پرش به محتوا

دیوان حکیم هیدجی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۷: خط ۴۷:
[[هیدجی، محمد|حکیم هیدجی]] هم مثل هر شاعر مسلمانی از آیات قرآنی به اشکال گوناگون بسیار بهره گرفته است، از جمله در این ابیات:
[[هیدجی، محمد|حکیم هیدجی]] هم مثل هر شاعر مسلمانی از آیات قرآنی به اشکال گوناگون بسیار بهره گرفته است، از جمله در این ابیات:


'''به‎ من‎ ای‎ که بیرون ز اندیشه‌ای     تو‎ نزدیک‎تر‎ از‎ رگ و ریشه‌ای'''، برگرفته از: '''وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ''' ﴿ق‏: 16﴾؛ «و ما از شاهرگ [او] به او نزدیک‎تریم».
{{شعر}}
'''به‎ من‎ ای‎ که بیرون ز اندیشه‌ای''|2='' تو‎ نزدیک‎تر‎ از‎ رگ و ریشه‌ای''}}
{{پایان شعر}}


'''کسی نیست بی‎ رای‎ او‎ رهنمون       ازاین‌روی فرمود لا يشفعون''برگرفته‎ و اشارت‎ است به: '''يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ‎''' ﴿الأنبياء: 28﴾؛ «آنچه فراروى آنان و آنچه پشت سرشان است، مى‌‏داند و جز براى کسى که [خدا] رضایت دهد، شفاعت نمى‏‌کنند و خود از بیم او هراسانند».
برگرفته از: '''وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ''' ﴿ق‏: 16﴾؛ «و ما از شاهرگ [او] به او نزدیک‎تریم».
 
{{شعر}}
{{ب|'' کسی نیست بی‎ رای‎ او‎ رهنمون''|2='' ازاین‌روی فرمود لا يشفعون''}}
{{پایان شعر}}
 
برگرفته‎ و اشارت‎ است به: '''يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ‎''' ﴿الأنبياء: 28﴾؛ «آنچه فراروى آنان و آنچه پشت سرشان است، مى‌‏داند و جز براى کسى که [خدا] رضایت دهد، شفاعت نمى‏‌کنند و خود از بیم او هراسانند».
نیز اشارت است به: '''... مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاَ شَفِيعٍ أَ فَلاَ تَتَذَكَّرُونَ''' ﴿السجده‏: 4﴾؛ «خدا کسى است که آسمان‎ها و زمین و آنچه را که میان آن دو است، در شش هنگام آفرید، آنگاه بر عرش [قدرت] استیلا یافت، براى شما غیر از او سرپرست و شفاعت‌گرى نیست؛ آیا باز هم پند نمى‌گیرید»<ref>ر.ک: همان، ص46</ref>.
نیز اشارت است به: '''... مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاَ شَفِيعٍ أَ فَلاَ تَتَذَكَّرُونَ''' ﴿السجده‏: 4﴾؛ «خدا کسى است که آسمان‎ها و زمین و آنچه را که میان آن دو است، در شش هنگام آفرید، آنگاه بر عرش [قدرت] استیلا یافت، براى شما غیر از او سرپرست و شفاعت‌گرى نیست؛ آیا باز هم پند نمى‌گیرید»<ref>ر.ک: همان، ص46</ref>.


'''خداوند داناست بر خویشتن     همه آفریده بدو تکیه‌زن'''؛
{{شعر}}
{{ب|'' خداوند داناست بر خویشتن''|2='' همه آفریده بدو تکیه‌زن''}}؛
{{ب|'' چسان آگاه‎ از‎ کرده‎ خویش حق''|2='' نباشد ألا يعلم من خلق''}}
{{پایان شعر}}
برگرفته و تلمیحی است از: '''أَ لاَ يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ''' ﴿الملك: 14﴾؛ «آیا کسى که آفریده است نمى‌‏داند؟ بااینکه او خود باریک‏‌‌بین آگاه است»<ref>ر.ک: همان</ref>.


'''چسان آگاه‎ از‎ کرده‎ خویش حق      نباشد ألا يعلم من خلق'''، برگرفته و تلمیحی است از: '''أَ لاَ يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ''' ﴿الملك: 14﴾؛ «آیا کسى که آفریده است نمى‌‏داند؟ بااینکه او خود باریک‏‌‌بین آگاه است»<ref>ر.ک: همان</ref>.
{{شعر}}
{{ب|'' به کردار خویش است هرکس گرو''|2='' که پاشید جو، کرد‎ گندم‎ درو؟''}}
{{پایان شعر}}
مصرع اول برگرفته از: «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ''' ﴿المدثر: 38﴾؛ «هرکسى در گروِ دستاورد خویش است»<ref>ر.ک: همان</ref>.'''


'''به کردار خویش است هرکس گرو  که پاشید جو، کرد‎ گندم‎ درو؟''' مصرع اول برگرفته از: «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ''' ﴿المدثر: 38﴾؛ «هرکسى در گروِ دستاورد خویش است»<ref>ر.ک: همان</ref>.'''
{{شعر}}
{{ب|'' اگر هرچه را می‌فرستید پیش''|2='' بیابید نزد خداوند‎ خویش‎''}}
{{پایان شعر}}
برگرفته و اشارت است به: «وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ وَ مَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ''' ﴿البقرة: 110﴾؛ «و نماز را به‌پا دارید و زکات را بدهید و هر گونه نیکى که براى خویش از پیش فرستید، آن را نزد خدا بازخواهید یافت؛ آرى، خدا به آنچه مى‏‌کنید بیناست»<ref>ر.ک: همان</ref>.'''


'''اگر هرچه را می‌فرستید پیش    بیابید نزد خداوند‎ خویش‎'''، برگرفته و اشارت است به: «وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ وَ مَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ''' ﴿البقرة: 110﴾؛ «و نماز را به‌پا دارید و زکات را بدهید و هر گونه نیکى که براى خویش از پیش فرستید، آن را نزد خدا بازخواهید یافت؛ آرى، خدا به آنچه مى‏‌کنید بیناست»<ref>ر.ک: همان</ref>.'''
{{شعر}}
{{ب|'' به گیتی پی شادمانی است‎ غم''|2='' گل‎ و خار روییده پهلوی هم''}}؛
{{ب|'' هم‌آغوش رنج است آسودگی''|2='' رود مرگ هم‌دوش با‎ زندگی''}}
{{پایان شعر}}
برگرفته از: '''فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً''' ﴿الشرح: 5 و 6﴾؛ «پس [بدان که] با دشوارى، آسانى است؛ آرى، با دشوارى، آسانى است»<ref>ر.ک: همان</ref>.


'''به گیتی پی شادمانی است‎ غم    ‎ گل‎ و خار روییده پهلوی هم'''؛
{{شعر}}
{{ب|'' به‎ روزی‎ که دل گردد از بیم چاک''|2='' نگویی‎ همی‎ بودم‎ ای کاش خاک''}}
{{پایان شعر}}


'''هم‌آغوش رنج است آسودگی  رود مرگ هم‌دوش با‎ زندگی'''، برگرفته از: '''فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً''' ﴿الشرح: 5 و 6﴾؛ «پس [بدان که] با دشوارى، آسانى است؛ آرى، با دشوارى، آسانى است»<ref>ر.ک: همان</ref>.
برگرفته و اشارتی است به‎: '''إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَ يَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَاباً''' ﴿النبأ: 40﴾؛ «ما شما را از عذابى نزدیک هشدار دادیم؛ روزى که آدمى آنچه را با دست خویش پیش فرستاده است، بنگرد و کافر گوید : «کاش من خاک بودم».


'''به‎ روزی‎ که دل گردد از بیم چاک      نگویی‎ همی‎ بودم‎ ای کاش خاک'''، برگرفته و اشارتی است به‎: '''إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَ يَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَاباً''' ﴿النبأ: 40﴾؛ «ما شما را از عذابى نزدیک هشدار دادیم؛ روزى که آدمى آنچه را با دست خویش پیش فرستاده است، بنگرد و کافر گوید : «کاش من خاک بودم».
{{شعر}}
'''چو بر مغز‎ ابلیس شد چیره ناز     نیاورد‎ در پیش آدم نماز'''، برگرفته‎ از‎: '''وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ''' ﴿البقرة: 34﴾؛ «و چون فرشتگان را فرمودیم: «براى آدم سجده کنید»، پس به‎جز ابلیس که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد [همه] به سجده درافتادند»<ref>ر.ک: همان</ref>.
{{ب|'' چو بر مغز‎ ابلیس شد چیره ناز''|2='' نیاورد‎ در پیش آدم نماز''}}
{{پایان شعر}}


'''چنین است در نامه ایزدی    جزای بدی نیست‎ جز‎ یک بدی'''؛
برگرفته‎ از‎: '''وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ''' ﴿البقرة: 34﴾؛ «و چون فرشتگان را فرمودیم: «براى آدم سجده کنید»، پس به‎جز ابلیس که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد [همه] به سجده درافتادند»<ref>ر.ک: همان</ref>.
'''هر آن کس که نیکی‎ به‎جای آورد  به‎ یک‎ ده برابر جزا می‎‎دهد'''، اقتباس و اشاره است به: '''مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلاَ يُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ''' ﴿الأنعام: 160﴾؛ «هرکس کار نیکى بیاورد، ده برابر آن [پاداش] خواهد داشت و هرکس کار بدى بیاورد، جز مانند آن جزا نیابد و بر آنان ستم نرود»<ref>ر.ک: همان</ref>.


'''تو را کرده‎ خویش‎ گردد‎ دچار  وگرنه‎ بدی‎ ناید از کردگار'''، اقتباس است از: '''مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ''' ﴿الجاثية: 15﴾؛ «هرکه کارى شایسته کند، به سود خود اوست و هرکه بدى کند به زیانش باشد؛ سپس به سوى پروردگارتان برگردانیده مى‏شوید»<ref>ر.ک: همان</ref>.
{{شعر}}
{{ب|'' چنین است در نامه ایزدی''|2='' جزای بدی نیست‎ جز‎ یک بدی''}}؛
{{ب|'' هر آن کس که نیکی‎ به‎جای آورد  به‎ یک‎ ده برابر جزا می‎‎دهد''}}
{{پایان شعر}}


'''به آدم چو ابلیس شد رشک‎بر    ز فرمان داور بتابید سر'''؛
اقتباس و اشاره است به: '''مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلاَ يُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ''' ﴿الأنعام: 160﴾؛ «هرکس کار نیکى بیاورد، ده برابر آن [پاداش] خواهد داشت و هرکس کار بدى بیاورد، جز مانند آن جزا نیابد و بر آنان ستم نرود»<ref>ر.ک: همان</ref>.


'''که‎ من‎ ز آتشم آتش تابناک   نشاید فرود آورد سر به خاک''اقتباس و اشارت است به: '''قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ''' ﴿الأعراف‏: 12﴾؛ «فرمود: «چون تو را به سجده امر کردم، چه چیز تو را بازداشت از اینکه سجده کنى»؟ گفت: «من از او بهترم. مرا از آتشى آفریدى و او را از گِل آفریدى»»<ref>ر.ک: همان</ref>.
{{شعر}}
{{ب|'' تو را کرده‎ خویش‎ گردد‎ دچار''|2='' وگرنه‎ بدی‎ ناید از کردگار''}}
{{پایان شعر}}
 
اقتباس است از: '''مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ''' ﴿الجاثية: 15﴾؛ «هرکه کارى شایسته کند، به سود خود اوست و هرکه بدى کند به زیانش باشد؛ سپس به سوى پروردگارتان برگردانیده مى‏شوید»<ref>ر.ک: همان</ref>.
{{شعر}}
{{ب|'' به آدم چو ابلیس شد رشک‎بر''|2='' ز فرمان داور بتابید سر''}}؛
{{ب|'' که‎ من‎ ز آتشم آتش تابناک''|2='' نشاید فرود آورد سر به خاک''}}
{{پایان شعر}}
 
اقتباس و اشارت است به: '''قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ''' ﴿الأعراف‏: 12﴾؛ «فرمود: «چون تو را به سجده امر کردم، چه چیز تو را بازداشت از اینکه سجده کنى»؟ گفت: «من از او بهترم. مرا از آتشى آفریدى و او را از گِل آفریدى»»<ref>ر.ک: همان</ref>.


ب)- استفاده از احادیث و روایات:
ب)- استفاده از احادیث و روایات:


[[هیدجی، محمد|حکیم هیدجی]] به‌وفور از احادیث و روایات اسلامی در دانشنامه بهره جسته است. برای نمونه به تعدادی از آن‎ها اشاره‎ می‌شود:
[[هیدجی، محمد|حکیم هیدجی]] به‌وفور از احادیث و روایات اسلامی در دانشنامه بهره جسته است. برای نمونه به تعدادی از آن‎ها اشاره‎ می‌شود:
'''پیمبر که اندیشه کیش داشت    پس از خویش وی را به مردم گماشت'''؛
'''گرفتش کمر روز خم غدیر      در آن دشت بردش به بالا ز زیر'''؛
'''بفرمود کای مردم این حیدر است    ‎ مرا‎ یاور و بر شما سرور است'''؛


'''خدا را اگر چشم و دست است و گوش       مرا هم تن و جان و مغز است و هوش'''؛
{{شعر}}
'''هر آن کس که او را منم پیشوای       علی پیشوا باشدش رهنمای'''؛
{{ب|'' پیمبر که اندیشه کیش داشت''|2='' پس از خویش وی را به مردم گماشت''}}؛
{{ب|'' گرفتش کمر روز خم غدیر''|2='' در آن دشت بردش به بالا ز زیر''}}؛
{{ب|'' بفرمود کای مردم این حیدر است ''|2='' مرا‎ یاور و بر شما سرور است''}}؛
{{ب|'' خدا را اگر چشم و دست است و گوش ''|2=''  مرا هم تن و جان و مغز است و هوش''}}؛
{{ب|'' هر آن کس که او را منم پیشوای''|2='' علی پیشوا باشدش رهنمای''}}؛
{{ب|'' خدایا به‎ یار‎ علی باش یار''|2=''  کسی را که خوارش کند خوار دار''}}
{{پایان شعر}}
اقتباسی است از خطبه غدیر: «من كنت مولاه فهذا علي مولاه اللهّم وال من والاه و عاد من‎ عاداه‎ و انصر من نصره و اخذل من خذله»<ref>ر.ک: همان</ref>.


'''خدایا به‎ یار‎ علی باش یار        کسی را که خوارش کند خوار دار'''،  اقتباسی است از خطبه غدیر: «من كنت مولاه فهذا علي مولاه اللهّم وال من والاه و عاد من‎ عاداه‎ و انصر من نصره و اخذل من خذله»<ref>ر.ک: همان</ref>.
{{شعر}}
{{ب|'' پیمبر که را گفت در راستی''|2='' تو از من چو هارون موساستی'''
{{پایان شعر}}


'''پیمبر که را گفت در راستی      تو از من چو هارون موساستی'''، اقتباسی است از حدیث منزلت که طبق این حدیث پیامبر اسلام(ص) خطاب‎ به‎ [[امام على(ع)|علی‎(ع)]] فرمودند: «يا علي أنت مني‎ بمنزلة‎ هارون‎ من موسی إلا أنه لا نبي بعدي» (ای علی تو برای من چون هارون برای موسایی، جز اینکه پیامبری در تو‎ نیست‎) <ref>ر.ک: همان</ref>.
اقتباسی است از حدیث منزلت که طبق این حدیث پیامبر اسلام(ص) خطاب‎ به‎ [[امام على(ع)|علی‎(ع)]] فرمودند: «يا علي أنت مني‎ بمنزلة‎ هارون‎ من موسی إلا أنه لا نبي بعدي» (ای علی تو برای من چون هارون برای موسایی، جز اینکه پیامبری در تو‎ نیست‎) <ref>ر.ک: همان</ref>.


قسمت دوم دیوان‎ هیدجی، دربرگیرنده غزلیات، مخمسات، ترجیع‌بند، ترکیب‌بند و چند قطعه و مثنوی است. این اشعار به زبان فارسی‎ و ترکی‎ سروده‎ شده‌اند، ولی در کل اشعار این‎ قسمت‎ بیشتر‎ به‎ زبان‎ ترکی‎ است. شعرهای هیدجی در این بخش برخلاف سروده‌های دانشنامه که اغلب خالی از صور خیال و آرایه‌های ادبی شعری بوده، اکثر مشحون از آرایه‌های ادبی‎ و صور خیالند. محتوای آن‎ها در بسیاری از موارد کاملا عرفانی است و حکایت از آن دارند که هیدجی در سرودن غزل بیشتر به [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] و دیدگاه عرفانی‌اش التفات داشته است. حکیم‎ در‎ چکامه‌های این بخش از سروده‌های عربی هم بیشتر بهره گرفته و خود هم سروده‌ای از شیخ اشراق را تضمین کرده که به دو زبان ترکی و عربی است‎ و حکایت‎ از توانمندی شاعر دارد<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>.
قسمت دوم دیوان‎ هیدجی، دربرگیرنده غزلیات، مخمسات، ترجیع‌بند، ترکیب‌بند و چند قطعه و مثنوی است. این اشعار به زبان فارسی‎ و ترکی‎ سروده‎ شده‌اند، ولی در کل اشعار این‎ قسمت‎ بیشتر‎ به‎ زبان‎ ترکی‎ است. شعرهای هیدجی در این بخش برخلاف سروده‌های دانشنامه که اغلب خالی از صور خیال و آرایه‌های ادبی شعری بوده، اکثر مشحون از آرایه‌های ادبی‎ و صور خیالند. محتوای آن‎ها در بسیاری از موارد کاملا عرفانی است و حکایت از آن دارند که هیدجی در سرودن غزل بیشتر به [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] و دیدگاه عرفانی‌اش التفات داشته است. حکیم‎ در‎ چکامه‌های این بخش از سروده‌های عربی هم بیشتر بهره گرفته و خود هم سروده‌ای از شیخ اشراق را تضمین کرده که به دو زبان ترکی و عربی است‎ و حکایت‎ از توانمندی شاعر دارد<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش