مدارس نظاميه و تأثيرات علمى و اجتماعى آن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اه ها' به 'اه‌ها'
جز (جایگزینی متن - 'بین المللی' به 'بین‌المللی ')
جز (جایگزینی متن - 'اه ها' به 'اه‌ها')
خط ۴۴: خط ۴۴:
در بخش پنجم، از نظاميه اصفهان و مدرسان و دانش‌آموختگان آن، نظاميه طبرستان و مدرسان آن، نظاميه بصره، نظاميه بلخ و مدرسان و دانش‌آموختگانش، نظاميه جزيره ابن عمر، نظاميه خرگرد (خواف)، نظاميه مرو و مدرسان و دانش‌آموختگان آن، نظاميه موصل، نظاميه هرات و مدرسان و دانش‌آموختگان آن، مدرسه رى، مدرسه ظاخر و چند مدرسه در بيت المقدس، حلب، دمشق، خوارزم و قوينه ياد مى‌کند.  
در بخش پنجم، از نظاميه اصفهان و مدرسان و دانش‌آموختگان آن، نظاميه طبرستان و مدرسان آن، نظاميه بصره، نظاميه بلخ و مدرسان و دانش‌آموختگانش، نظاميه جزيره ابن عمر، نظاميه خرگرد (خواف)، نظاميه مرو و مدرسان و دانش‌آموختگان آن، نظاميه موصل، نظاميه هرات و مدرسان و دانش‌آموختگان آن، مدرسه رى، مدرسه ظاخر و چند مدرسه در بيت المقدس، حلب، دمشق، خوارزم و قوينه ياد مى‌کند.  


بخش ششم دربارۀ اسناد و نامه هاى تاريخى مربوط به مدارس نظاميه است. در بخش هفتم به تأثيرات علمى و اجتماعى مدارس نظاميه مى‌پردازد و از پيشرفت علوم دينى بويژه مذهب شافعى، نهضت تأسيس مدارس دولتى و ملى، تأثير در دانشگاه هاى قديم اروپا، تجليل از دانشمندان و مدرسان و پيدايش ضوابط ويژه در امر تدريس و توجه به رفاه مدرسان و طلاب، ياد مى‌کند و آنها را آثار مثبت نظاميه‌ها مى‌خواند. آنگاه به آثار منفى آنها مى‌پردازد و از عدم توجه به برخى رشته هاى علمى، مبارزه با فلسفه و آزادى افکار، عدم ارتباط فرهنگى با ديگر جوامع، انحصار دانش و بهره‌گيري هاى سياسى از آن و تشديد درگيري هاى مذهبى و گسترش تفرقه ميان مسلمانان مى‌گويد. <ref> رفیعی بهروز، 1378، ص332-333</ref>
بخش ششم دربارۀ اسناد و نامه هاى تاريخى مربوط به مدارس نظاميه است. در بخش هفتم به تأثيرات علمى و اجتماعى مدارس نظاميه مى‌پردازد و از پيشرفت علوم دينى بويژه مذهب شافعى، نهضت تأسيس مدارس دولتى و ملى، تأثير در دانشگاه‌هاى قديم اروپا، تجليل از دانشمندان و مدرسان و پيدايش ضوابط ويژه در امر تدريس و توجه به رفاه مدرسان و طلاب، ياد مى‌کند و آنها را آثار مثبت نظاميه‌ها مى‌خواند. آنگاه به آثار منفى آنها مى‌پردازد و از عدم توجه به برخى رشته هاى علمى، مبارزه با فلسفه و آزادى افکار، عدم ارتباط فرهنگى با ديگر جوامع، انحصار دانش و بهره‌گيري هاى سياسى از آن و تشديد درگيري هاى مذهبى و گسترش تفرقه ميان مسلمانان مى‌گويد. <ref> رفیعی بهروز، 1378، ص332-333</ref>
==پانویس ==
==پانویس ==
<references/>
<references/>