۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اي ' به 'ای ') |
جز (جایگزینی متن - 'ایراني' به 'ایرانی') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| تعداد جلد =2 | | تعداد جلد =2 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =34340 | | کتابخانۀ دیجیتال نور =34340 | ||
| کتابخوان همراه نور =10733 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۴۲: | خط ۴۳: | ||
اگر چه مسلمانان مباني نظري افكار و اعتقادات هندوها را نمىپذيرفتند؛ اما نوعي تعامل سازنده بين آنها ايجاد گرديد. نویسنده ارتباط مسلين به هندوان اين گونه سخن مىگويد: «از ديدگه نظري جامعه اسلامی نمیتوانست نظام مبتني بر تقسيم جامعه به كاستها را بپذيرد؛ اما مسلمانان در عمل و در زندگی اجتماعی خود آن را رعايت میكردند». | اگر چه مسلمانان مباني نظري افكار و اعتقادات هندوها را نمىپذيرفتند؛ اما نوعي تعامل سازنده بين آنها ايجاد گرديد. نویسنده ارتباط مسلين به هندوان اين گونه سخن مىگويد: «از ديدگه نظري جامعه اسلامی نمیتوانست نظام مبتني بر تقسيم جامعه به كاستها را بپذيرد؛ اما مسلمانان در عمل و در زندگی اجتماعی خود آن را رعايت میكردند». | ||
كاست يا برترىنژادي از قوانين بنيادي آئين هندو به شمار مىرود. نویسنده معتقد است كه ارتباطات پيروان اين دو مكتب سبب شد كه نوعي كاست در زندگی مسلمانان نيز ايجاد گرديد؛ آن جا كه مىگويد: «كاستهای مسلمانان با تفاوتهای نژادي آغاز شد. خاندانهای بيگانهتبار؛ از جمله بازماندگان اعراب، تركها، افغانها، | كاست يا برترىنژادي از قوانين بنيادي آئين هندو به شمار مىرود. نویسنده معتقد است كه ارتباطات پيروان اين دو مكتب سبب شد كه نوعي كاست در زندگی مسلمانان نيز ايجاد گرديد؛ آن جا كه مىگويد: «كاستهای مسلمانان با تفاوتهای نژادي آغاز شد. خاندانهای بيگانهتبار؛ از جمله بازماندگان اعراب، تركها، افغانها، ایرانیان عالىترين كاست را تشكيل مىدادند كه بعدها نام اشراف را بر خود گذاشتند». نویسنده تأكيد مىكند كه اگر چه آئين هندو به نوعي در اديان ديگر تأثير گذاشت؛ اما «بايد اذعان نمود كه مقررات و قواعد كاست در ميان هندوان به مراتب از آنچه در ميان مسلمانان، جينىها و مسيحيان و فرقههای بدعتگذار مرسوم و عملي بود، شديدتر و غيرقابل انعطافتر بود». | ||
برخی اظهار نظرها حاكي از آگاهي اندك نویسنده، از اسلام و يا ناشي از غرضورزي است. در بخشي از كتاب آمده است: «بازي چوگان، مسابقه اسب دواني، قمار و شكار از سرگرمىهایی بود كه در اين دوره رواج يافت. پارهای از اين گونه مشغوليات با اصول بنيادين اسلام ناسازگار بود؛ اما در اغلب اين موارد علما توانستند با بهانههای شرعي مجاز بودن آنها را توجيه كنند». مسلم است كه اسلام با انجام مسابقه و سرگرمىهای سازنده مخالف نيست و در صورتي كه منجر به قمار شود منع شرعي وجود دارد. نویسنده بدون فهم صحيح از مفهوم قمار تمامي موارد فوق را از مصاديق قمار تلقي كرده است. | برخی اظهار نظرها حاكي از آگاهي اندك نویسنده، از اسلام و يا ناشي از غرضورزي است. در بخشي از كتاب آمده است: «بازي چوگان، مسابقه اسب دواني، قمار و شكار از سرگرمىهایی بود كه در اين دوره رواج يافت. پارهای از اين گونه مشغوليات با اصول بنيادين اسلام ناسازگار بود؛ اما در اغلب اين موارد علما توانستند با بهانههای شرعي مجاز بودن آنها را توجيه كنند». مسلم است كه اسلام با انجام مسابقه و سرگرمىهای سازنده مخالف نيست و در صورتي كه منجر به قمار شود منع شرعي وجود دارد. نویسنده بدون فهم صحيح از مفهوم قمار تمامي موارد فوق را از مصاديق قمار تلقي كرده است. |
ویرایش