۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ايرج افشار ' به 'ايرج افشار ') |
جز (جایگزینی متن - 'عباس اقبال آشتيانى' به 'عباس اقبال آشتيانى') |
||
| خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
پس از ارائه شرح حال مؤلف و تبحر او، قسمت اول كتاب آشكارا صورت منقول و منحول كتاب تنسوخنامه خواجه نصيرالدين طوسى است. [[افشار، ایرج |ايرج افشار]] مصحح كتاب، براى نشان دادن مطالب و كيفيت سرقت ادبى مولف، قسمتهايى از دو كتاب را به انضمام جدول فهارس آن دو در ضمائم كتاب آورده و نحوه اقتباس مولف را نشان داده است. مؤلف در اين روش ناپسند چندان دليرى و بىپروايى داشته است كه حتى از خواجه نصيرالدين طوسى نامى نبرده است. | پس از ارائه شرح حال مؤلف و تبحر او، قسمت اول كتاب آشكارا صورت منقول و منحول كتاب تنسوخنامه خواجه نصيرالدين طوسى است. [[افشار، ایرج |ايرج افشار]] مصحح كتاب، براى نشان دادن مطالب و كيفيت سرقت ادبى مولف، قسمتهايى از دو كتاب را به انضمام جدول فهارس آن دو در ضمائم كتاب آورده و نحوه اقتباس مولف را نشان داده است. مؤلف در اين روش ناپسند چندان دليرى و بىپروايى داشته است كه حتى از خواجه نصيرالدين طوسى نامى نبرده است. | ||
عباس اقبال آشتيانى در اين زمينه مقالهاى نوشت و در آن به اثبات رسانيد كه (عرايس الجواهر) اثرى اصيل نبوده و كتاب از منبع ديگرى نقل و تحرير شده است.چندى پس از انتشار اين اثر، [[افشار، ایرج |ايرج افشار]] تحقيقى دقيق نمود كه در مجله يغما درج گرديد. در اين نوشتار وى ناگزير به تغيير رأى شد و نوشت: در آن موقع به مخيّلهام خطور نمىكرد كه كتاب تنسوخنامه ايلخانى با بعضى تغييرات جزيى از كتاب ديگر نقل شده باشد و روزى خواهد رسيد كه تصنيفى از سال 592ق به دست خواهد آمد و معلوم خواهد شد كه تنسوخنامه كتاب اصيلى نيست. به قرائنى دست يافتم كه دلالت دارد بر اينكه مبناى كار كاشانى به عكس آنچه در مقدمه عرايس نوشتهام تنسوخنامه نيست و او مستقيماً (جواهرنامه) اثر نظامى را مورد استفاده قرار داده بود؛ زيرا مطالبى در عرايس به نقل از جواهرنامه نظامى آمده است كه در تنسوخنامه نيست. | [[اقبال آشتیانی، عباس|عباس اقبال آشتيانى]] در اين زمينه مقالهاى نوشت و در آن به اثبات رسانيد كه (عرايس الجواهر) اثرى اصيل نبوده و كتاب از منبع ديگرى نقل و تحرير شده است.چندى پس از انتشار اين اثر، [[افشار، ایرج |ايرج افشار]] تحقيقى دقيق نمود كه در مجله يغما درج گرديد. در اين نوشتار وى ناگزير به تغيير رأى شد و نوشت: در آن موقع به مخيّلهام خطور نمىكرد كه كتاب تنسوخنامه ايلخانى با بعضى تغييرات جزيى از كتاب ديگر نقل شده باشد و روزى خواهد رسيد كه تصنيفى از سال 592ق به دست خواهد آمد و معلوم خواهد شد كه تنسوخنامه كتاب اصيلى نيست. به قرائنى دست يافتم كه دلالت دارد بر اينكه مبناى كار كاشانى به عكس آنچه در مقدمه عرايس نوشتهام تنسوخنامه نيست و او مستقيماً (جواهرنامه) اثر نظامى را مورد استفاده قرار داده بود؛ زيرا مطالبى در عرايس به نقل از جواهرنامه نظامى آمده است كه در تنسوخنامه نيست. | ||
قسمت اول كتاب در مقاله اول پيرامون جواهرى است كه از جمله حجريات هستند و از معادن و انواع آن، خاصيت و منفعت و مضرت، و شبه آن به طريق صناعت، قيمت و جلا دادن و آنچه مناسب آن باشد بحث مىكند. از جمله سنگهايى كه در اين باب از آنها سخن به ميان آمده، ياقوت، زمزد، فيروزه، بيجاده، الماس و مرواريد است. | قسمت اول كتاب در مقاله اول پيرامون جواهرى است كه از جمله حجريات هستند و از معادن و انواع آن، خاصيت و منفعت و مضرت، و شبه آن به طريق صناعت، قيمت و جلا دادن و آنچه مناسب آن باشد بحث مىكند. از جمله سنگهايى كه در اين باب از آنها سخن به ميان آمده، ياقوت، زمزد، فيروزه، بيجاده، الماس و مرواريد است. | ||
ویرایش