۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'سيد جلالالدين آشتيانى' به 'سيد جلالالدين آشتيانى ') |
||
| خط ۲۳۶: | خط ۲۳۶: | ||
در مورد چگونگى انتشار اين مكاتبات فلسفى - عرفانى، چند نكته گفتنى است: | در مورد چگونگى انتشار اين مكاتبات فلسفى - عرفانى، چند نكته گفتنى است: | ||
1. براى نخستين بار استاد سيد جلالالدين آشتيانى اين مكاتبات را در نشريه «جاويدان خرد» بهصورت مقالهاى در سه قسمت و به ترتيب در سالهاى 1354، 1355 و 1357ش، با مقدمه و تعليقات، تصحيح و منتشر كرد. استاد آشتيانى با آنكه از سويى، در آثارش بيشتر در نقش شارح ظاهر مىشد و كمتر به انتقاد مىپرداخت و از سويى ديگر، در موضوع مورد بحث همعقيده با سيد احمد كربلايى و قائل به «وحدت شخصى وجود» بود، ولى بااينهمه، چند انتقاد اساسى بر آيتالله كربلايى وارد كرد و از جمله در تعليقه 80 (مكاتبات عرفانى، ص 94) و تعليقه 84 (همان، ص 101 - 103) او را قائل به «أصالة الماهية» دانست و در تعليقه 43 (همان، ص 67 - 68) با اشاره به گرايش سيد به مسلك ذوق التأله محقق دوانى؛ يعنى أصالة الوجود در حضرت حق و أصالة الماهية در خلق، آن را بديهى البطلان دانست؛ زيرا ادله طرفين، قول به تفصيل را رد مىكند و حتى تصريح كرد كه «مرحوم سيد از تقرير برهان بر مطلب، مرتب طفره مىرود و با شعر و غزل و تغزل از معركه خارج مىشود و بالاخره نفرمود كه چرا وجودات خاصه امكانيه كه به قول او محدود به ماهيات اعتباريهاند، اعتبار و اوهام صرفند؟! حق اول، مگر صرف خارج و عين واقع و نفس منشأيت اثر نيست؟! مگر اثر غير از معلول است؟! مگر معلول از لوازم وجود خارجى علت نمىباشد؟!...» (همان، تعليقه 47، ص 72) و «مرحوم عارف محقق سيد احمد مانند ساير عرفاى اتباع آقا محمد بيدآبادى در نظريات و برهانيات تضلع ندارد و در مقام كشف، اعيان ممكنات را اعتبارى ديده و در مقام غلبه وحدت، كثرت را موهوم شناخته است» (همان، تعليقه 43، ص 67 - 68) و البته طبيعى است كه اين گونه انتقادها به مذاق هواداران «وحدت شخصى وجود» مانند آيتالله حسينى تهرانى، هيچ خوش نيامد. | 1. براى نخستين بار استاد [[آشتیانی، جلالالدین|سيد جلالالدين آشتيانى]] اين مكاتبات را در نشريه «جاويدان خرد» بهصورت مقالهاى در سه قسمت و به ترتيب در سالهاى 1354، 1355 و 1357ش، با مقدمه و تعليقات، تصحيح و منتشر كرد. استاد آشتيانى با آنكه از سويى، در آثارش بيشتر در نقش شارح ظاهر مىشد و كمتر به انتقاد مىپرداخت و از سويى ديگر، در موضوع مورد بحث همعقيده با سيد احمد كربلايى و قائل به «وحدت شخصى وجود» بود، ولى بااينهمه، چند انتقاد اساسى بر آيتالله كربلايى وارد كرد و از جمله در تعليقه 80 (مكاتبات عرفانى، ص 94) و تعليقه 84 (همان، ص 101 - 103) او را قائل به «أصالة الماهية» دانست و در تعليقه 43 (همان، ص 67 - 68) با اشاره به گرايش سيد به مسلك ذوق التأله محقق دوانى؛ يعنى أصالة الوجود در حضرت حق و أصالة الماهية در خلق، آن را بديهى البطلان دانست؛ زيرا ادله طرفين، قول به تفصيل را رد مىكند و حتى تصريح كرد كه «مرحوم سيد از تقرير برهان بر مطلب، مرتب طفره مىرود و با شعر و غزل و تغزل از معركه خارج مىشود و بالاخره نفرمود كه چرا وجودات خاصه امكانيه كه به قول او محدود به ماهيات اعتباريهاند، اعتبار و اوهام صرفند؟! حق اول، مگر صرف خارج و عين واقع و نفس منشأيت اثر نيست؟! مگر اثر غير از معلول است؟! مگر معلول از لوازم وجود خارجى علت نمىباشد؟!...» (همان، تعليقه 47، ص 72) و «مرحوم عارف محقق سيد احمد مانند ساير عرفاى اتباع آقا محمد بيدآبادى در نظريات و برهانيات تضلع ندارد و در مقام كشف، اعيان ممكنات را اعتبارى ديده و در مقام غلبه وحدت، كثرت را موهوم شناخته است» (همان، تعليقه 43، ص 67 - 68) و البته طبيعى است كه اين گونه انتقادها به مذاق هواداران «وحدت شخصى وجود» مانند آيتالله حسينى تهرانى، هيچ خوش نيامد. | ||
2. استاد آشتيانى در سال 1361ش، مقالات مذكور را در كتابى مستقل تحت عنوان «مكاتبات عرفانى بين سيد احمد حائرى و شيخ محمدحسين غروى»، جمع و بدون هيچ تغييرى منتشر كرد. | 2. استاد آشتيانى در سال 1361ش، مقالات مذكور را در كتابى مستقل تحت عنوان «مكاتبات عرفانى بين سيد احمد حائرى و شيخ محمدحسين غروى»، جمع و بدون هيچ تغييرى منتشر كرد. | ||
| خط ۲۴۲: | خط ۲۴۲: | ||
3. رساله محاكمات [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] كه شامل تعليقات ايشان بر شش مكتوب آغازين از اين مكاتبات عرفانى بود، بهوسيله استاد حسن [[حسنزاده آملی، حسن|حسنزاده آملى]] تصحيح و در يادنامه شهيد آيتالله قدوسى در سال 1361ش، منتشر شد. | 3. رساله محاكمات [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] كه شامل تعليقات ايشان بر شش مكتوب آغازين از اين مكاتبات عرفانى بود، بهوسيله استاد حسن [[حسنزاده آملی، حسن|حسنزاده آملى]] تصحيح و در يادنامه شهيد آيتالله قدوسى در سال 1361ش، منتشر شد. | ||
4. استاد آيتالله سيد محمدحسين حسينى تهرانى كه از برخى تعليقات انتقادى آيتالله سيد جلالالدين آشتيانى رنجيده بود، در سال 1410ق، مكاتبات مذكور را همراه با تعليقات [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] و تذييلهايى از خودش بدون يادكرد از تلاش علمى استاد آشتيانى، تحت عنوان «مكاتيب حكمى و عرفانى» و سپس در سال 1417ق، تحت عنوان «توحيد علمى و عينى در مكاتيب حكمى و عرفانى» منتشر كرد و در جانبدارى از سيد احمد كربلايى همه توان خود را به كار برد و افزون بر بحث و استدلال، حتى از اشعار متعدد عربى و فارسى و خاطره و داستان نيز براى اثبات نظرش بهره گرفت (توحيد علمى و عينى، صص 327، 337، 325 و...). | 4. استاد آيتالله سيد محمدحسين حسينى تهرانى كه از برخى تعليقات انتقادى آيتالله [[آشتیانی، جلالالدین|سيد جلالالدين آشتيانى]] رنجيده بود، در سال 1410ق، مكاتبات مذكور را همراه با تعليقات [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] و تذييلهايى از خودش بدون يادكرد از تلاش علمى استاد آشتيانى، تحت عنوان «مكاتيب حكمى و عرفانى» و سپس در سال 1417ق، تحت عنوان «توحيد علمى و عينى در مكاتيب حكمى و عرفانى» منتشر كرد و در جانبدارى از سيد احمد كربلايى همه توان خود را به كار برد و افزون بر بحث و استدلال، حتى از اشعار متعدد عربى و فارسى و خاطره و داستان نيز براى اثبات نظرش بهره گرفت (توحيد علمى و عينى، صص 327، 337، 325 و...). | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
| خط ۲۴۹: | خط ۲۴۹: | ||
1. توحيد علمى و عينى در مكاتيب حكمى و عرفانى، سيد محمدحسين حسينى تهرانى، انتشارات علامه طباطبائى، چاپ دوم، مشهد 1417ق، (يب + 352 ص). | 1. توحيد علمى و عينى در مكاتيب حكمى و عرفانى، سيد محمدحسين حسينى تهرانى، انتشارات علامه طباطبائى، چاپ دوم، مشهد 1417ق، (يب + 352 ص). | ||
2. مكاتبات عرفانى بين سيد احمد حائرى و شيخ محمدحسين غروى، تصحيح و تعليقات سيد جلالالدين | 2. مكاتبات عرفانى بين سيد احمد حائرى و شيخ محمدحسين غروى، تصحيح و تعليقات [[آشتیانی، جلالالدین|سيد جلالالدين آشتيانى]] ، مركز انتشارات علمى و فرهنگى، تهران 1361ش (106 ص). | ||
3. جاويدان خرد (دوفصلنامه)، زير نظر سيد حسين نصر، نشريه انجمن شاهنشاهى فلسفه ايران، سال اول: شماره اول و سال دوم: شماره اول و سال چهارم: شماره اول. | 3. جاويدان خرد (دوفصلنامه)، زير نظر سيد حسين نصر، نشريه انجمن شاهنشاهى فلسفه ايران، سال اول: شماره اول و سال دوم: شماره اول و سال چهارم: شماره اول. | ||
ویرایش