پرش به محتوا

داروی جان؛ تکرار مضمون در آثار عطار نیشابوری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURداروی جانJ1.jpg | عنوان =داروی جان | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = قیصری، ابراهیم (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موضوع = |ناشر | ناشر =کتاب سرزمین | مکان نشر =تهران | سال نشر =1398 | کد اتوماسیون =AUTOMATIO...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''داروی جان؛ تکرار مضمون در آثار عطار نیشابوری''' تألیف ابراهیم قیصری، علاقۀ عطار به سرگذشت عارفان و سخنان دلاویزشان چنان می‌نماید که گویی در هنگام به نظم درآوردن‌شان، «تذکرة الاولیاء» را پیش رو داشته و افزون بر نقل مضمون حکایت‌ها، بسیاری از لغات و ترکیبات داستان‌های منثور را عیناً در حکایت‌های منظوم خود نقل کرده است.
'''داروی جان؛ تکرار مضمون در آثار عطار نیشابوری''' تألیف [[قیصری، ابراهیم|ابراهیم قیصری]]، علاقۀ [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] به سرگذشت عارفان و سخنان دلاویزشان چنان می‌نماید که گویی در هنگام به نظم درآوردن‌شان، «[[تذکرة الأولیاء|تذکرة الاولیاء]]» را پیش رو داشته و افزون بر نقل مضمون حکایت‌ها، بسیاری از لغات و ترکیبات داستان‌های منثور را عیناً در حکایت‌های منظوم خود نقل کرده است.


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
شیخ فریدالدین عطار نیشابوری (540 ـ 618 هـ.ق) شاعر و عارف قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری را اهل ادب و عرفان، به واسطۀ دو اثر مشهور وی یعنی «تذکرة الاولیاء» و «منطق الطیر» نیک می‌شناسند؛ هرچند آثار دیگرش چون مصیبت‌نامه، الهی‌نامه، اسرارنامه و مختارنامه نیز از شهرت بسزایی برخوردارند. از میان این آثار، «تذکرة الاولیاء» معروف‌تر از آن است که نیاز به معرفی داشته باشد؛ و چنان‌که از عنوان کتاب برمی‌آید مجموعه‌ای است گرانقدر در شرح احوال و اقوال مشایخ و مشاهیر بزرگ صوفیه که نویسنده با مطالعۀ آثار پیشینیان و غور و بررسی در آنها و اطلاعات خود فراهم آورده است. دقت در این کتاب ارزشمند نشان می‌دهد که مؤلف از کتب معتبری در تراجم و احوال این قوم مانند طبقات الصوفیه، رسالۀ قشیریه، کشف المحجوب هجویری غزنوی و چند متن دیگر در این زمینه به زبان تازی در مطالعه گرفته بوده است. ارزش و اعتبار این مطالب به اندازه‌ای است که عطار بسیاری از نکته‌ها و حکایات «تذکرة الاولیاء» را در آثار منظوم خود نیز بازگو می‌کند. این نقل‌ها و بازگویی‌ها ظاهراً مککر به نظر می‌رسد؛ ولی لطف سخن و شیوۀ داستان‌سرایی شیخ چنان است که نه‌تنها موجب ملال خاطر خواننده نیست، بلکه این گفتۀ شیرین حافظ را به یاد می‌آورد که:
[[عطار، محمد بن ابراهیم|شیخ فریدالدین عطار نیشابوری]] (540 ـ 618 هـ.ق) شاعر و عارف قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری را اهل ادب و عرفان، به واسطۀ دو اثر مشهور وی یعنی «[[تذکرة الأولیاء|تذکرة الاولیاء]]» و «[[منطق الطیر عطار|منطق الطیر]]» نیک می‌شناسند؛ هرچند آثار دیگرش چون [[مصیبت‌نامه]]، [[الهی‌نامه]]، [[اسرارنامه]] و [[مختارنامه]] نیز از شهرت بسزایی برخوردارند. از میان این آثار، «[[تذکرة الأولیاء|تذکرة الاولیاء]]» معروف‌تر از آن است که نیاز به معرفی داشته باشد؛ و چنان‌که از عنوان کتاب برمی‌آید مجموعه‌ای است گرانقدر در شرح احوال و اقوال مشایخ و مشاهیر بزرگ صوفیه که نویسنده با مطالعۀ آثار پیشینیان و غور و بررسی در آنها و اطلاعات خود فراهم آورده است. دقت در این کتاب ارزشمند نشان می‌دهد که مؤلف از کتب معتبری در تراجم و احوال این قوم مانند طبقات الصوفیه، رسالۀ قشیریه، کشف المحجوب هجویری غزنوی و چند متن دیگر در این زمینه به زبان تازی در مطالعه گرفته بوده است. ارزش و اعتبار این مطالب به اندازه‌ای است که عطار بسیاری از نکته‌ها و حکایات «[[تذکرة الأولیاء|تذکرة الاولیاء]]» را در آثار منظوم خود نیز بازگو می‌کند. این نقل‌ها و بازگویی‌ها ظاهراً مککر به نظر می‌رسد؛ ولی لطف سخن و شیوۀ داستان‌سرایی شیخ چنان است که نه‌تنها موجب ملال خاطر خواننده نیست، بلکه این گفتۀ شیرین حافظ را به یاد می‌آورد که:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب''|2=''کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است''}}
{{ب|''یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب''|2=''کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
علاقۀ عطار به سرگذشت عارفان و سخنان دلاویزشان چنان می‌نماید که گویی در هنگام به نظم درآوردن‌شان، «تذکرة الاولیاء» را پیش رو داشته و افزون بر نقل مضمون حکایت‌ها، بسیاری از لغات و ترکیبات داستان‌های منثور را عیناً در حکایت‌های منظوم خود نقل کرده است؛ برای مثال در «تذکرة الاولیاء» آورده است: «نقل است که یک روز ابوعلی دقاق به خانۀ مریدی شد. و آن مرید، دیرگاه بود که در انتظار او بود. چون شیخ درآمد گفت: ای شیخ! یک سخن بگویم! گفت: بگو. گفت: کی خواهی رفت؟ گفت: ای بیچاره! هنوز وصال نایافته آواز فراق بلندی کردی؟»
علاقۀ [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] به سرگذشت عارفان و سخنان دلاویزشان چنان می‌نماید که گویی در هنگام به نظم درآوردن‌شان، «[[تذکرة الأولیاء|تذکرة الاولیاء]]» را پیش رو داشته و افزون بر نقل مضمون حکایت‌ها، بسیاری از لغات و ترکیبات داستان‌های منثور را عیناً در حکایت‌های منظوم خود نقل کرده است؛ برای مثال در «تذکرة الاولیاء» آورده است: «نقل است که یک روز [[ابوعلی دقاق]] به خانۀ مریدی شد. و آن مرید، دیرگاه بود که در انتظار او بود. چون شیخ درآمد گفت: ای شیخ! یک سخن بگویم! گفت: بگو. گفت: کی خواهی رفت؟ گفت: ای بیچاره! هنوز وصال نایافته آواز فراق بلندی کردی؟»


عطار همین حکایت را به صورت نظم در «مصیبت‌نامه» اینگونه تکرار می‌کند:
عطار همین حکایت را به صورت نظم در «[[مصیبت‌نامه]]» اینگونه تکرار می‌کند:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''بوعلی دقاق آن شیخ جهان''|2=''شد به نزدیک مریدی میهمان''}}
{{ب|''بوعلی دقاق آن شیخ جهان''|2=''شد به نزدیک مریدی میهمان''}}
خط ۴۳: خط ۴۳:
ملاحظه می‌شود که کلمات کلیدی مانند انتظار، مرید، کی خواهی رفت، وصال و فراق بعینه در هر دو متن ـ منظوم و منثور ـ تکرار شده است.
ملاحظه می‌شود که کلمات کلیدی مانند انتظار، مرید، کی خواهی رفت، وصال و فراق بعینه در هر دو متن ـ منظوم و منثور ـ تکرار شده است.


گاهی تکرار حکایت و موضوع آن در خود «تذکرة الاولیاء» با اندک تغییری در صحنۀ داستان و اشخاص دیده می‌شود. از باب مثال موضوع تکلف میزبان در شمع و چراغ افروختن در مهمان کردن صوفیان، یک بار به نام احمد خضرویه می‌آید و دیگر بار به نام شبلی بازآوری می‌شود و البته در هر دو مورد، زیبا و دلنشین است.
گاهی تکرار حکایت و موضوع آن در خود «[[تذکرة الأولیاء|تذکرة الاولیاء]]» با اندک تغییری در صحنۀ داستان و اشخاص دیده می‌شود. از باب مثال موضوع تکلف میزبان در شمع و چراغ افروختن در مهمان کردن صوفیان، یک بار به نام احمد خضرویه می‌آید و دیگر بار به نام شبلی بازآوری می‌شود و البته در هر دو مورد، زیبا و دلنشین است.


در برخی از داستان‌های تکراری «تذکرة الاولیاء»، اسلوب و چارچوب داستان یکی است؛ ولی پیام موردنظر و مضمون کلام تفاوت دارد. از دیگر مکررات و بازآفرینی در «تذکرة الاولیاء» نسبت دادن کرامتی واحد به دو تن از اولیاست؛ با این تفاوت که صحنه‌آرایی در داستان اول، جلوۀ بیشتری دارد.
در برخی از داستان‌های تکراری «[[تذکرة الأولیاء|تذکرة الاولیاء]]»، اسلوب و چارچوب داستان یکی است؛ ولی پیام موردنظر و مضمون کلام تفاوت دارد. از دیگر مکررات و بازآفرینی در «[[تذکرة الأولیاء|تذکرة الاولیاء]]» نسبت دادن کرامتی واحد به دو تن از اولیاست؛ با این تفاوت که صحنه‌آرایی در داستان اول، جلوۀ بیشتری دارد.


در این کتاب نمونه‌هایی از این تکرار مضامین در آثار عطار نیشابوری، به‌ویژه در «تذکرة الاولیاء» و «منطق‌الطیر» نقل شده است.<ref>[https://literaturelib.com/books/4131 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
در این کتاب نمونه‌هایی از این تکرار مضامین در آثار [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار نیشابوری]]، به‌ویژه در «[[تذکرة الأولیاء|تذکرة الاولیاء]]» و «[[منطق‌الطیر (مقدمه سلماسی زاده)|منطق‌الطیر]]» نقل شده است.<ref>[https://literaturelib.com/books/4131 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>