پرش به محتوا

مسروق بن اجدع: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ آوریل ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'صلّى اللّه علیه و آله' به 'صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله'
جز (جایگزینی متن - 'انه‏اى' به 'انه‏‌اى')
جز (جایگزینی متن - 'صلّى اللّه علیه و آله' به 'صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله')
خط ۵۰: خط ۵۰:
على بن مدینى می‌گوید: «هیچ یك از اصحاب ابن مسعود بر او پیشى نگرفت. او از جمله اصحاب ابن مسعود بود كه به مردم حدیث می‌آموختند. همزمان هم قارى و هم مفتى بود». [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] می‌گوید: «مناقب او بسیار است. وى در سال 63 درگذشت».
على بن مدینى می‌گوید: «هیچ یك از اصحاب ابن مسعود بر او پیشى نگرفت. او از جمله اصحاب ابن مسعود بود كه به مردم حدیث می‌آموختند. همزمان هم قارى و هم مفتى بود». [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] می‌گوید: «مناقب او بسیار است. وى در سال 63 درگذشت».


مسروق، دانش فراوانى اندوخته بود و بر آموختن علم از صحابه پیامبر صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله‏ همت فراوانى داشت. در گذشته گفتار او را یادآور شدیم كه: «با هر یك از اصحاب پیامبر صلّى اللّه علیه و آله همنشین شدم و آنان را همچون آبگیرهایى یافتم كه برخى یك نفر و برخى دو نفر و برخى ده نفر و برخى صد نفر را سیراب می‌ساخت و برخى آنچنان سرشار بود كه اگر تمامى مردم بر آن وارد می‌شدند، همه را سیراب می‌ساخت». مقصودش على علیه‌السّلام است.
مسروق، دانش فراوانى اندوخته بود و بر آموختن علم از صحابه پیامبر صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله‏ همت فراوانى داشت. در گذشته گفتار او را یادآور شدیم كه: «با هر یك از اصحاب پیامبر صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله همنشین شدم و آنان را همچون آبگیرهایى یافتم كه برخى یك نفر و برخى دو نفر و برخى ده نفر و برخى صد نفر را سیراب می‌ساخت و برخى آنچنان سرشار بود كه اگر تمامى مردم بر آن وارد می‌شدند، همه را سیراب می‌ساخت». مقصودش على علیه‌السّلام است.


او متهم شده كه از [[امام علی علیه‌السلام|امیرمؤمنان علیه‌السّلام]] فاصله گرفته بود. [[ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابى‌الحدید]] درباره او و اسود بن یزید و نیز مرّه همدانى و شعبى، سخنى دارد كه به تفصیل عین آن را نقل می‌كنیم. او می‌گوید: «شیخ ما [[اسکافی، محمد بن عبدالله|ابوجعفر اسكافى]](رحمةاللّه‌علیه) ذكر كرده و من خود این مطلب را در كتاب «الغارات» ابراهیم بن هلال ثقفى یافته‌‏ام كه در كوفه با اینكه غلبه با تشیع بود، در میان فقها كسانى بودند كه با على خصومت می‌ورزیدند و او را دشمن می‌داشتند؛ از جمله آنان مرّه همدانى است. ابونعیم فضل بن دكین از فطر بن خلیفه روایت كرده كه: از مرّه شنیدم می‌گفت: اگر على شترى بود كه صاحبانش با او آب از چاه می‌كشیدند از آنچه بود برایش بهتر بود. از عمرو بن مرّه روایت شده كه: به مرّه گفتند: تو چگونه از فرمان على سر باز زدى؟ گفت: قبل از دوره ما داراى سابقه خوبى بود، ولى ما به بدى‏هاى او دچار شدیم.  
او متهم شده كه از [[امام علی علیه‌السلام|امیرمؤمنان علیه‌السّلام]] فاصله گرفته بود. [[ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابى‌الحدید]] درباره او و اسود بن یزید و نیز مرّه همدانى و شعبى، سخنى دارد كه به تفصیل عین آن را نقل می‌كنیم. او می‌گوید: «شیخ ما [[اسکافی، محمد بن عبدالله|ابوجعفر اسكافى]](رحمةاللّه‌علیه) ذكر كرده و من خود این مطلب را در كتاب «الغارات» ابراهیم بن هلال ثقفى یافته‌‏ام كه در كوفه با اینكه غلبه با تشیع بود، در میان فقها كسانى بودند كه با على خصومت می‌ورزیدند و او را دشمن می‌داشتند؛ از جمله آنان مرّه همدانى است. ابونعیم فضل بن دكین از فطر بن خلیفه روایت كرده كه: از مرّه شنیدم می‌گفت: اگر على شترى بود كه صاحبانش با او آب از چاه می‌كشیدند از آنچه بود برایش بهتر بود. از عمرو بن مرّه روایت شده كه: به مرّه گفتند: تو چگونه از فرمان على سر باز زدى؟ گفت: قبل از دوره ما داراى سابقه خوبى بود، ولى ما به بدى‏هاى او دچار شدیم.  
خط ۵۶: خط ۵۶:
ابن دكین از حسن بن صالح روایت می‌كند كه گفت: ابوصادق بر مرّه همدانى نماز نخواند، و در زمان حیاتش گفته بود: به خدا سوگند سقف خانه‏‌اى بر سر من و او سایه نمى‌‏افكند. كنایه از اینكه ما با هم در یك جا نمى‌‏توانیم جمع شویم. او می‌گوید: چون مرّه وفات یافت عمرو بن شرحبیل در تشییع جنازه او حاضر نشد و گفت: در تشییع او حاضر نمى‌‏شوم؛ زیرا او از على بن ابى‌طالب كینه‏اى به دل داشت. ابراهیم بن هلال می‌گوید: مسعودى از طریق عبداللّه بن نمیر همین حدیث را برایمان نقل كرد. او می‌گوید: عبداللّه بن نمیر پس از نقل حدیث گفت: من نیز چنین هستم؛ به خدا سوگند اگر كسى بمیرد در حالى كه از على علیه‌السّلام كینه‏اى به دل داشته باشد در تشییع جنازه او حاضر نخواهم شد و بر جنازه‌‏اش نماز نخواهم خواند».
ابن دكین از حسن بن صالح روایت می‌كند كه گفت: ابوصادق بر مرّه همدانى نماز نخواند، و در زمان حیاتش گفته بود: به خدا سوگند سقف خانه‏‌اى بر سر من و او سایه نمى‌‏افكند. كنایه از اینكه ما با هم در یك جا نمى‌‏توانیم جمع شویم. او می‌گوید: چون مرّه وفات یافت عمرو بن شرحبیل در تشییع جنازه او حاضر نشد و گفت: در تشییع او حاضر نمى‌‏شوم؛ زیرا او از على بن ابى‌طالب كینه‏اى به دل داشت. ابراهیم بن هلال می‌گوید: مسعودى از طریق عبداللّه بن نمیر همین حدیث را برایمان نقل كرد. او می‌گوید: عبداللّه بن نمیر پس از نقل حدیث گفت: من نیز چنین هستم؛ به خدا سوگند اگر كسى بمیرد در حالى كه از على علیه‌السّلام كینه‏اى به دل داشته باشد در تشییع جنازه او حاضر نخواهم شد و بر جنازه‌‏اش نماز نخواهم خواند».


ابن ابى‌الحدید سپس می‌گوید: «یكى دیگر از آنان اسود بن یزید و دیگرى مسروق بن اجدع است. سلمة بن كهیل روایت می‌كند: آن دو، به خانه برخى از زنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله رفت و آمد داشتند و درباره على علیه‌السّلام بد می‌گفتند. كه در این میان، اسود بر همین اعتقاد مرد، ولى مسروق نمرد مگر آنكه حالت او عوض شد و طورى شد كه پس از هر نماز كه به جا می‌آورد، به روان پاك على بن ابى‌طالب علیه‌السّلام درود می‌فرستاد و این به علت حدیثى بود كه از عایشه در فضیلت حضرت شنیده بود.
ابن ابى‌الحدید سپس می‌گوید: «یكى دیگر از آنان اسود بن یزید و دیگرى مسروق بن اجدع است. سلمة بن كهیل روایت می‌كند: آن دو، به خانه برخى از زنان پیامبر صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله رفت و آمد داشتند و درباره على علیه‌السّلام بد می‌گفتند. كه در این میان، اسود بر همین اعتقاد مرد، ولى مسروق نمرد مگر آنكه حالت او عوض شد و طورى شد كه پس از هر نماز كه به جا می‌آورد، به روان پاك على بن ابى‌طالب علیه‌السّلام درود می‌فرستاد و این به علت حدیثى بود كه از عایشه در فضیلت حضرت شنیده بود.


از لیث از ابوسلیم نقل شده است كه مسروق می‌گفت: على چون هیزم‏كش شب است؛ كنایه از اینكه درست و نادرست را به هم درمى‌‏آمیزد. او می‌گوید: مسروق پیش از آنكه بمیرد از این موضع برگشت و توبه نمود. سلمة بن كهیل روایت می‌كند: من و زبید یمانى پس از وفات مسروق نزد همسرش رفتیم، او با ما به گفت‏وگو پرداخت و گفت: مسروق و اسود بن یزید نسبت به سبّ على بن ابى‌طالب زیاده‏روى كردند، ولى مسروق را پیش از آنكه بمیرد دیدم كه بر او درود می‌فرستد.
از لیث از ابوسلیم نقل شده است كه مسروق می‌گفت: على چون هیزم‏كش شب است؛ كنایه از اینكه درست و نادرست را به هم درمى‌‏آمیزد. او می‌گوید: مسروق پیش از آنكه بمیرد از این موضع برگشت و توبه نمود. سلمة بن كهیل روایت می‌كند: من و زبید یمانى پس از وفات مسروق نزد همسرش رفتیم، او با ما به گفت‏وگو پرداخت و گفت: مسروق و اسود بن یزید نسبت به سبّ على بن ابى‌طالب زیاده‏روى كردند، ولى مسروق را پیش از آنكه بمیرد دیدم كه بر او درود می‌فرستد.
خط ۶۲: خط ۶۲:
اما اسود بر همان حال مرد. سلمه می‌گوید: پرسیدیم: چرا نظر او عوض شده بود؟
اما اسود بر همان حال مرد. سلمه می‌گوید: پرسیدیم: چرا نظر او عوض شده بود؟


گفت: به جهت حدیثى بود كه عایشه از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله درباره خوارج نقل نمود. از ابواسحاق روایت شده كه گفت: سه نفر نسبت به على بن ابى‌طالب علیه‌السّلام مورد اطمینان نیستند: مسروق، مرّه و شریح، و روایت شده كه شعبى چهارمین آنان است. از شعبى روایت شده كه مسروق به جهت پیروى نكردن از على بن ابى‌طالب علیه‌السّلام پشیمان بود».
گفت: به جهت حدیثى بود كه عایشه از پیامبر صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله درباره خوارج نقل نمود. از ابواسحاق روایت شده كه گفت: سه نفر نسبت به على بن ابى‌طالب علیه‌السّلام مورد اطمینان نیستند: مسروق، مرّه و شریح، و روایت شده كه شعبى چهارمین آنان است. از شعبى روایت شده كه مسروق به جهت پیروى نكردن از على بن ابى‌طالب علیه‌السّلام پشیمان بود».


كشى از ابوالحسن على بن محمد بن قتیبه، دوست و شاگرد و راوى كتاب‏هاى فضل بن شاذان روایت كرده است: «از ابومحمد فضل بن شاذان درباره زهّاد هشت‏گانه سؤال كردند و او چهار نفر را كه با على علیه‌السّلام همراه و از زهّاد پرهیزگار بودند برشمرد: ربیع بن خثیم، هرم بن حیان، اویس قرنى و عامر بن عبدقیس. چهار نفر دیگر كه این صفت- همراهى با على- را نداشتند؛ یكى از آنان مسروق بن أجدع بود.- اضافه می‌كند:- او عشّار معاویه بود و با همین شغل در جایى پایین‏تر از واسط، كنار دجله كه به رصافه معروف است مرد و قبرش همان جا است».
كشى از ابوالحسن على بن محمد بن قتیبه، دوست و شاگرد و راوى كتاب‏هاى فضل بن شاذان روایت كرده است: «از ابومحمد فضل بن شاذان درباره زهّاد هشت‏گانه سؤال كردند و او چهار نفر را كه با على علیه‌السّلام همراه و از زهّاد پرهیزگار بودند برشمرد: ربیع بن خثیم، هرم بن حیان، اویس قرنى و عامر بن عبدقیس. چهار نفر دیگر كه این صفت- همراهى با على- را نداشتند؛ یكى از آنان مسروق بن أجدع بود.- اضافه می‌كند:- او عشّار معاویه بود و با همین شغل در جایى پایین‏تر از واسط، كنار دجله كه به رصافه معروف است مرد و قبرش همان جا است».