داروی جان؛ تکرار مضمون در آثار عطار نیشابوری

    از ویکی‌نور
    داروی جان
    داروی جان؛ تکرار مضمون در آثار عطار نیشابوری
    پدیدآورانقیصری، ابراهیم (نویسنده)
    ناشرکتاب سرزمین
    مکان نشرتهران
    سال نشر1398
    شابک2ـ4ـ98328ـ600ـ978
    کد کنگره
    ‏‏‫‭PN ۶۰۹۵‭‬/ف۲ ‏‫‭ب۲

    داروی جان؛ تکرار مضمون در آثار عطار نیشابوری تألیف ابراهیم قیصری، علاقۀ عطار به سرگذشت عارفان و سخنان دلاویزشان چنان می‌نماید که گویی در هنگام به نظم درآوردن‌شان، «تذکرة الاولیاء» را پیش رو داشته و افزون بر نقل مضمون حکایت‌ها، بسیاری از لغات و ترکیبات داستان‌های منثور را عیناً در حکایت‌های منظوم خود نقل کرده است.

    گزارش کتاب

    شیخ فریدالدین عطار نیشابوری (540 ـ 618 ه.ق) شاعر و عارف قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری را اهل ادب و عرفان، به واسطۀ دو اثر مشهور وی یعنی «تذکرة الاولیاء» و «منطق الطیر» نیک می‌شناسند؛ هرچند آثار دیگرش چون مصیبت‌نامه، الهی‌نامه، اسرارنامه و مختارنامه نیز از شهرت بسزایی برخوردارند. از میان این آثار، «تذکرة الاولیاء» معروف‌تر از آن است که نیاز به معرفی داشته باشد؛ و چنان‌که از عنوان کتاب برمی‌آید مجموعه‌ای است گرانقدر در شرح احوال و اقوال مشایخ و مشاهیر بزرگ صوفیه که نویسنده با مطالعۀ آثار پیشینیان و غور و بررسی در آنها و اطلاعات خود فراهم آورده است. دقت در این کتاب ارزشمند نشان می‌دهد که مؤلف از کتب معتبری در تراجم و احوال این قوم مانند طبقات الصوفیه، رسالۀ قشیریه، کشف المحجوب هجویری غزنوی و چند متن دیگر در این زمینه به زبان تازی در مطالعه گرفته بوده است. ارزش و اعتبار این مطالب به اندازه‌ای است که عطار بسیاری از نکته‌ها و حکایات «تذکرة الاولیاء» را در آثار منظوم خود نیز بازگو می‌کند. این نقل‌ها و بازگویی‌ها ظاهراً مککر به نظر می‌رسد؛ ولی لطف سخن و شیوۀ داستان‌سرایی شیخ چنان است که نه‌تنها موجب ملال خاطر خواننده نیست، بلکه این گفتۀ شیرین حافظ را به یاد می‌آورد که:

    یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجبکز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

    علاقۀ عطار به سرگذشت عارفان و سخنان دلاویزشان چنان می‌نماید که گویی در هنگام به نظم درآوردن‌شان، «تذکرة الاولیاء» را پیش رو داشته و افزون بر نقل مضمون حکایت‌ها، بسیاری از لغات و ترکیبات داستان‌های منثور را عیناً در حکایت‌های منظوم خود نقل کرده است؛ برای مثال در «تذکرة الاولیاء» آورده است: «نقل است که یک روز ابوعلی دقاق به خانۀ مریدی شد. و آن مرید، دیرگاه بود که در انتظار او بود. چون شیخ درآمد گفت: ای شیخ! یک سخن بگویم! گفت: بگو. گفت: کی خواهی رفت؟ گفت: ای بیچاره! هنوز وصال نایافته آواز فراق بلندی کردی؟»

    عطار همین حکایت را به صورت نظم در «مصیبت‌نامه» اینگونه تکرار می‌کند:

    بوعلی دقاق آن شیخ جهانشد به نزدیک مریدی میهمان
    آن مرید از عشق او می‌سوخت زارکرده بودش روزی انتظار
    شیخ بنشست، آن مرید نو نیاز گفت شیخا، کی بخواهی رفت باز
    گفت ناافتاده وصلی اتفاقپیشباز آوردی آواز فراق؟

    ملاحظه می‌شود که کلمات کلیدی مانند انتظار، مرید، کی خواهی رفت، وصال و فراق بعینه در هر دو متن ـ منظوم و منثور ـ تکرار شده است.

    گاهی تکرار حکایت و موضوع آن در خود «تذکرة الاولیاء» با اندک تغییری در صحنۀ داستان و اشخاص دیده می‌شود. از باب مثال موضوع تکلف میزبان در شمع و چراغ افروختن در مهمان کردن صوفیان، یک بار به نام احمد خضرویه می‌آید و دیگر بار به نام شبلی بازآوری می‌شود و البته در هر دو مورد، زیبا و دلنشین است.

    در برخی از داستان‌های تکراری «تذکرة الاولیاء»، اسلوب و چارچوب داستان یکی است؛ ولی پیام موردنظر و مضمون کلام تفاوت دارد. از دیگر مکررات و بازآفرینی در «تذکرة الاولیاء» نسبت دادن کرامتی واحد به دو تن از اولیاست؛ با این تفاوت که صحنه‌آرایی در داستان اول، جلوۀ بیشتری دارد.

    در این کتاب نمونه‌هایی از این تکرار مضامین در آثار عطار نیشابوری، به‌ویژه در «تذکرة الاولیاء» و «منطق‌الطیر» نقل شده است.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها