پرش به محتوا

قصه حی بن یقظان و قصه سلامان و ابسال: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
| شابک =964-376-126-6
| شابک =964-376-126-6
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =17951
| کتابخانۀ دیجیتال نور =13853
| کتابخوان همراه نور =13853
| کتابخوان همراه نور =13853
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
خط ۳۸: خط ۳۸:
این اثر، مشتمل بر مقدمه، هشت بخش و یک استدراک است.
این اثر، مشتمل بر مقدمه، هشت بخش و یک استدراک است.
   
   
محقق در رابطه با منبع اصلی در تألیف کتاب می‌نویسد: «باید اعتراف کنم که در این تألیف بیشتر از پژوهش‌هاى گران‌بهاى استاد [[دانش‌پژوه، محمدتقی|دانش‏‌پژوه]] استفاده کرده‌‏ام»<ref>ر.ک: مقدمه، ص8</ref>.
محقق در رابطه با منبع اصلی در تألیف کتاب می‌نویسد: «باید اعتراف کنم که در این تألیف بیشتر از پژوهش‌هاى گران‌بهاى استاد [[دانش‌پژوه، محمدتقی|دانش‏‌پژوه]] استفاده کرده‌‏ام»<ref>[https://noorlib.ir/book/view/13853/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%AD%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DB%8C%D9%82%D8%B8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%8E%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%85%DB%8C?pageNumber=8&viewType=html ر.ک: مقدمه، ص8]</ref>.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده کتاب در مقدمه‎، سیر آشنایی با قصه حي بن یقظان و تحقیقات خود در این زمینه را به‌تفصیل توضیح داده است. در بخشی از این نوشتار چنین می‌خوانیم: «در دوران دانشجویى با مطالعه کتاب جامى‏، تألیف [[حکمت، علی‌اصغر|مرحوم علی‌اصغر حکمت]]، مثنوى سلامان و ابسال جامى را، که دومین مثنوى هفت اورنگ اوست، شناختم. در آن کتاب با اشاره به اصل قصه در کتاب [[الإشارات و التنبيهات (انتزاعي)|اشارات]] [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سینا]] و شرح [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیر]]، این قصه به‌اختصار نقل شده و در حواشى از ترجمه انگلیسى آن به قلم فیتز جرالد، نیز از ترجمه [[حنین بن اسحاق]] از یونانى، نام برده و ابیاتى از مثنوى [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] برگزیده و در متن کتاب آورده است. همچنین اسرار حکمة المشرقیه در حالات حى بن یقظان از [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل اندلسى]] جزء مآخذ قابل مطالعه آمده و به سلامان و ابسال، با تصحیح و مقدمه مرحوم [[رشید یاسمی، غلامرضا|غلامرضا رشید یاسمى]]، نیز اشاره کرده است»<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>.
نویسنده کتاب در مقدمه‎، سیر آشنایی با قصه حي بن یقظان و تحقیقات خود در این زمینه را به‌تفصیل توضیح داده است. در بخشی از این نوشتار چنین می‌خوانیم: «در دوران دانشجویى با مطالعه کتاب جامى‏، تألیف [[حکمت، علی‌اصغر|مرحوم علی‌اصغر حکمت]]، مثنوى سلامان و ابسال جامى را، که دومین مثنوى هفت اورنگ اوست، شناختم. در آن کتاب با اشاره به اصل قصه در کتاب [[الإشارات و التنبيهات (انتزاعي)|اشارات]] [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سینا]] و شرح [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیر]]، این قصه به‌اختصار نقل شده و در حواشى از ترجمه انگلیسى آن به قلم فیتز جرالد، نیز از ترجمه [[حنین بن اسحاق]] از یونانى، نام برده و ابیاتى از مثنوى [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] برگزیده و در متن کتاب آورده است. همچنین اسرار حکمة المشرقیه در حالات حى بن یقظان از [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل اندلسى]] جزء مآخذ قابل مطالعه آمده و به سلامان و ابسال، با تصحیح و مقدمه مرحوم [[رشید یاسمی، غلامرضا|غلامرضا رشید یاسمى]]، نیز اشاره کرده است»<ref>[https://noorlib.ir/book/view/13853/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%AD%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DB%8C%D9%82%D8%B8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%8E%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%85%DB%8C?pageNumber=7&viewType=html ر.ک: همان، ص7]</ref>.


سپس ادامه تحقیقاتش را چنین توضیح می‌دهد: «در این مدت باز [تا سال 1356ش]، در زمینه اصل و مأخذ دو قصه و تجزیه و تحلیل آنها، همچنین تطبیق اجزای مختلف و قصه‏‌هاى فرعى با سایر داستان‌ها و روایات ملل و اقوام، تحقیقات دیگرى انجام گرفت. در این حال، چند نسخه خطى، در فهرست‎ها و تحقیقات استاد ارجمند محمدتقى دانش‏‌پژوه جلب توجه کرد، که همه را در این تألیف آورده و از آنها استفاده کرده‌‏ام؛ از آن جمله، قصیده حىّ بن یقظان به عربى است و یک شرح فارسى سلامان و ابسال که نسخه منحصربه‌‏فرد آن را ایشان معرفى کرده‌‏اند و پیش از سلامان و ابسال جامی‌آورده‏‌ام»<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>.
سپس ادامه تحقیقاتش را چنین توضیح می‌دهد: «در این مدت باز [تا سال 1356ش]، در زمینه اصل و مأخذ دو قصه و تجزیه و تحلیل آنها، همچنین تطبیق اجزای مختلف و قصه‏‌هاى فرعى با سایر داستان‌ها و روایات ملل و اقوام، تحقیقات دیگرى انجام گرفت. در این حال، چند نسخه خطى، در فهرست‎ها و تحقیقات استاد ارجمند محمدتقى دانش‏‌پژوه جلب توجه کرد، که همه را در این تألیف آورده و از آنها استفاده کرده‌‏ام؛ از آن جمله، قصیده حىّ بن یقظان به عربى است و یک شرح فارسى سلامان و ابسال که نسخه منحصربه‌‏فرد آن را ایشان معرفى کرده‌‏اند و پیش از سلامان و ابسال جامی‌آورده‏‌ام»<ref>[https://noorlib.ir/book/view/13853/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%AD%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DB%8C%D9%82%D8%B8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%8E%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%85%DB%8C?pageNumber=8&viewType=html ر.ک: همان، ص8]</ref>.


وی موضوع اصلی تألیف این کتاب را قصه سلامان و ابسال دانسته است؛ ولی از آنجا که بین آن و قصه حي بن یقظان همانندی بسیاری وجود دارد، در بخش اول تألیفش به قصه حي بن یقظان پرداخته است: «پیش از بحث و گفتگو در باب قصه سلامان و ابسال، موضوع اصلى این تألیف، ناچاریم از قصه «حىّ بن یقظان» به‌اختصار سخن گوییم؛ زیرا همانندى و هم‏بستگى این دو بسیار است و بعضى مانند [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سینا]] هر دو قصّه را نوشته‏‌اند و مصنّفان قصه حىّ بن یقظان هم به سلامان و ابسال اشارت کرده‌‏اند؛ پس حىّ بن یقظان بخش اول تألیف ماست»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9</ref>.
وی موضوع اصلی تألیف این کتاب را قصه سلامان و ابسال دانسته است؛ ولی از آنجا که بین آن و قصه حي بن یقظان همانندی بسیاری وجود دارد، در بخش اول تألیفش به قصه حي بن یقظان پرداخته است: «پیش از بحث و گفتگو در باب قصه سلامان و ابسال، موضوع اصلى این تألیف، ناچاریم از قصه «حىّ بن یقظان» به‌اختصار سخن گوییم؛ زیرا همانندى و هم‏بستگى این دو بسیار است و بعضى مانند [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سینا]] هر دو قصّه را نوشته‏‌اند و مصنّفان قصه حىّ بن یقظان هم به سلامان و ابسال اشارت کرده‌‏اند؛ پس حىّ بن یقظان بخش اول تألیف ماست»<ref>[https://noorlib.ir/book/view/13853/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%AD%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DB%8C%D9%82%D8%B8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%8E%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%85%DB%8C?pageNumber=9&viewType=html ر.ک: متن کتاب، ص9]</ref>.


«حىّ بن یقظان»، یعنى «زنده پسر بیدار». هر دو کلمه، صفت به‌جاى موصوف است که اضافه بنوّت یافته؛ به این جهت مرحوم [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|استاد فروزانفر]] در ترجمه حىّ بن یقظان ابن طفیل، به قاعده زبان فارسى که نام پسر به پدر اضافه مى‏‌شود، آن را «زنده بیدار» ترجمه کرده است. این قصّه تمثیلى عرفانى است و به گفته بعضى، غموض و پیچیدگى و رمز دارد. قصه را نخستین بار فیلسوف بزرگ، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سینا]]، هنگامى که در قلعه فردجان از قریه‌‏هاى همدان محبوس بود، نوشت<ref>ر.ک: همان</ref>.
«حىّ بن یقظان»، یعنى «زنده پسر بیدار». هر دو کلمه، صفت به‌جاى موصوف است که اضافه بنوّت یافته؛ به این جهت مرحوم [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|استاد فروزانفر]] در ترجمه حىّ بن یقظان ابن طفیل، به قاعده زبان فارسى که نام پسر به پدر اضافه مى‏‌شود، آن را «زنده بیدار» ترجمه کرده است. این قصّه تمثیلى عرفانى است و به گفته بعضى، غموض و پیچیدگى و رمز دارد. قصه را نخستین بار فیلسوف بزرگ، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سینا]]، هنگامى که در قلعه فردجان از قریه‌‏هاى همدان محبوس بود، نوشت<ref>[https://noorlib.ir/book/view/13853/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%AD%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DB%8C%D9%82%D8%B8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%8E%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%85%DB%8C?pageNumber=9&viewType=html ر.ک: همان]</ref>.


نخستین ترجمه و شرح و تفسیر قصّه حىّ بن یقظان نوشته [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سینا]]، به شاگرد او ابوعبید عبدالواحد جوزجانى نسبت داده شده و این انتساب در بعضى از کتب قدیم ذکر شده و محققان معاصر هم این ترجمه و شرح را از ابوعبید جوزجانى دانسته و با قرائن و شواهد بیشتر آن را ثابت کرده‌‏اند<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>.  
نخستین ترجمه و شرح و تفسیر قصّه حىّ بن یقظان نوشته [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سینا]]، به شاگرد او ابوعبید عبدالواحد جوزجانى نسبت داده شده و این انتساب در بعضى از کتب قدیم ذکر شده و محققان معاصر هم این ترجمه و شرح را از ابوعبید جوزجانى دانسته و با قرائن و شواهد بیشتر آن را ثابت کرده‌‏اند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/13853/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%AD%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DB%8C%D9%82%D8%B8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%8E%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%85%DB%8C?pageNumber=14&viewType=html ر.ک: همان، ص14]</ref>.  


[[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ شهاب‌الدین یحیى بن حبش بن امیرک سهروردى]]، معروف به شیخ اشراق (مقتول به سال 587ق)، رساله‏‌اى به عربى دارد به نام «قصة الغربة الغربیة» که چنان‌که خود می‌گوید، پس از خواندن قصه حىّ بن یقظان و سلامان و ابسال، مخصوصاً حىّ بن یقظان، نوشته است. «قصة غربة الغربیة»، در حقیقت از جایى که قصه حىّ بن یقظان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] پایان مى‏‌پذیرد، آغاز مى‏‌شود. نوشته [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] ترجمه‌‏اى دارد که مترجم آن شناخته نیست. ترجمه و تأویل فارسى این رساله [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] را [[کربن، هانری|هانرى کربن]] در «مجموعه دوم از مصنفات شیخ اشراق» آورده و در پایان «زنده بیدار»، ترجمه حىّ بن یقظان ابن طفیل نیز درج شده‏ که محقق اثر از آنجا نقل کرده است<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>.
[[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ شهاب‌الدین یحیى بن حبش بن امیرک سهروردى]]، معروف به شیخ اشراق (مقتول به سال 587ق)، رساله‏‌اى به عربى دارد به نام «قصة الغربة الغربیة» که چنان‌که خود می‌گوید، پس از خواندن قصه حىّ بن یقظان و سلامان و ابسال، مخصوصاً حىّ بن یقظان، نوشته است. «قصة غربة الغربیة»، در حقیقت از جایى که قصه حىّ بن یقظان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] پایان مى‏‌پذیرد، آغاز مى‏‌شود. نوشته [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] ترجمه‌‏اى دارد که مترجم آن شناخته نیست. ترجمه و تأویل فارسى این رساله [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] را [[کربن، هانری|هانرى کربن]] در «مجموعه دوم از مصنفات شیخ اشراق» آورده و در پایان «زنده بیدار»، ترجمه حىّ بن یقظان ابن طفیل نیز درج شده‏ که محقق اثر از آنجا نقل کرده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/13853/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%AD%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DB%8C%D9%82%D8%B8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%8E%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%85%DB%8C?pageNumber=33&viewType=html ر.ک: همان، ص33]</ref>.


محقق سپس در بخش سوم کتاب از روى ترجمه مرحوم [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|فروزانفر]] از رساله حى بن یقظان [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]]، که آن را به «زنده بیدار» ترجمه کرده، خلاصه قصّه و نظریات او را از سرآغاز رساله، نقل کرده و آنگاه به تفسیر و تأویل و ذکر آراء و عقاید مختلف درباره این اثر پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص51</ref>.
محقق سپس در بخش سوم کتاب از روى ترجمه مرحوم [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|فروزانفر]] از رساله حى بن یقظان [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]]، که آن را به «زنده بیدار» ترجمه کرده، خلاصه قصّه و نظریات او را از سرآغاز رساله، نقل کرده و آنگاه به تفسیر و تأویل و ذکر آراء و عقاید مختلف درباره این اثر پرداخته است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/13853/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%AD%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DB%8C%D9%82%D8%B8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%8E%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%85%DB%8C?pageNumber=51&viewType=html ر.ک: همان، ص51]</ref>.


وی معتقد است که اجزای قصه حىّ بن یقظان [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]] و بخش‌هاى مختلف آن از داستان‌هاى قرآن کریم و قصص انبیا مایه گرفته و همانندى بسیار به روایات اسلامى و نیز به اسطوره‏‌هاى ایرانى دارد و عقاید فلاسفه اسلام و عرفان اسلامى را درهم آمیخته است<ref>ر.ک: همان، ص77</ref>.  
وی معتقد است که اجزای قصه حىّ بن یقظان [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]] و بخش‌هاى مختلف آن از داستان‌هاى قرآن کریم و قصص انبیا مایه گرفته و همانندى بسیار به روایات اسلامى و نیز به اسطوره‏‌هاى ایرانى دارد و عقاید فلاسفه اسلام و عرفان اسلامى را درهم آمیخته است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/13853/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%AD%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DB%8C%D9%82%D8%B8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%8E%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%85%DB%8C?pageNumber=77&viewType=html ر.ک: همان، ص77]</ref>.  


در بخش چهارم کتاب، قصه سلامان و ابسال مورد بررسی قرار گرفته است. سلامان و ابسال یک قصّه رمزى و تمثیلى فلسفى و عرفانى است که ریشه یونانى‏ دارد و بعضى همانندى براى آن از داستان‌هاى قبایل عرب نیز نقل کرده‌‏اند که به آن اشاره خواهیم کرد. این قصه را نخستین‏ بار حنین بن اسحاق، حکیم و طبیب و مترجم معروف (متوفى به سال 260 یا 363ق) از یونانى به عربى ترجمه کرده‏ است<ref>ر.ک: همان، ص117</ref>.
در بخش چهارم کتاب، قصه سلامان و ابسال مورد بررسی قرار گرفته است. سلامان و ابسال یک قصّه رمزى و تمثیلى فلسفى و عرفانى است که ریشه یونانى‏ دارد و بعضى همانندى براى آن از داستان‌هاى قبایل عرب نیز نقل کرده‌‏اند که به آن اشاره خواهیم کرد. این قصه را نخستین‏ بار حنین بن اسحاق، حکیم و طبیب و مترجم معروف (متوفى به سال 260 یا 363ق) از یونانى به عربى ترجمه کرده‏ است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/13853/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%AD%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DB%8C%D9%82%D8%B8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%8E%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%85%DB%8C?pageNumber=117&viewType=html ر.ک: همان، ص117]</ref>.
   
   
در بخش پنجم توضیحات و حواشی داستان سلامان و ابسال ذکر شده است. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] در نمط نهم اشارات در مقامات عارفان درباره سلامان و ابسال می‌نویسد: «اگر عارف و اهل بصیرت و صاحبدل هستى و چنانچه داستان سلامان و ابسال را شنیده‏‌اى، بدان که منظور از سلامان مثل و سرگذشت تو است و مراد از ابسال مقام و درجه تو در مراحل و مقامات عرفان؛ بنابراین بکوش و تا جایى که توانایى دارى رمز و معمائى را که در این داستان مندرج و مستتر است دریابى و راز آن را بگشایى»<ref>ر.ک: همان، ص138-137</ref>.  
در بخش پنجم توضیحات و حواشی داستان سلامان و ابسال ذکر شده است. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] در نمط نهم اشارات در مقامات عارفان درباره سلامان و ابسال می‌نویسد: «اگر عارف و اهل بصیرت و صاحبدل هستى و چنانچه داستان سلامان و ابسال را شنیده‏‌اى، بدان که منظور از سلامان مثل و سرگذشت تو است و مراد از ابسال مقام و درجه تو در مراحل و مقامات عرفان؛ بنابراین بکوش و تا جایى که توانایى دارى رمز و معمائى را که در این داستان مندرج و مستتر است دریابى و راز آن را بگشایى»<ref>[https://noorlib.ir/book/view/13853/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%AD%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DB%8C%D9%82%D8%B8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%8E%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%85%DB%8C?pageNumber=137&viewType=html ر.ک: همان، ص138-137]</ref>.  


در ابتدای ششمین بخش کتاب نیز پیرامون این قصه چنین می‌خوانیم: «سلامان و ابسال ابن طفیل با دیگر قصّه‏‌ها تفاوت‏هاى بسیار دارد و در حقیقت دو مظهر و دو نماینده عقیدتى و روش زندگى اجتماعى است. حىّ بن یقظان در پنجاه سالگى خود که به کمال رسیده، ناگهان با ابسال برخورد می‌‏کند که از جزیره نزدیک جزیره مولد او آمده و بسیار از دیدن یکدیگر دچار شگفتى می‌شوند.
در ابتدای ششمین بخش کتاب نیز پیرامون این قصه چنین می‌خوانیم: «سلامان و ابسال ابن طفیل با دیگر قصّه‏‌ها تفاوت‏هاى بسیار دارد و در حقیقت دو مظهر و دو نماینده عقیدتى و روش زندگى اجتماعى است. حىّ بن یقظان در پنجاه سالگى خود که به کمال رسیده، ناگهان با ابسال برخورد می‌‏کند که از جزیره نزدیک جزیره مولد او آمده و بسیار از دیدن یکدیگر دچار شگفتى می‌شوند.


سلامان و ابسال دو جوانند که هر دو به شریعت پایبندند، اما سلامان ظاهر شرع را در نظر دارد و زندگانى اجتماعى و معاشرت با مردمان را مى‌‏پسندد و به همین جهت رئیس آن جزیره هم هست و ابسال به باطن دین پاى‏بند است و به عزلت و گوشه‌‏نشینى علاقه دارد که در آیین مردم آن جزیره مورد پسند و قبول بوده است»<ref>ر.ک: همان، ص159</ref>.
سلامان و ابسال دو جوانند که هر دو به شریعت پایبندند، اما سلامان ظاهر شرع را در نظر دارد و زندگانى اجتماعى و معاشرت با مردمان را مى‌‏پسندد و به همین جهت رئیس آن جزیره هم هست و ابسال به باطن دین پاى‏بند است و به عزلت و گوشه‌‏نشینى علاقه دارد که در آیین مردم آن جزیره مورد پسند و قبول بوده است»<ref>[https://noorlib.ir/book/view/13853/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%AD%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DB%8C%D9%82%D8%B8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%8E%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%85%DB%8C?pageNumber=159&viewType=html ر.ک: همان، ص159]</ref>.


در بخش هفتم، تفسیر و تأویل محمود بن میرزا علی پیرامون قصه سلامان و ابسال مطرح شده است. وی این تفسیر را به درخواست برخی از برادران دینی نوشته است<ref>ر.ک: همان، ص164</ref>. در این بخش پس از نقل کامل قصه، تأویل و منظور هریک از اجزای قصه ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص189-186</ref>.  
در بخش هفتم، تفسیر و تأویل محمود بن میرزا علی پیرامون قصه سلامان و ابسال مطرح شده است. وی این تفسیر را به درخواست برخی از برادران دینی نوشته است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/13853/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%AD%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DB%8C%D9%82%D8%B8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%8E%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%85%DB%8C?pageNumber=164&viewType=html ر.ک: همان، ص164]</ref>. در این بخش پس از نقل کامل قصه، تأویل و منظور هریک از اجزای قصه ذکر شده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/13853/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%AD%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DB%8C%D9%82%D8%B8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%8E%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%85%DB%8C?pageNumber=186&viewType=html ر.ک: همان، ص189-186]</ref>.  
   
   
مثنوی سلامان و ابسال در آخرین بخش کتاب بیش از پنجاه صفحه از کتاب را به خود اختصاص داده است. مثنوى سلامان و ابسال، اورنگ دوم از هفت اورنگ جامى است که در بحر رمل مسدّس محذوف (فاعلاتن فاعلاتن فاعلان) یا مقصور (فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) سروده شده و به نام سلطان یعقوب ترکمان آق قوینلو به نظم درآمده و سال تصنیف آن به احتمال قوى، 885ق‏، بوده که یک سال بعد از جلوس سلطان یعقوب است.
مثنوی سلامان و ابسال در آخرین بخش کتاب بیش از پنجاه صفحه از کتاب را به خود اختصاص داده است. مثنوى سلامان و ابسال، اورنگ دوم از هفت اورنگ جامى است که در بحر رمل مسدّس محذوف (فاعلاتن فاعلاتن فاعلان) یا مقصور (فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) سروده شده و به نام سلطان یعقوب ترکمان آق قوینلو به نظم درآمده و سال تصنیف آن به احتمال قوى، 885ق‏، بوده که یک سال بعد از جلوس سلطان یعقوب است.


سلامان و ابسال جامى در ادبیات فارسى، مانند ندارد و شاعرى قبل یا بعد از آن، این داستان را به نظم درنیاورده و تا قرن هفتم از نظر فلسفى و عرفانى مورد توجه قرار گرفته است. اما جالب آن است که هیچ شاعرى هم از سلامان و ابسال در شعر خود ذکرى نکرده؛ اگرچه از اغلب داستان‌هاى عشقى در اشعار خود نام برده یا به تقلید و به تبعیت یکدیگر آن قصه‏‌ها را به نظم درآورده‏‌اند<ref>ر.ک: همان، ص249</ref>.
سلامان و ابسال جامى در ادبیات فارسى، مانند ندارد و شاعرى قبل یا بعد از آن، این داستان را به نظم درنیاورده و تا قرن هفتم از نظر فلسفى و عرفانى مورد توجه قرار گرفته است. اما جالب آن است که هیچ شاعرى هم از سلامان و ابسال در شعر خود ذکرى نکرده؛ اگرچه از اغلب داستان‌هاى عشقى در اشعار خود نام برده یا به تقلید و به تبعیت یکدیگر آن قصه‏‌ها را به نظم درآورده‏‌اند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/13853/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%AD%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DB%8C%D9%82%D8%B8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%8E%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%85%DB%8C?pageNumber=249&viewType=html ر.ک: همان، ص249]</ref>.


کتاب با یک استدراک به پایان آمده است. [[عبدى بیگ شیرازى]] متخلّص به نویدى (متوفّى 988ق) به تقلید جامى، مثنوى سلامان و ابسال تصنیف کرده و در آثار دیگر خود از جمله تكملة الأخبار و فردوس العارفين خود از آن نام برده و ابیاتى نقل کرده‏ است<ref>ر.ک: همان، ص261</ref>.  
کتاب با یک استدراک به پایان آمده است. [[عبدى بیگ شیرازى]] متخلّص به نویدى (متوفّى 988ق) به تقلید جامى، مثنوى سلامان و ابسال تصنیف کرده و در آثار دیگر خود از جمله تكملة الأخبار و فردوس العارفين خود از آن نام برده و ابیاتى نقل کرده‏ است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/13853/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%AD%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DB%8C%D9%82%D8%B8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%8E%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B7%D9%81%DB%8C%D9%84-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%AC%D9%87-%D9%86%D8%B5%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86-%D8%AC%D8%A7%D9%85%DB%8C?pageNumber=261&viewType=html ر.ک: همان، ص261]</ref>.  


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۹۷: خط ۹۷:
   
   
[[رده:عصر صاحب نظران فلسفه اسلامی]]
[[رده:عصر صاحب نظران فلسفه اسلامی]]
[[رده:فروردین(1401)]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش