پرش به محتوا

در هندسه‌ی یاد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه ی ' به 'ه‌ی '
جز (جایگزینی متن - 'واسطه ی ' به 'واسطه‌ی ')
جز (جایگزینی متن - 'ه ی ' به 'ه‌ی ')
خط ۳۳: خط ۳۳:
کتاب در هندسه‌ی یاد اثری است یک جلدی، با 364 صفحه که اختصاصاً به شرح ذکر در قرآن می‌پردازد. نویسنده در مقدّمه کم و کیف بحث را و آنچه را که مراد وی بوده را به اختصار بیان کرده است و آن را اساس شریعت و طریقت خوانده است. طبیعتاً چیزی که در دو جنبه شیوعی گسترده و بنیادین داشته باشد شاید تنها چیزی باشد که وصل به حقیقت در نظر گرفته شود، زیرا از همین طریق می‌توان به حق راه یافت و از همین طریق می‌توان در مدار حقیقت حضوری فعّال داشت.
کتاب در هندسه‌ی یاد اثری است یک جلدی، با 364 صفحه که اختصاصاً به شرح ذکر در قرآن می‌پردازد. نویسنده در مقدّمه کم و کیف بحث را و آنچه را که مراد وی بوده را به اختصار بیان کرده است و آن را اساس شریعت و طریقت خوانده است. طبیعتاً چیزی که در دو جنبه شیوعی گسترده و بنیادین داشته باشد شاید تنها چیزی باشد که وصل به حقیقت در نظر گرفته شود، زیرا از همین طریق می‌توان به حق راه یافت و از همین طریق می‌توان در مدار حقیقت حضوری فعّال داشت.


کتاب در هندسه‌ی یاد غیر از مقدّمه و تمهید کتاب دارای دوازده بخش است که به ترتیب عبارتد از: 1- بنیاد یاد 2- یاد، بنیاد دین و عرفان 3- زبان و دل در یاد 4- آنچه از یاد می‌رسد 5- دردهای بی یادی 6- نشانه‌های یاد 7- یادشدگان 8- تمهیداتی بر یاد 9- دعوت به یاد 10- انفعالاتی از برای یاد 11- موانع یاد 12- مردان یاد. آنگاه هر کدام از این بخشها زیرمجموعه‌هایی کم یا زیاد دارد که اجزاء گوناگون بحث را در یک بخش توضیح می‌دهد و ذکر را در همان مورد مورد تفسیر قرار می‌دهد. بیشترین حجم کتاب مربوط به بخش ششم، یعنی «نشانه‌های یاد» است که از صفحه ی 145 تا 266 را در بر گرفته است. زیرمجموعه‌های این بخش حدود 30 مورد است که به طور مستقیم و با زیر مجموعه‌های آن حدود چهل قسمت را شامل می‌شود.
کتاب در هندسه‌ی یاد غیر از مقدّمه و تمهید کتاب دارای دوازده بخش است که به ترتیب عبارتد از: 1- بنیاد یاد 2- یاد، بنیاد دین و عرفان 3- زبان و دل در یاد 4- آنچه از یاد می‌رسد 5- دردهای بی یادی 6- نشانه‌های یاد 7- یادشدگان 8- تمهیداتی بر یاد 9- دعوت به یاد 10- انفعالاتی از برای یاد 11- موانع یاد 12- مردان یاد. آنگاه هر کدام از این بخشها زیرمجموعه‌هایی کم یا زیاد دارد که اجزاء گوناگون بحث را در یک بخش توضیح می‌دهد و ذکر را در همان مورد مورد تفسیر قرار می‌دهد. بیشترین حجم کتاب مربوط به بخش ششم، یعنی «نشانه‌های یاد» است که از صفحه‌ی 145 تا 266 را در بر گرفته است. زیرمجموعه‌های این بخش حدود 30 مورد است که به طور مستقیم و با زیر مجموعه‌های آن حدود چهل قسمت را شامل می‌شود.


در بخش اخیر که نشانه‌های یاد را به تفصیل بیان نموده مواردی به این شرح دیده می‌شود: توجّه و یاد نشانه‌های الهی. یوجه و یاد علم و قدرت خداوند. که در مورد اخیر نیز قدرت خداوند را در آیات مورد نظر قرار داده و شواهدی از اعجاز را برای خواننده معلوم داشته تا از این طریق مقوله‌ی ذکر را استحکام ببخشد. نهایتاً آنچه که جلوه گری می‌کند در مواردی وجود گسترده ی آیات است که کنار هم با نوعی نظم و معنادار قرار گرفته تا به شرح و تفسیر مطلب ذکر بپردازد. در کنار آن وجود احادیث است که به تفسیر بیشتر ذکرِ قرآنی مدد رسانده و نهایتاً نگرشی عرفانی است که با استفاده از سخنان و حالات و افعال عارفان راستین مصادیقی از آنهمه را در این راستا مقرّر نموده است. برای این کار غیر از قرآن و تفاسیر متعدّد، آثار روایی و نیز کتابهای اصلی و اصیل عرفانی نیز مدّ نظر نویسنده واقع شده است که از بابت گستره‌ی منابع کار را کاملاً پژوهشی و اصیل ساخته است.
در بخش اخیر که نشانه‌های یاد را به تفصیل بیان نموده مواردی به این شرح دیده می‌شود: توجّه و یاد نشانه‌های الهی. یوجه و یاد علم و قدرت خداوند. که در مورد اخیر نیز قدرت خداوند را در آیات مورد نظر قرار داده و شواهدی از اعجاز را برای خواننده معلوم داشته تا از این طریق مقوله‌ی ذکر را استحکام ببخشد. نهایتاً آنچه که جلوه گری می‌کند در مواردی وجود گسترده‌ی آیات است که کنار هم با نوعی نظم و معنادار قرار گرفته تا به شرح و تفسیر مطلب ذکر بپردازد. در کنار آن وجود احادیث است که به تفسیر بیشتر ذکرِ قرآنی مدد رسانده و نهایتاً نگرشی عرفانی است که با استفاده از سخنان و حالات و افعال عارفان راستین مصادیقی از آنهمه را در این راستا مقرّر نموده است. برای این کار غیر از قرآن و تفاسیر متعدّد، آثار روایی و نیز کتابهای اصلی و اصیل عرفانی نیز مدّ نظر نویسنده واقع شده است که از بابت گستره‌ی منابع کار را کاملاً پژوهشی و اصیل ساخته است.




خط ۴۴: خط ۴۴:
کتاب مورد نظر بسیار عالمانه نوشته شده و شواهدی که از آیات ارائه داده با نوع بخش بندی و شرح و تفسیر اثری خواندنی و استناد کردنی را رقم زده است. چنان می‌نماید که در این کتاب جایی خالی برای مطلب دیگر وجود نداشته باشد، زیرا از همه‌ی جوانب به این مقوله پرداخته و آن را مورد بحث و ررسی قرار داده است. توجّه به گستردگی مطالبی که در فهرست کتاب وجود دارد کافی است تا گسترده و عمیق بودن اثر را خاطرنشان نماید. اینهمه استفاده از آیات و دقّت در الفاظ آن و بحث در متشابهات و مترادفات و ریشه‌های آن و چینش آیات به نوعی که خود به تفسیر خود بپردازد کاری بزرگ و استادانه است.
کتاب مورد نظر بسیار عالمانه نوشته شده و شواهدی که از آیات ارائه داده با نوع بخش بندی و شرح و تفسیر اثری خواندنی و استناد کردنی را رقم زده است. چنان می‌نماید که در این کتاب جایی خالی برای مطلب دیگر وجود نداشته باشد، زیرا از همه‌ی جوانب به این مقوله پرداخته و آن را مورد بحث و ررسی قرار داده است. توجّه به گستردگی مطالبی که در فهرست کتاب وجود دارد کافی است تا گسترده و عمیق بودن اثر را خاطرنشان نماید. اینهمه استفاده از آیات و دقّت در الفاظ آن و بحث در متشابهات و مترادفات و ریشه‌های آن و چینش آیات به نوعی که خود به تفسیر خود بپردازد کاری بزرگ و استادانه است.


نویسنده در بخشی از مقدّمه ی کتاب می‌گوید: گفتنی است که این پژوهش که در سال 1362 آماده شده بود و در سال 65 برای چاپ نخست آماده می‌شد تقریباً اوّلین اثر تحقیقی و گسترده پیرامون ذکر قرآنی به حساب می‌آمد، چه پیش از این کاری در خور صورت نگرفته و در ذیل آیات مربوطه ی آن هم بسیار مختصر شرحی در تفاسیر وجود داشت. که کمک چندانی به فهم این موضوع گسترده و ریشه‌ای قرآن نمی‌کرد. در این نوشتار که هم اکنون در برابر شماست تقریباً آنچه بایسته بوده ثبت شده و چیزی از این بابت فروگذار نگشته است و تا جایی که مقبول و مقدور بوده با شرط اختصار مطالب، نهایت سعی صورت گرفته تا به شایستگی از آیات جهت طرح همه جانبه ی ذکر استفاده شود. به هر تقدیر این اثر که به واسطه‌ی درج و تحلیل آیات قرآنی نمی‌توان ناچیزش شمرد را به عنوان خدمتی قرآنی به برادران ایمانی تلقی کرده و از حضرتش می‌طلبیم که ما را اهل ذکر قرار دهد و از ذکر به مذکور برساند، و در ما چنان شایستگی ایجاد کند که دستی به باطن قرآن نیز داشته باشیم<ref>مقدّمه، صص 14-13</ref>.
نویسنده در بخشی از مقدّمه‌ی کتاب می‌گوید: گفتنی است که این پژوهش که در سال 1362 آماده شده بود و در سال 65 برای چاپ نخست آماده می‌شد تقریباً اوّلین اثر تحقیقی و گسترده پیرامون ذکر قرآنی به حساب می‌آمد، چه پیش از این کاری در خور صورت نگرفته و در ذیل آیات مربوطه‌ی آن هم بسیار مختصر شرحی در تفاسیر وجود داشت. که کمک چندانی به فهم این موضوع گسترده و ریشه‌ای قرآن نمی‌کرد. در این نوشتار که هم اکنون در برابر شماست تقریباً آنچه بایسته بوده ثبت شده و چیزی از این بابت فروگذار نگشته است و تا جایی که مقبول و مقدور بوده با شرط اختصار مطالب، نهایت سعی صورت گرفته تا به شایستگی از آیات جهت طرح همه جانبه‌ی ذکر استفاده شود. به هر تقدیر این اثر که به واسطه‌ی درج و تحلیل آیات قرآنی نمی‌توان ناچیزش شمرد را به عنوان خدمتی قرآنی به برادران ایمانی تلقی کرده و از حضرتش می‌طلبیم که ما را اهل ذکر قرار دهد و از ذکر به مذکور برساند، و در ما چنان شایستگی ایجاد کند که دستی به باطن قرآن نیز داشته باشیم<ref>مقدّمه، صص 14-13</ref>.


کتاب در هندسه‌ی یاد چنانکه از فهرست مطالب آن بر می‌آید دارای 12 بخش است که هر بخش به مقوله‌ی خاصی از ذکر می‌پردازد و در مجموع هر چه که باید را در این خصوص بدون جاانداختن نکته ای در کار تدوین می‌کند و در واقع در حکم دایرة المعارفی کامل از ذکرِ قرآنی است که مستند اهل شریعت و طریقت است. بخش نخست بنیاد یاد نامیده شده است و در آن، ذکر را باغی معطّر و خوش و خرّم در نظر گرفته است، چنانکه می‌گوید: برای سیر در باغ ذکر و سیبستان سرخ حقیقت باید از خود فارغ شد، باید از نسیان به در آمد، باید همه حضور شد، باید یاد گرفت که همه صیرورت و شدنهای متوالی شد و بی این تجربیات ارزنده -ی عالم معنا هرگز بهره وری از باغ دلنشین ذکر شدنی نخواهد بود. در این باغ کسانی ورود می‌یابند و حضور پیدا می‌کنند که از خود فارغ و از غیر غایب می‌ شوند، در آنجا برای سیر و برای چشیدن میوه‌های خوش آب و رنگ ذکر، باید بی خویش رفت، و این بی خویشی یعنی راه یافتن به «او» و تا به او راه نیابی بی خویش نشوی که سیل بنیان کن حضورِ اوست که قادر است هر «غیری» را هرچند که «خودِ» فرد باشد را از ریشه بکند و یکباره به بیابان عدم ببرد<ref>متن، ص 16</ref>.
کتاب در هندسه‌ی یاد چنانکه از فهرست مطالب آن بر می‌آید دارای 12 بخش است که هر بخش به مقوله‌ی خاصی از ذکر می‌پردازد و در مجموع هر چه که باید را در این خصوص بدون جاانداختن نکته ای در کار تدوین می‌کند و در واقع در حکم دایرة المعارفی کامل از ذکرِ قرآنی است که مستند اهل شریعت و طریقت است. بخش نخست بنیاد یاد نامیده شده است و در آن، ذکر را باغی معطّر و خوش و خرّم در نظر گرفته است، چنانکه می‌گوید: برای سیر در باغ ذکر و سیبستان سرخ حقیقت باید از خود فارغ شد، باید از نسیان به در آمد، باید همه حضور شد، باید یاد گرفت که همه صیرورت و شدنهای متوالی شد و بی این تجربیات ارزنده -ی عالم معنا هرگز بهره وری از باغ دلنشین ذکر شدنی نخواهد بود. در این باغ کسانی ورود می‌یابند و حضور پیدا می‌کنند که از خود فارغ و از غیر غایب می‌ شوند، در آنجا برای سیر و برای چشیدن میوه‌های خوش آب و رنگ ذکر، باید بی خویش رفت، و این بی خویشی یعنی راه یافتن به «او» و تا به او راه نیابی بی خویش نشوی که سیل بنیان کن حضورِ اوست که قادر است هر «غیری» را هرچند که «خودِ» فرد باشد را از ریشه بکند و یکباره به بیابان عدم ببرد<ref>متن، ص 16</ref>.
خط ۵۰: خط ۵۰:
بخش دوّم «یاد، بنیاد دین و عرفان» نام گرفته و البتّه راست و دقیق است که دین و عرفان بدون ذکر حق محلّی از اعراب و نشانی از حقیقت ندارند و لذا ذکر می‌تواند بنیاد دین و عرفان تلقّی شود. در این راستاد آیات متعدّدی از جای جای قرآن مورد استشهاد واقع می‌شود تا اعتبار و ارزش ذکر را به عنوان پایه‌ی دین و عرفان نمایش بدهد. نویسنده در بخشی از این کتاب می‌نویسد:
بخش دوّم «یاد، بنیاد دین و عرفان» نام گرفته و البتّه راست و دقیق است که دین و عرفان بدون ذکر حق محلّی از اعراب و نشانی از حقیقت ندارند و لذا ذکر می‌تواند بنیاد دین و عرفان تلقّی شود. در این راستاد آیات متعدّدی از جای جای قرآن مورد استشهاد واقع می‌شود تا اعتبار و ارزش ذکر را به عنوان پایه‌ی دین و عرفان نمایش بدهد. نویسنده در بخشی از این کتاب می‌نویسد:


باری این ذکر، قوام دین و عرفان، و شریعت و طریقت است. اگر نماز به منزله ی ستون دین ـ الصّلوة عمود الدّین ـ  برشمرده شده و هم در حکم معراجی ـ الصّلوة معراج المؤمن ـ درآمده است و هم اسباب پاک شدن معنوی سالکان و هم باعث دوری جستن از فحشا و منکر است ـ «'''إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ'''»<ref>سوره عنکبوت، آیه 45</ref>. ـ از آن روست که  قوام آن بر ذکر است که فرمود: «'''أَقِمِ الصَّلَاةَ وَلَذِكْرُی'''»<ref>سوره طه، آیه 14</ref>. و اگر نماز به یاد او نباشد البتّه که بی‌تأثیر و خالی از اثر است. آنچه تأثیرگذار است یاد اوست که این «یاد» اسباب ارتباط خالق و مخلوق و انسان و خداست. آرامش راستین سالک الی اللّه نیز در پرتو همین ذکر تحقّق می‌‌یابد و تا سالک به ذکر در نیاید و ذاکر نشود و مذکور را پیدا و حاضر نیابد سلوکش خام و بی نتیجه است، و این‌همه از برای آن است که آدمی‌توسط او به آرامش برسد و مایه و پایه‌ی این آرامش چیزی جز ذکر نیست، یعنی یاد او<ref>متن، صص 31-30</ref>.
باری این ذکر، قوام دین و عرفان، و شریعت و طریقت است. اگر نماز به منزله‌ی ستون دین ـ الصّلوة عمود الدّین ـ  برشمرده شده و هم در حکم معراجی ـ الصّلوة معراج المؤمن ـ درآمده است و هم اسباب پاک شدن معنوی سالکان و هم باعث دوری جستن از فحشا و منکر است ـ «'''إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ'''»<ref>سوره عنکبوت، آیه 45</ref>. ـ از آن روست که  قوام آن بر ذکر است که فرمود: «'''أَقِمِ الصَّلَاةَ وَلَذِكْرُی'''»<ref>سوره طه، آیه 14</ref>. و اگر نماز به یاد او نباشد البتّه که بی‌تأثیر و خالی از اثر است. آنچه تأثیرگذار است یاد اوست که این «یاد» اسباب ارتباط خالق و مخلوق و انسان و خداست. آرامش راستین سالک الی اللّه نیز در پرتو همین ذکر تحقّق می‌‌یابد و تا سالک به ذکر در نیاید و ذاکر نشود و مذکور را پیدا و حاضر نیابد سلوکش خام و بی نتیجه است، و این‌همه از برای آن است که آدمی‌توسط او به آرامش برسد و مایه و پایه‌ی این آرامش چیزی جز ذکر نیست، یعنی یاد او<ref>متن، صص 31-30</ref>.


در همین بخش است که ذکر را از بابت الفاظی که در پیشوندهای خود دارد در ارتباط با «الله» و «ربّ» به اقسامی‌تقسیم می‌کند که واقعاً جای دقّت دارد. زیرا نویسنده بر این است که کلام خداوند و وحی قدسی چیزی را بی جهت و بی دلیل فرو نمی‌فرستد، حتّی لفظ قرآن هم که حجّیّت تام و تمام دارد ما را بر آن می‌دارد که به همنشینی الفاظ بیش از پیش دقّت کنیم که در درون هر یک از آنها حقایقی نهفته است که باید با تأمّل و تدبّر به آن رسید. لذا ذکر الله و ذکر رب قابل تحلیل است. ذکر اسم الله و ذکر اسم رب نیز همینطور. ذکر نعمت‌الله و ذکر نعمت رب و ذکر آلاء الله قابل تأمّل است. ذکر آیات الله و آیات ربّ و نهایتاً ذکر ایّام الله. این موارد نشان از آن دارد که نویسنده به تک تک واژگان مورد بحث توجّه داشته و کاملاً عالمانه بحث را زیر نظر گرفته است.
در همین بخش است که ذکر را از بابت الفاظی که در پیشوندهای خود دارد در ارتباط با «الله» و «ربّ» به اقسامی‌تقسیم می‌کند که واقعاً جای دقّت دارد. زیرا نویسنده بر این است که کلام خداوند و وحی قدسی چیزی را بی جهت و بی دلیل فرو نمی‌فرستد، حتّی لفظ قرآن هم که حجّیّت تام و تمام دارد ما را بر آن می‌دارد که به همنشینی الفاظ بیش از پیش دقّت کنیم که در درون هر یک از آنها حقایقی نهفته است که باید با تأمّل و تدبّر به آن رسید. لذا ذکر الله و ذکر رب قابل تحلیل است. ذکر اسم الله و ذکر اسم رب نیز همینطور. ذکر نعمت‌الله و ذکر نعمت رب و ذکر آلاء الله قابل تأمّل است. ذکر آیات الله و آیات ربّ و نهایتاً ذکر ایّام الله. این موارد نشان از آن دارد که نویسنده به تک تک واژگان مورد بحث توجّه داشته و کاملاً عالمانه بحث را زیر نظر گرفته است.