پرش به محتوا

رسائل إبن حزم الأندلسي: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'فارابى' به 'فارابى'
جز (جایگزینی متن - ': ==' به '==')
جز (جایگزینی متن - 'فارابى' به 'فارابى')
خط ۶۵: خط ۶۵:
4- در اين مقاله نويسنده به ردّ آراء «كندى» فيلسوف پرداخته است. لازم به ذكر است كه ابويوسف يعقوب بن اسحق كندى موسوم به ابوالحكما (- م) فيلسوف عرب و نخستين حكيم اسلامى است كه مستقيماً به آثار حكماى يونانى دسترسى داشته و شخصاً به ترجمه پاره‌اى از آثار ارسطو، تفسير و بيان آنها پرداخته است. با ظهور كندى بود كه فلسفه به عنوان بخشى از فرهنگ اسلام شناخته شده و به همين دليل، مورخان عرب، او را نخستين «فيلسوف عرب» خواندند. اين درست است كه كندى عقايد خود را از نوافلاطونيان ارسطوگراى اقتباس كرده‌است؛ ولى اين نيز درست است كه وى كه آن معانى را محتواى جديدى بخشيد و با آشتى‌دادن ميراث فرهنگى يونان و اسلام، فلسفه جديدى را بنيان نهاد.
4- در اين مقاله نويسنده به ردّ آراء «كندى» فيلسوف پرداخته است. لازم به ذكر است كه ابويوسف يعقوب بن اسحق كندى موسوم به ابوالحكما (- م) فيلسوف عرب و نخستين حكيم اسلامى است كه مستقيماً به آثار حكماى يونانى دسترسى داشته و شخصاً به ترجمه پاره‌اى از آثار ارسطو، تفسير و بيان آنها پرداخته است. با ظهور كندى بود كه فلسفه به عنوان بخشى از فرهنگ اسلام شناخته شده و به همين دليل، مورخان عرب، او را نخستين «فيلسوف عرب» خواندند. اين درست است كه كندى عقايد خود را از نوافلاطونيان ارسطوگراى اقتباس كرده‌است؛ ولى اين نيز درست است كه وى كه آن معانى را محتواى جديدى بخشيد و با آشتى‌دادن ميراث فرهنگى يونان و اسلام، فلسفه جديدى را بنيان نهاد.


وى ميان دين و فلسفه آشتى به وجود آورد و راه را براى فارابى، ابن‌سينا و ابن‌رشد هموار كرد. او دو نظريه كاملاً متفاوت عرضه داشته است: در نظريه نخستين خود، طريق اهل منطق را مى‌پيمايد و دين را تا مرتبه فلسفه پايين مى‌آورد. در نظريه دوم، دين را علمى الهى مى‌داند و آن را بالاتر از فلسفه قرار مى‌دهد و اين علم الهى به وسيله قوه پيامبرى شناخته مى‌شود. با وجود اين، با تفسير فلسفى، دين با فلسفه سازگار مى‌شود.
وى ميان دين و فلسفه آشتى به وجود آورد و راه را براى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، ابن‌سينا و ابن‌رشد هموار كرد. او دو نظريه كاملاً متفاوت عرضه داشته است: در نظريه نخستين خود، طريق اهل منطق را مى‌پيمايد و دين را تا مرتبه فلسفه پايين مى‌آورد. در نظريه دوم، دين را علمى الهى مى‌داند و آن را بالاتر از فلسفه قرار مى‌دهد و اين علم الهى به وسيله قوه پيامبرى شناخته مى‌شود. با وجود اين، با تفسير فلسفى، دين با فلسفه سازگار مى‌شود.


5- در اين مقاله الفاظ كه بين متكلمين رايج است، در ضمن 76 شماره تعريف كرده است. از جمله اين الفاظ است: الاجماع، السنه، الاشاره، المجاز، التشبيه، الايمان، الكفر، القياس، و الاستحسان.
5- در اين مقاله الفاظ كه بين متكلمين رايج است، در ضمن 76 شماره تعريف كرده است. از جمله اين الفاظ است: الاجماع، السنه، الاشاره، المجاز، التشبيه، الايمان، الكفر، القياس، و الاستحسان.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش