مدارس نظاميه و تأثيرات علمى و اجتماعى آن
مدارس نظاميه و تأثيرات علمى و اجتماعى آن | |
---|---|
پدیدآوران | کسائی نورالله (نویسنده) |
ناشر | امیر کبیر |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1374ش |
چاپ | سوم |
موضوع | ايران - تاريخ - مدرسههاي نظاميه، ايران - تاريخ - آموزش و پرورش، دانشگاهها و مدارس عالي - ايران |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ن6ک5 / 291 LG |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مدارس نظاميه و تأثيرات علمى و اجتماعى آن نوشته نور اللّه کسائى است و کوششی است در بررسى تاريخ علم و فرهنگ در اسلام از طريق شناسایی مدارس نظامیه و بررسی تأثیرات آن در شئون مختلف جامعۀ اسلامی.
خواجه نظام الملک طوسى با ساخت مدارس نظاميه در نيمه دوم سده پنجم هجرى، يکى از رويداد هاى مهم علمى، مذهبى و اجتماعى را در تاريخ اسلام رقم زد. وجود اين مدارس، بزودى به تأثيرات و تحولاتى شگرف در جامعه اسلامى انجاميد. اين تأثيرات که تا ديرگاهى در بخشى گسترده از جهان اسلام خود مىنمود، رفتهرفته در غبار تاريخ آرميد و چنانکه بايد، شناخته نشده و محک نخورد. اين اثر در پى شناسايى مدارس نظاميه و کاوش در چگونگى پاگيرى، اداره و بويژه تأثيرات علمى و اجتماعى آن در جهان اسلام و غرب است.
ساختار
کتاب از پيشگفتار و هفت بخش برآمده است.
گزارش محتوا
در بخش نخست، از اوضاع سياسى، اجتماعى و علمى سرزمين هاى اسلامى به هنگام پى نهادن نظاميهها مىگويد چه، فلسفه وجودى اين مدرسهها با رويداد هاى تاريخى روزگار خود سخت درآميخته است و براى شناسايى همهجانبۀ آن ناگزير بايد از تاريخ سياسى، اجتماعى و علمى آن روزگار آگاه بود. از اين رهگذر، نخست از نقش سلجوقيان در پاسدارى از سنت و خلافت مىگويد و برخى حاکمان سلجوقى و اوضاع روزگار آنها را ياد مىکند تا مىرسد به خلافت عباسى، يورش مغولان، جنگهاى صليبى، رواج اسماعيليه و مخالفت اسماعيليان با عباسيان، حسن صباح و قتل خواجه نظام الملک؛ آنگاه به تعصبات و درگيري هاى مذهبى اشاره مىکند و نيمنگاهى دارد به وضع علمى و ادبى اين دوره.
بخش دوم، در آغاز اين بخش، به زندگى، شخصيت و احوال و کار هاى علمى و اجتماعى و سياسى خواجه نظام الملک طوسى (408-485 ه. ق) مىپردازد. سپس به مدارس نظاميه، انگيزۀ ايجاد آنها و مراکز مهم علمى پيش از نظاميهها اشارت مىکند.
بخش سوم، از آن نظاميه نيشابور است و در آن گزارشى کوتاه از اوضاع علمى و اجتماعى نيشابور مىآيد و پس از معرفى کوتاه مدرسه نظاميه نيشابور، مدرسان و معيدان و دانشآموختگان آن شرح و شماره مىشوند.
بخش چهارم دربارۀ نظاميه بغداد است. نگارنده از اهميت علمى و اجتماعى بغداد مىگويد. به سلجوقيان در بغداد مىپردازد و سقوط بغداد به دست هلاکو و چگونگى بغداد پس از حمله مغول را مىآورد. پس از اين، به نظاميه بغداد مىپردازد و برترى آن را بر ديگر نظاميهها ياد مىکند. آغاز و انجام بناى آن را مىنويسد و به محل، مشخصات ساختمانى، وسعت، متصدى بنا، اعتبارات مالى، موقوفات، مراسم افتتاح و توليت آن
اشارت مىکند. سپس سرپرستان و بازرسان اوقاف، اهميت تدريس و شرايط انتصاب مدرس، حقوق و مزاياى مدرس، اجازه تدريس، رقابت دانشمندان براى تدريس در نظاميه، تشريفات مجالس درس، مواد درسى، شماره و شرح حال مدرسان را همراه با نائبان تدريس و نام و شمار معيدان، گوشزد مىکند. آنگاه به اهميت وعظ در قرن پنجم و ششم و مجالس پرشور وعظ در نظاميه بغداد مىپردازد، واعظان نظاميه را برمىشمارد و ائمه جماعتش را مىآورد به کتابخانه مدرسه مىپردازد و از اهداکنندگان کتاب، نام کتابداران و منشى کتابخانه مىگويد پس از آن از استقبال دانشپژوهان از نظاميه بغداد و شرايط تحصيلى، مزاياى تحصيلى، دوره تحصيلى، روابط استاد و دانشجو و مزاياى علمى و اجتماعى دانشآموختگان نظاميه بغداد ياد مىکند و نام دانشآموختگان بنام آن مدرسه را برمىشمارد. شاعران مقيم نظاميه، گزارش رويداد هاى آن مدرسه و سير و مراحل رکود و انحطاط نظاميه فراز هاى پايانى بخش است.
در بخش پنجم، از نظاميه اصفهان و مدرسان و دانشآموختگان آن، نظاميه طبرستان و مدرسان آن، نظاميه بصره، نظاميه بلخ و مدرسان و دانشآموختگانش، نظاميه جزيره ابن عمر، نظاميه خرگرد (خواف)، نظاميه مرو و مدرسان و دانشآموختگان آن، نظاميه موصل، نظاميه هرات و مدرسان و دانشآموختگان آن، مدرسه رى، مدرسه ظاخر و چند مدرسه در بيت المقدس، حلب، دمشق، خوارزم و قوينه ياد مىکند.
بخش ششم دربارۀ اسناد و نامههاى تاريخى مربوط به مدارس نظاميه است. در بخش هفتم به تأثيرات علمى و اجتماعى مدارس نظاميه مىپردازد و از پيشرفت علوم دينى بويژه مذهب شافعى، نهضت تأسيس مدارس دولتى و ملى، تأثير در دانشگاههاى قديم اروپا، تجليل از دانشمندان و مدرسان و پيدايش ضوابط ويژه در امر تدريس و توجه به رفاه مدرسان و طلاب، ياد مىکند و آنها را آثار مثبت نظاميهها مىخواند. آنگاه به آثار منفى آنها مىپردازد و از عدم توجه به برخى رشتههاى علمى، مبارزه با فلسفه و آزادى افکار، عدم ارتباط فرهنگى با ديگر جوامع، انحصار دانش و بهرهگيري هاى سياسى از آن و تشديد درگيري هاى مذهبى و گسترش تفرقه ميان مسلمانان مىگويد. [۱]
پانویس
- ↑ رفیعی بهروز، 1378، ص332-333
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بینالمللی هدی، تهران، چاپ اول، 1378ش