پرش به محتوا

سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می‌آمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'میکند' به 'می‌کند'
جز (جایگزینی متن - ' می ش' به ' می‌ش')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'میکند' به 'می‌کند')
خط ۷۸: خط ۷۸:
بله آقا روح الله! اینطور شد که برادرم کربلایی اکبر هم آمد اینجا و به کام دلش رسید و بعد هم شد تفنگچی و باغبان حاج آقا مصطفی، و شد تا از بدِ روزگار، سر حاج آقا مصطفی روز زانو او باشد.
بله آقا روح الله! اینطور شد که برادرم کربلایی اکبر هم آمد اینجا و به کام دلش رسید و بعد هم شد تفنگچی و باغبان حاج آقا مصطفی، و شد تا از بدِ روزگار، سر حاج آقا مصطفی روز زانو او باشد.


آقا  روح‌الله! حرفم را باور کنید. بهت همه‌ی کارها را خراب  میکند.این جور  مصیبتها همیشه می‌تواند اتفاق نیفتد به شرط آنکه آدم ها  غافلگیر و بهت زده نشوند. سید جواد را که  میبینید. بعد از آن واقعه، دیگر هرگز کمرش راست نشد که نشد.
آقا  روح‌الله! حرفم را باور کنید. بهت همه‌ی کارها را خراب  می‌کند.این جور  مصیبتها همیشه می‌تواند اتفاق نیفتد به شرط آنکه آدم ها  غافلگیر و بهت زده نشوند. سید جواد را که  میبینید. بعد از آن واقعه، دیگر هرگز کمرش راست نشد که نشد.
از پی دیدار سوم، دلم برای آقای مدرس...
از پی دیدار سوم، دلم برای آقای مدرس...


خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:
همچنان، دیدار سوم: خونِ نو، زیر پوست سیاست  
همچنان، دیدار سوم: خونِ نو، زیر پوست سیاست  


در سال 1340، برای آخرین بار، [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|حاج آقا روح‌الله خمینی]] با آقای کاشانی دیدار  میکند. در این دیدار آیت‌الله کاشانی، که به راستی چون گنجشکی کوچک و لاغر شده است، بسیار آهسته می‌نالد: حاج آقا روح الله، خودتان باید شروع کنید، از من دیگر هیچ کاری ساخته نیست.
در سال 1340، برای آخرین بار، [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|حاج آقا روح‌الله خمینی]] با آقای کاشانی دیدار  می‌کند. در این دیدار آیت‌الله کاشانی، که به راستی چون گنجشکی کوچک و لاغر شده است، بسیار آهسته می‌نالد: حاج آقا روح الله، خودتان باید شروع کنید، از من دیگر هیچ کاری ساخته نیست.


چشم آقا… مطمئن بدانید که این مبارزه، متوقف نخواهد شد.<ref> ر.ک: بی‌نام، ج2، ص56-58</ref>
چشم آقا… مطمئن بدانید که این مبارزه، متوقف نخواهد شد.<ref> ر.ک: بی‌نام، ج2، ص56-58</ref>