۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'سیدم' به 'سید م') |
||
| خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
[[بلخی، سید اسماعیل|سید اسماعیل بلخی]] فرزند | [[بلخی، سید اسماعیل|سید اسماعیل بلخی]] فرزند سید محمد در سال 1299هـ.ش در قریۀ سرپل بلخاب دیده به جهان گشود. به گفتۀ خودش: «یک و نیم سال بیشتر نداشت که مادرش از دنیا میرود. سیداسماعیل دوران طفولیت را تا سن 5 سالگی در کنار برادر بزرگش سیدابراهیم و خواهرش رقیه با حمایت پدر در قریۀ سرپل میگذراند». نبوغ فرزندان و نبود امکانات لازم برای شکوفایی بیشتر آنها، پدر را که فردی روحانی و آگاه به مسائل دینی و علمی بود برآن میدارد تا همراه فرزندان به شهر مزارشریف و سپس کابل مهاجرت کند. اما در آن زمان، این دو شهر نیز مکان مناسب برای رشد و نمو فرزندان نابغۀ سید محمد نبودند. بنابراین سید محمد همراه با فرزندان خود عازم شهر مشهد در ایران میشود و در آنجا سکنا میگزیند. هنگام ورود به مشهد، سیداسماعیل فرزند کوچک خانواده شش سال سن دارد. | ||
داغ درگذشت خواهر و برادر جوان هر چند برای سید اسماعیل که کودکی بیش نیست سنگین تمام میشود اما به وصیت برادر گوش میسپارد و با جدیت وافر شروع به فراگیری علوم مختلف میکند. او از محضر استادانی چون [[آیتالله میرزا محمد کفایی]]، شیخ [[محمدتقی ادیب نیشابوری]]، [[آیتالله علیاکبر نهاوندی]]، [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|علامه آقا بزرگ]]، [[صدر، سید صدرالدین|آیتالله سید صدرالدین صدر]] و [[آیتالله حاج شیخ هاشم قزوینی]] بهرهمند میشود. همۀ استادان بلخی او را فردی نابغه و دارای استعداد فوقالعاده میدانند. | داغ درگذشت خواهر و برادر جوان هر چند برای سید اسماعیل که کودکی بیش نیست سنگین تمام میشود اما به وصیت برادر گوش میسپارد و با جدیت وافر شروع به فراگیری علوم مختلف میکند. او از محضر استادانی چون [[آیتالله میرزا محمد کفایی]]، شیخ [[محمدتقی ادیب نیشابوری]]، [[آیتالله علیاکبر نهاوندی]]، [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|علامه آقا بزرگ]]، [[صدر، سید صدرالدین|آیتالله سید صدرالدین صدر]] و [[آیتالله حاج شیخ هاشم قزوینی]] بهرهمند میشود. همۀ استادان بلخی او را فردی نابغه و دارای استعداد فوقالعاده میدانند. | ||