۱۴۴٬۹۴۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ن ها' به 'نها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'کتاب ها' به 'کتابها') |
||
| خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
در فصل ششم، از مراکز آموزش اسلامى مىگويد: به نقش تربيتى مسجد مىپردازد و مسجد را مرکز آموزشى مىخواند.مکتبخانه را شرح مىدهد و روش آموزش مکتبخانهاى را نقد مىکند.به معلم مکتبخانه و شرايط آن اشاره مىکند و به اخلاقيات او مىپردازد.چگونگى تهيه مکان کتابخانه و تنبيه در مکتبخانه را توضيح | در فصل ششم، از مراکز آموزش اسلامى مىگويد: به نقش تربيتى مسجد مىپردازد و مسجد را مرکز آموزشى مىخواند.مکتبخانه را شرح مىدهد و روش آموزش مکتبخانهاى را نقد مىکند.به معلم مکتبخانه و شرايط آن اشاره مىکند و به اخلاقيات او مىپردازد.چگونگى تهيه مکان کتابخانه و تنبيه در مکتبخانه را توضيح | ||
مىدهد.سپس به مدرسه مىرسد، از نخستين مدارس جهان اسلام و اختلاف نظر دانشمندان در اينباره مىگويد و به گسترش مدارس در سراسر جهان اسلام اشارت مىکند و انگيزه هاى بانيان مدرسهسازى را مىآورد.وضعيت معمارى مدارس را تشريح مىکند و از روش آموزش در مدارس ياد مىکند و با پرداخت آثار نيک و بد مدارس، به کتابخانه هاى عمومى و نيرو هاى ادارى کتابخانهها و خدمات آنها اشارتى مىکند و يادآور مىشود مقارن حمله مغول به بغداد 36 کتابخانه عمومى در آن شهر داير بوده است و شمار | مىدهد.سپس به مدرسه مىرسد، از نخستين مدارس جهان اسلام و اختلاف نظر دانشمندان در اينباره مىگويد و به گسترش مدارس در سراسر جهان اسلام اشارت مىکند و انگيزه هاى بانيان مدرسهسازى را مىآورد.وضعيت معمارى مدارس را تشريح مىکند و از روش آموزش در مدارس ياد مىکند و با پرداخت آثار نيک و بد مدارس، به کتابخانه هاى عمومى و نيرو هاى ادارى کتابخانهها و خدمات آنها اشارتى مىکند و يادآور مىشود مقارن حمله مغول به بغداد 36 کتابخانه عمومى در آن شهر داير بوده است و شمار کتابهاى کتابخانه صاحب ابن عباد(در قرن دهم)برابر شمار کتابهاى همه کتابخانه هاى اروپاى آن روزگار بوده است.پس از اين به بيت الحکمۀ بغداد و رقاده مىپردازد و از دار الحکمۀ قاهره ياد مىکند.دکانها، رباطها، بيمارستانها و خانۀ عالمان ديگر جايگاههاى آموزشى است که اندکى آنها را شرح مىدهد.در فصل هفتم به شرح مهمترين آراى تربيتى مربيان بزرگ مسلمان مىنشيند و از آراى ابن سحنون، قابسى، ماوردى، غزالى، ابن تيميه و ابن خلدون ياد مىکند.فصل هشتم از آن گفتگو دربارۀ تربيت در کشور هاى عربى شرق جهان اسلام در سده هاى اخير است و در آن از عقبماندگى مسلمانان در قرن 19 مىگويد و به سهم حکومت عثمانى در آن ضايعه اشاره مىکند و به تأثير حمله فرانسه به مصر در سال 1797 اشاره مىکند و از سهم آن در بيدارى کشور هاى اسلامى مىگويد و به نقش هشيارگرانۀ محمد بن عبد الوهاب در عربستان مىپردازد(ص 306)و اقدامات او را گام هاى نخست جنبش اصلاحى در جهان اسلام در قرن 18 مىخواند و يادآور مىشود که اين جنبش هم سلفى است و هم نوگرا و به جنبش هاى عمر مختار در ليبى، عبد القادر جزائرى و عبد الرحمن بن باديس در الجزائر، محمد ابن شوکانى در يمن، شکرى آلوسى در عراق و خير الدين تونسى در تونس انجاميد.در فراز بعدى از برخى حرکت هاى روشنفکرى که به غرب مىخواندند و بر آن بودند که در مردم نسبت به اسلام شک و شبهه بيافرينند، اشاره مىکند و حرکت تبشيرى و تلاش هاى تربيتى آن، پيدايش صهيونيسم، دعوت به استفاده از زبان عربى عاميانه به جاى عربى فصيح و پيشنهاد به کار بردن الفباى لاتين به جاى الفباى عربى را شرح | ||
مىدهد.آنگاه از ظهور ملىگرايى در جهان اسلام و زيانهاى آن مىگويد و عوامل اصلى پيدايش آن را ياد مىکند و سياست هاى آموزشى ترکيه را در کشور هاى عربى مىکاود و به تحول تربيت اسلامى در کشور هاى آفريقايى واقع در جنوب صحرا اشاره مىکند. | مىدهد.آنگاه از ظهور ملىگرايى در جهان اسلام و زيانهاى آن مىگويد و عوامل اصلى پيدايش آن را ياد مىکند و سياست هاى آموزشى ترکيه را در کشور هاى عربى مىکاود و به تحول تربيت اسلامى در کشور هاى آفريقايى واقع در جنوب صحرا اشاره مىکند. | ||