کلیات شمس از گفتار مولانا جلال‌الدین محمد مشهور به مولوی

کلیات شمس از گفتار مولانا جلال‌الدین محمد مشهور به مولوی تألیف جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی؛ با تصحیحات و حواشی بدیع‌الزمان فروزانفر؛ این کتاب که با نام دیوان کبیر نیز مشهور است. با بیش از ۳۵۰۰۰ بیت در قالب غزل و قصیده و ملمع و ترجیع بند و ۱۹۸۳رباعی، پس از مثنوی معنوی معروف‌ترین اثر عرفانی و عاشقانۀ مولاناست که او به نام شمس تبریزی و دیگر یاران خود به رشتۀ نظم کشیده است.

کلیات شمس از گفتار مولانا جلال‌الدین محمد مشهور به مولوی
کلیات شمس از گفتار مولانا جلال‌الدین محمد مشهور به مولوی
پدیدآورانمولوی، جلال‌الدین محمد (نویسنده) فروزانفر، بدیع‌الزمان (تصحیح و حواشی)
ناشرانتشارات دانشگاه تهران
مکان نشرتهران
سال نشر1385
چاپسوم
موضوعشعر فارسي -- قرن 7 ق,مولوي، جلال الدين محمدبن محمد، 604 - 672ق . مثنوي -- نقد و تفسير
تعداد جلد10 ج
کد کنگره
‏PIR5294/8و8ک

دلیل نسبت این اثر به شمس تبریزی آن است که مولانا در پایان و مقطع بیشتر غزلیات به جای نام یا تخلص خود و برخلاف معمول شعرا به نام شمس تبریزی تخلص می‌کند. به قول فروزانفر هرگاه کسی از روابط مولانا و شمس مطلع نباشد گمان می‌کند که شمس یکی از غزل سرایان فارسی بوده است در صورتی که هیچ کس او را به سمت شاعری نمی‌شناسد.

مشهور است که این غزلیات نتیجۀ وجد و حال مولاناست و اغلب از سرمستی و در حالت بی‌قراری گفته است و یاران و مریدان، آن‌ها را می‌نوشته‌اند. به همین دلیل، اشعار این مجموعه یک دست نیست و دارای پستی و بلندی بسیار است و از گذشته تا کنون بسیاری به قصد گزینش و گردآوری بهترین اشعار این دیوان، منتخبات و گزیده‌هایی بسیاری را تهیه و چاب کرده‌اند.

در کتاب فرهنگ ادبیات فارسی آمده است: کلیات شمس هم از نظر وسعت دامنۀ تخیل گوینده در زمینه‌های مختلف و هم از نظر اشتمال بر معانی عرفانی و نیز از جهت بسیاری ابیات آن دارای اهمیت بسیار است. همچنین به لحاظ خصایص ادبی و فنی و از نظر موسیقی شعر نیز در میان آثار ادبی فارسی کاملاً ممتاز است؛ زیرا مولوی بسیاری از سنّت‌های رایج شعر فارسی را از لحاظ قافیه و ردیف و انتخاب کلمات در مواردی دگرگون کرده است. از نظر وزن،اغلب غزل‌ها دارای موسیقی خاص و متناسب با شور و جذبه سراینده است و از نظر قافیه علاوه برکلماتی که در پایان ابیات به عنوان قافیه آمده است، در میان مصراع‌ها نیز به نوعی قافیه‌ای که در ایجاد موسیقی در غزل تأثیر بسیاری دارد رعایت شده است.

مولوی در غزلیات بیشتر به جنبه‌های معنوی شعر پرداخته و به کلمات، آن‌گونه که دیگر استادان غزل توجه داشته‌اند اعتنایی نداشته و مافی‌الضمیر خود را بی هیچ آداب و ترتیبی بر زبان جاری کرده است. همچنین وحدت مضمون غزلیات او را در غزلیات دیگر استادان شعر فارسی کمتر می‌توان یافت.

دیوان کبیر مفصل‌ترین اثر مولاناست که هم حاوی عاطفی‌ترین مضامینی است که به معنی راستین کلمه، «شعر» است، و هم سیمای مولانا را بیش از دیگر آثار او در لابه‌لای این کتاب هر لحظه به رنگی می‌توان دید، اما همانند مثنوی او، چنان که باید، شایع نشده است و قرن‌ها غریب مانده است.

توفیق سبحانی در مقدمۀ دیوان کبیر می‌نویسد: «دیوان شمس چنان پهناور و به هم آميخته است و واژگان آن چنان گسترده است و بی‌اعتنایی به واژگان رسمی و رایج که شاعران بدان معتاد بودند چنان زیاد است و مفاهیم پيچيدۀ عرفانی چنان در آن به هم بافته است که بازیافتن صورت عشق که آماج نهایی مولانا بوده است، برای مردم تنگ حوصله و عادی دشوار شده است. به همین دلیل است که جز معدودی کنجکاو و مشکل پسند به این خاستگاه عشق دسترسی نداشته‌اند».

رضاقلی‌خان هدایت(متوفای 1288ق) که یکی از آن مشکل پسندان بود، در دیباچۀ دیوان شمس‌الحقایق که فی‌الواقع گزیده‌ای از دیوان کبیر است، می‌نویسد: «من بنده که مسکینی پارسی زبانم و به عقیدۀ جمعی سخنگوی و سخندانم و بسیار نامه‌ها دیده‌ام و بسا نظم‌ها شنیده‌ام و کتاب‌ها از نظم و نثر خود در گیتی گذاشته‌ام و بر اشعار فصحا و عرفا تذکره‌ها برنگاشته، چون غزلیات مولانا در عجم، نظمی وجدانگیز و عشق‌آمیز ندیده‌ام و چندان که به قدر دانش خود در وادی تفکر و تدبر شناخته‌ام هیچ کس را در مقام و مقال و حال به پایه وی نیافته‌ام، آن‌قدر حقایق و دقایق حکمت و معرفت که در سخنان او که در حقیقت واردات ربّانی است مندرج است در کتب هیچ یک از محققین عرفا و متقدمین فصحای سابقه ندیده و همانا به تول یکی از اکابر مشایخ زمان ما لفظ و معنی هر دو بر ضمیر منیر مولوی وارد گردیده». محمدرضا شفیعی کد کنی، یکی از شیفتگان جلال‌الدین محمد بلخی می‌نویسد: «مولانا را در تاریخ ادبیات بیشتر از رهگذر مثنوی معنوی می‌شناخته‌اند. دیوان کبیر در میانۀ عامّه اهل شعر و دوستداران ادب رواج چندانی نداشته و به همین دلیل جز چند غزل که برخی از آن‌ها هم از او نیست از آثار او شهرت نيافته است. تنها در خانقاه و در حلقۀ صوفیان بوده است که گروهی در جنب مثنوی از غزلیات مولانا نیز بهره‌مند می‌شده‌اند. شاید یکی از علل گمنام ماندن غزلیات مولانا حجم فوق‌العادۀ دیوان بوده است. آنچه مؤید این معنی است آنکه شهرت این غزلیات در صد سالۀ اخیر، پس از نثر چندین منتخب از غزلیات شمس محسوساً افزایش یافته است».

شاید دلیل دیگر بر غریب ماندن دیوان کبیر وسعت آفاق عاطفی مولانا باشد که به گستردگی ازل و ابد و اقالیم اندیشۀ وی به فراخنای هستی است. کسانی که عادت به صور عادی خیال کرده باشند نمی‌توانند به آسانی با شعر او انس بگیرند.

بدیع‌الزمان فروزانفر هم این اثر را به نبت اينکه در ایضاح افکار مولوی و فهم مثنوی معنوی راهبر و دستیاری سودمند واقع گردد تصحیح کرده است. پیش از این تصحیح، نسخۀ رایج کلیات شمس، متعدد بوده؛ اما رایج‌ترین آن‌ها، نسخۀ چاپ لکنهو(هند) بوده‌است که مصحح می‌گوید آن هم مورد اطمینان نبود و در اشعار اصلی حذف و اضافات ناروا راه یافته و عدّۀ بسیاری از غزلیات دیگران در ضمن اشعار اصلی جا خوش کرده بود. او که خود ادیب واز فضلای نامدار و شیفتۀ مولانا بوده است، برای تحقیقات مولوی‌شناسی، خصوصاً نگارش شرح مثنوی شریف، تصحیح و تهیه نسخه قابل اعتماد کلیات را لازم و ضروری می‌بیند و شخصاً در جستجوی نُسخ قدیمی اين اثر گرانسنگ و بی‌بدیل می‌افند و با تلاش پیگیر و تقبّل زحمات طاقت فرسا و بعضاً با مساعدت‌های نهادهای فرهنگی و سیاسی ایران و ترکیه، دوازده نسخه عکسی مختلف را به دست می‌آورد و کار تصحیح را با جدّیت آغاز می‌کند و در ده سال به پایان می‌رساند.

مشخصات مهم‌ترین این نسخ عبارت است از:

  1. نسخه کتابخانۀ اسعد افندی به شمارۀ 2693، استنساخ شده در اواخر قرن هفتم؛
  2. نسخه موزۀ قونیه به شمارۀ 2113، کتابت شده در قرن هفتم؛
  3. نسخه موزۀ قونیه به شمارۀ 70، کتابت شده در قرن هفتم؛
  4. نسخه کتابخانه بلدیه استانبول، به شماره 17 استنساخ شده در سال ‎723؛
  5. نسخۀ قره‌حصار به شمارۀ 1605 و730، اسنتساخ شده در سال 727؛
  6. نسخه قونیه به شمارۀ 68 و 69 کتابت شده در سال 768.

نسخۀ پایانی (نسخه قونیه شماره 68 و 69) از نظر فروزانفر مزیت‌های فراوانی دارد و می‌گوید کامل‌ترین نسخه‌ای است که وی به آن دست یافته و آن را چون از فریدون اوزلوق نافذ(دانشمند ترک) دریافت کرده با رمز (فذ) در این تصحیح مبنا و اساس کار قرار داده است.

روش او در مقابله و تصحیح این کتاب، بنا بر آنچه در مقدمۀ این دیوان آمده چنین بوده است:

نخست - فهرستی جامع و کامل از غزلیاتی که در نسخه‌های مذکور بوده فراهم می‌آورد تا عدّۀ حقیقی آن‌ها معلوم گردد و غزلی از قلم نیفند.

دوم - برای آنکه در نوشتن اشعار، سهوی رخ ندهد از روی نسخه کامل‌تر(قونیه شماره 68 و 69) غزل‌ها را می‌نویسد و اضافات سایر نسخ را بر آن می‌افزاید تا نسخۀکامل برای مقابله آماده شود.

سوم - نسخه مذکور را با نسخ دیگر مقابله می‌کند و ابیات اضافی را با قید اینکه در کدام نسخه است بر آن می‌افزاید.

چهارم- با قید مأخذ در تصحیح ابیات آنچه در اکثر نسخ می‌یابد در متن و آن را که در یک يا دو نسخه بوده به ذیل صفحات می‌آورد.

پنجم - در کتابت اشعار روش املایی نسخۀ کامل‌تر(قونیه به شماره 68 و 69) را رعایت کرده و املای نسخه‌های دیگر را نیز در ذیل صفحات قید می‌کند.

ششم - غزلیات را به ترتیب حروف قوافی از الف تا یا مرتب می‌سازد و هر حرف را به ترتیب بحور از هشت تایی تا شش تایی منظم می‌کند.

هفتم - در هر بحر غزلیات را با ملاحظه وجود آن‌ها در نسخ مقدم و مؤخر می‌کند، بدین معنی که از غزل‌ها آنچه در تمام نسخ آمده است مقدم می‌نویسد و پس از آن کثرت نسخ را معتبر شناخته تا برسد به غزلی که تنها در یک نسخه یافت شده که آن را در آخر همه قرار می‌دهد و با این روش درجه قوت و ضعف اسناد هر غزل را مجسم می‌سازد.

هشتم - غزلیات فارسی را در آغاز هرحرف و پس از آن ملمّعات و در آخر همه اشعار عربی را با رعایت اوزان می‌نویسد و ترجیعات را در قسمت جداگانه مرتب می‌کند.

نهم - هر بیتی که بر آیه یا روایتی مبتنی بوده به مأخذ آن‌ها اشاره کرده و کامل آیه را در پاورقی می‌آورد.

دهم- هرجا که در مناقب العارفین افلاکی سبب انشای غزلی مذ کوراست آن روایت را در ذیل نقل می‌کند و هر جا در آن بیتی از دیوان کبیر نقل شده در ذیل بدان نیز اشاره دارد.

یازدهم- برای تسهیل قرائت، اصول نقطه‌گذاری را در حد ضرورت اعمال می‌کند.

فهرست غزلیات در ابتدای هر مجلد جداگانه و به تریب حروف قوافی و با ذکر مصراع نخست مرتب شده است.[۱]

پانويس

  1. ر.ک: عالمی، محمدعلم، ص367-372


منابع مقاله

عالمی، محمدعَلَم، کتاب‌شناسی توصیفی مولانا (شامل جدیدترین تحقیقات و قدیمی‌ترین کتاب‌های مولوی پژوهی)، قم، انتشارات دانشگاه قم، 1392ش.

وابسته‌ها