فلسفه سياسی فارابی و ارتباط آن با ولايت فقيه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹: خط ۴۹:
مقایسه وظایف رهبری در فلسفه سیاسی فارابی با وظایف و اهداف ولایت‌فقیه نشان می‌دهد که این دو نظام، اهداف و وظایف همسانی را دنبال می‌کنند. ‏وظیفه اصلی هر دو، تأمین نیازهای مادی و معنوی جامعه و هدایت انسان‌ها به‌سوی سعادت است. البته فارابی جایگاه ویژه‌ای به تامین نیازهای مانند ثروت، لذت، کرامت، منصب و نیز علم و سیاست می‌دهد.<ref>.ر.ک: همان، ص۳۰۷</ref>‏.
مقایسه وظایف رهبری در فلسفه سیاسی فارابی با وظایف و اهداف ولایت‌فقیه نشان می‌دهد که این دو نظام، اهداف و وظایف همسانی را دنبال می‌کنند. ‏وظیفه اصلی هر دو، تأمین نیازهای مادی و معنوی جامعه و هدایت انسان‌ها به‌سوی سعادت است. البته فارابی جایگاه ویژه‌ای به تامین نیازهای مانند ثروت، لذت، کرامت، منصب و نیز علم و سیاست می‌دهد.<ref>.ر.ک: همان، ص۳۰۷</ref>‏.


نویسنده در جمع‌بندی ارتباط نظریه ولایت‌فقیه با اندیشه فارابی که در شش جهت اصلی (مبانی، منشا حاکمیت، شرایط، ادله مشروعیت، وظایف و اهداف حاکم) انجام داده است،<ref>همان، ص۳۱۹</ref> چنین گزارش می‌دهد که‏ بخش اول و دوم کتابش را به موضوعاتی چون اهداف، فرضیه‌ها، زندگی فارابی، شخصیت علمی او و مفاهیم کلی فلسفه سیاسی فارابی ویژه نموده است.<ref>.ر.ک: همان، ص۳۱۲</ref>‏ حسینی در این باره به هدف نهایی فارابی از فلسفه سیاسی، که کسب فضیلت و ایجاد سعادت در وجود انسان است، اشاره می‌کند<ref>.ر.ک: همان، ص۳۱۵</ref>‏ و اینکه، فارابی سعادت حقیقی را به معنای رسیدن به مرتبه عقل فعال می‌انگارد و بالاترین مراتب سعادت انسان را در کسب فضائل چهارگانه نظری، فکری، اخلاقی و عملی می‌داند.<ref>.ر.ک: همان، ص313-312</ref>‏ حسینی میان دین و فلسفه از نگاه فارابی رابطه وثیقی قائل است؛ بدین‌‌گونه که مسیرهای هدایت الهی از طریق «وحی» و «عقل فعال» به پیامبر (ص) و رئیس اول مدینه فاضله صورت می‌گیرد. این هدایت و رهبری، جامعه را یاری می‌دهد تا به سعادت حقیقی برسد.<ref>ر.ک: همان، ص۳۱۴ </ref>‏فارابی حکومت را از نظر فعالیت به حکومت فردی و جمعی تقسیم می‌کند.<ref>.ر.ک: همان، ص۳۱۵ </ref>‏او همچنین در مورد انواع حکومت‌ها، در کنار مدینۀ فاضله، به چهار نوع فاسدِ «جاهله، فاسقه، ضالّه و متبدّله» اشاره می‌نماید.<ref>.ر.ک: همان، ص۳۱۷ </ref>‏ حسینی در پایان، با تایید ارتباط فلسفه سیاسی فازابی با ولایت‌فقیه و ارتباط ریاست مدینه فاضله با آن، نشان می‌دهد که رئیس سوم مدینۀ فاضله، که فارابی از آن به «رئیس سنت» یاد می‌کند، همان ولی‌فقیه است. ‏پس می‌توان گفت که این دو نظریه به لحاظ مبانی، منشأ حاکمیت، شرایط، مشروعیت، وظایف و اهداف حاکم، تفاوت بنیادی و عمیقی ندارند و فقط تفاوت اندکی در ادلّه وجود دارد. فارابی فیلسوف است و به خلاف فقیهان از ادله نقل که تعبّدی است، بهره نمی‌گیرد. <ref>.ر.ک: همان، ص۳۱۹</ref> ‏نهایت اینکه، رئیس مماثل، همان ائمۀ اطهار(ع) و رئیس سنت نیز همان ولی‌فقیه است.<ref>.ر.ک: همان، ص319،۳۱7</ref>‏
نویسنده در جمع‌بندی ارتباط نظریه ولایت‌فقیه با اندیشه فارابی که در شش جهت اصلی (مبانی، منشا حاکمیت، شرایط، ادله مشروعیت، وظایف و اهداف حاکم) انجام داده است،<ref>همان، ص۳۱۹</ref> چنین گزارش می‌دهد که‏ بخش اول و دوم کتابش را به موضوعاتی چون اهداف، فرضیه‌ها، زندگی فارابی، شخصیت علمی او و مفاهیم کلی فلسفه سیاسی فارابی ویژه نموده است.<ref>.ر.ک: همان، ص۳۱۲</ref>‏ حسینی در این باره به هدف نهایی فارابی از فلسفه سیاسی، که کسب فضیلت و ایجاد سعادت در وجود انسان است، اشاره می‌کند<ref>.ر.ک: همان، ص۳۱۵</ref>‏ و اینکه، فارابی سعادت حقیقی را به معنای رسیدن به مرتبه عقل فعال می‌انگارد و بالاترین مراتب سعادت انسان را در کسب فضائل چهارگانه نظری، فکری، اخلاقی و عملی می‌داند.<ref>.ر.ک: همان، ص313-312</ref>‏ حسینی میان دین و فلسفه از نگاه فارابی رابطه وثیقی قائل است؛ بدین‌‌گونه که مسیرهای هدایت الهی از طریق «وحی» و «عقل فعال» به پیامبر (ص) و رئیس اول مدینه فاضله صورت می‌گیرد. این هدایت و رهبری، جامعه را یاری می‌دهد تا به سعادت حقیقی برسد.<ref>ر.ک: همان، ص۳۱۴ </ref>‏فارابی حکومت را از نظر فعالیت به حکومت فردی و جمعی تقسیم می‌کند.<ref>.ر.ک: همان، ص۳۱۵ </ref>‏او همچنین در مورد انواع حکومت‌ها، در کنار مدینۀ فاضله، به چهار نوع فاسدِ «جاهله، فاسقه، ضالّه و متبدّله» اشاره می‌نماید.<ref>.ر.ک: همان، ص۳۱۷ </ref>‏ حسینی در پایان، با تایید ارتباط فلسفه سیاسی فارابی با ولایت‌فقیه و ارتباط ریاست مدینه فاضله با آن، نشان می‌دهد که رئیس سوم مدینۀ فاضله، که فارابی از آن به «رئیس سنت» یاد می‌کند، همان ولی‌فقیه است. ‏پس می‌توان گفت که این دو نظریه به لحاظ مبانی، منشأ حاکمیت، شرایط، مشروعیت، وظایف و اهداف حاکم، تفاوت بنیادی و عمیقی ندارند و فقط تفاوت اندکی در ادلّه وجود دارد. فارابی فیلسوف است و به خلاف فقیهان از ادله نقل که تعبّدی است، بهره نمی‌گیرد. <ref>.ر.ک: همان، ص۳۱۹</ref> ‏نهایت اینکه، رئیس مماثل، همان ائمۀ اطهار(ع) و رئیس سنت نیز همان ولی‌فقیه است.<ref>.ر.ک: همان، ص319،۳۱7</ref>‏


==پانویس ==
==پانویس ==
۱٬۸۰۱

ویرایش