کارل مارکس و جامعهشناسی شناخت
| کارل مارکس و جامعهشناسي شناخت | |
|---|---|
| پدیدآوران | آشتیانی، منوچهر (نويسنده) |
| ناشر | نشر قطره |
| مکان نشر | ایران - تهران |
| سال نشر | 1386ش |
| چاپ | 1 |
| شابک | 978-964-341-698-0 |
| موضوع | مارکس، کارل، 1818 - 1883م. - نقد و تفسیر - شناخت (فلسفه) |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | 2ک5آ 39/5 HX |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
کارل مارکس و جامعهشناسی شناخت، اثر منوچهر آشتیانی، گزارش گردشگونهای است که در بخش کوچکی از افکار مارکس (و در این ارتباط گاه با اشاراتی به اندیشههای انگلس و لنین و دیگران)، آنهم فقط در سپهر دانش جامعهشناسی شناخت مارکس، انجام گرفته است[۱].
انگیزه نگارش
هدف اصلی نگارنده، ارائه شرحی اساسی از مفاهیم و موضوعات مربوط به بنیادهای تفکر مارکس (و مارکسیسم) است. کتاب قصد دارد زمینهای را برای درک درست افکار مارکس و انگلس و تبیین اندیشههای پیروان برجسته مارکسیسم فراهم کند.
ساختار
کتاب، مشتمل است بر:
- پیشگفتار؛
- درآمدی به جامعهشناسی شناخت مارکس؛
- مطالب اصلی، در قالب دو فصل (فصل دوم، دارای سه بخش که بخش سوم آن خود شامل دو قسمت است)؛
- پسگفتار؛
- ملاحظات، مستندات و مآخذ.
گزارش محتوا
- مباحثی که شاکه کلی کتاب را نشان میدهند، عبارتند از:
- کلیات بحث که در فصل اول مطرح شده است[۲].
- مفردات و موضوعات مشخص، شامل سه بخش «کار و کنش و آگاهی»، «کار تولیدی و پیوند وجودی فکر و نظریههای مربوط به آنها»، «رویداد بیگانگی در کار تولید اجتماعی و پیدایش «تفکر واژگونه» یا «آرمانشناسی» ناشی از بیگانگی» (مسئله بیگانگی و بحث درباره آرمانشناسی نزد مارکس) که همگی در فصل دوم عرضه شدهاند[۳].
- این کتاب به تبیین علمی و روشنگرانه اصول و مفاهیم بنیادی جامعهشناسی مارکس، بهویژه مقولههایی چون بیگانگی (Entfremdung)، آرمانشناسی (Ideologie) و آگاهی وارونه/کژگون (Verkehrte Bewußtein) میپردازد که برای درک جامعهشناسی مارکس ضروری هستند.
- نگارنده تلاش میکند تا از ادعاهای شایع و سادهانگارانه رایج علیه مارکسیسم، بهویژه در محافل دانشگاهی غرب، دوری کند. هدف، شرح اصول اساسی و موضوعات مربوط به بنیادهای تفکر مارکس و مارکسیسم است.
- نگارنده تأکید میکند که جامعهشناسی مارکس بهصورت مجرد و محدود به مباحث اقتصادی نیست، بلکه مارکسیسم یک جهانبینی (Weltanschauung) جامع است که بر بنیادهای ماتریالیسم دیالکتیکی و ماتریالیسم تاریخی استوار است[۴].
- مفاهیم محوری و مشخص:
بخش عمدهای از محتوای کتاب به تشریح مفاهیم اساسی مارکسیستی که در جامعهشناسی شناخت مارکس نقش دارند، اختصاص یافته است؛ از قبیل:
- بیگانگی (Entfremdung): این مفهوم، که یکی از مسائل کانونی در آثار اولیه مارکس است، بهصورت مفصل در بخشی از کتاب مورد بحث قرار گرفته است[۵].
بیگانگی به معنای خارج شدن دستاوردهای کار انسان از کنترل او و تبدیل شدن به نیرویی بیگانه و مسلط بر وی است. نگارنده، معتقد است که بیگانگی (Entfremdung) و آرمانشناسی (Ideologie) از محوریترین موضوعاتی هستند که اهمیت و اعتبار بنیادین جامعهشناسی مارکس را حفظ کردهاند.
- آرمانشناسی یا ایدئولوژی (Ideologie / Verkehrte Bewußtein):
آرمانشناسی یا ایدئولوژی نزد مارکس به معنای آگاهی کژگون یا وارونه (inverted consciousness) است. این مفهوم نشاندهنده فرایندی است که در آن منافع طبقاتی در قالب نمودهای فرهنگی و اجتماعی خود را بیان میکنند. مارکس در تحلیلهایش نهتنها بر زیرساخت اقتصادی (پایههای مادی) تأکید دارد، بلکه نقش روبنای ایدئولوژیکی و تأثیر آن بر فرهنگ و آگاهی عمومی را نیز بررسی میکند.
- کار، کنش و آگاهی (Arbeit, Praxis, Bewußtein):
مارکس، کنش عملی و حسی انسان (praktische menschlich-sinnliche Tätigkeit) را بهعنوان مهمترین فعالیت بشری و مبنای جهانبینی بورژوایی میداند. بحث کار نزد مارکس به کارگر مولد و ارزش اضافی اشاره دارد. همچنین مفهوم کنش (Praxis) مارکسی به فعالیت اجتماعی و تاریخی انسانها برای تغییر واقعیت مربوط میشود.
- نقد روششناسی علمی بورژوایی:
نگارنده بهطور مکرر به موضعگیری مارکسیسم در قبال فلسفههای بورژوایی اشاره میکند. مارکس و مارکسیسم، علم را تنها ابزاری در خدمت سرمایهداری نمیدانند، بلکه آن را ابزار دگرگونی انقلابی میبینند[۶].
پانویس
منابع مقاله
پیشگفتار، درآمد و متن کتاب.