسوا شدن دستگاه حكومت و شيوع تشيع در آن بلاد گرديد <ref>همان</ref>. | نويسنده در اين فصل، به جريان ابوذر غفارى و خطبههايى كه وى در مسجد رسول الله(ص) در برملا ساختن اعمال عثمان و فضايل و مناقب حضرت على(ع) ايراد نمود و چگونگى تبعيد وى به شام، نزد معاويه اشاره نموده است. ابوذر در مسجد شام نيز همان سخنانى كه در مسجد پيامبر (ص) مىزد را تكرار نمود و با روشنگرىها و سخنان خود، باعث رسوا شدن دستگاه حكومت و شيوع تشيع در آن بلاد گرديد <ref>همان</ref>. | ||
نويسنده همچنين به بررسى عواملى كه به نظر وى، علت اصلى شيوع و گسترش شيعه در ساحل بلاد شام و جبال غربى آن مىباشد، پرداخته است. اين عوامل عبارتند از: | نويسنده همچنين به بررسى عواملى كه به نظر وى، علت اصلى شيوع و گسترش شيعه در ساحل بلاد شام و جبال غربى آن مىباشد، پرداخته است. اين عوامل عبارتند از: |
ویرایش