۹٬۹۲۲
ویرایش
(+++) |
|||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
آنهايى كه معتقدند اخلاق نسبى است، میگويند: مثلًا يك روزى عفاف در يك جامعههايى خوب بود ... ولى بعد زندگى ماشينى آمد و زن به متن اجتماع و داخل كارخانهها كشيده شد. عفاف يك روزى خلق خوبى بود و امروز خلق خوبى نيست. | آنهايى كه معتقدند اخلاق نسبى است، میگويند: مثلًا يك روزى عفاف در يك جامعههايى خوب بود ... ولى بعد زندگى ماشينى آمد و زن به متن اجتماع و داخل كارخانهها كشيده شد. عفاف يك روزى خلق خوبى بود و امروز خلق خوبى نيست. | ||
ولى اين حرف روى اين مبنايى كه ما گفتيم غلط است. عفاف و پاكدامنى به عنوان يك حالت نفسانى يعنى رام بودن قوّه شهوانى تحت حكومت عقل و ايمان، تحت تأثير قوّه شهوانى نبودن، شره نداشتن ... عفاف همه وقت خوب است. بله، آن فعل اخلاقى كه ما نام آن را عفت میگذاريم، مانعى ندارد كه فرق كند. ... مثلًا در اين مثالهاى معروف فقهى كه ذكر میكنند میگويند: زنى است مريض و نياز به طبيب دارد. طبيب زن وجود ندارد و طبيب مرد هم بايد بدنش را لمس كند و ... و فرض اين است كه جان زن در خطر است. در اين صورت مراجعه به طبيب مرد جايز است. لمس كردن و نگاه كردن بدن زن براى نامحرم يك فعل خلاف عفت است، اما همين فعل در يك شرايط خاص جنبه غير اخلاقى بودن خود را از دست میدهد. ولى اين غير از آن است كه خود عفاف به عنوان يك خلق و خوى و خصلت، ارزش خود را از دست بدهد؛ ارزش آن محفوظ است، اين فعل است كه تغيير میكند. <ref>[https://noorlib.ir/book/view/64529?pageNumber=104&viewType=pdf متن کتاب، ص104.]</ref> | |||
== بحثهاى انجمن اسلامى پزشكان == | == بحثهاى انجمن اسلامى پزشكان == |