۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هگ' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'بونهاى' به 'بهگونهاى') |
||
| خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
وی درباره عصر اول که عصر فتوحات است اشاره میکند که عمرو بن عاص، والى برقه و طرابلس بود که به دست خود او فتح شده بودند. همچنین ولایت ودان را که به دست سردارش بسر بن ابیارطاة فتح شده بود، بهعهده داشت<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>. | وی درباره عصر اول که عصر فتوحات است اشاره میکند که عمرو بن عاص، والى برقه و طرابلس بود که به دست خود او فتح شده بودند. همچنین ولایت ودان را که به دست سردارش بسر بن ابیارطاة فتح شده بود، بهعهده داشت<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>. | ||
مؤلف در مورد عصر سوم، عصر نخستین دولتهاى مغربى اسلامى خاطرنشان میکند که با پایان یافتن عصر والیان، مغرب به عصر جدیدى از اعصار اسلامى تاریخ خود قدم مىگذارد. این عصر دولتهاى مستقل، یا عصر تجربه تأسیس دولتهاى مستقل است. باآنکه قلمرو دولت عباسیان در خاک مغرب در محل رود شلف، یعنى حدّ شرقى مغرب میانه، متوقف میشد، اما همانندى تحولات تاریخى میان افریقیه و بقیه سرزمین مغرب، | مؤلف در مورد عصر سوم، عصر نخستین دولتهاى مغربى اسلامى خاطرنشان میکند که با پایان یافتن عصر والیان، مغرب به عصر جدیدى از اعصار اسلامى تاریخ خود قدم مىگذارد. این عصر دولتهاى مستقل، یا عصر تجربه تأسیس دولتهاى مستقل است. باآنکه قلمرو دولت عباسیان در خاک مغرب در محل رود شلف، یعنى حدّ شرقى مغرب میانه، متوقف میشد، اما همانندى تحولات تاریخى میان افریقیه و بقیه سرزمین مغرب، بهگونهاى جالب توجه، ادامه یافت<ref>ر.ک: همان، ص230</ref>. | ||
در مورد عصر چهارم، عصر طوفانها اشاره میکند که نخستین دولتهاى مغرب در پایان سده سوم هجرى، یعنی آغاز سده دهم میلادى به دست فاطمیان به پایان آمدند. دولت فاطمى، در حقیقت، تندباد مهیبى بود که در سرتاسر خاک مغرب وزیدن گرفت و به عمر دولتهاى موجود در افریقیه و مغرب خاتمه داد و با افکندن آشوب در میان قبایل آنها را به جان یکدیگر انداخت؛ چه، فاطمیان، نخست، قبیله کتامه را که بار اصلى روى کار آمدن دولت آنها را به دوش کشیدند، تضعیف کردند، سپس صنهاجه را ضد کتامه به کار گرفتند و صنهاجیان را بر گروه مغرب میانه و مغرب دور مسلط کردند. دولت فاطمى تیرههاى این قبیله را به میدان کشمکشى سخت و بىحاصل با ادریسیان و امویان اندلس، بر سر حاکمیت مغرب دور، درافکند؛ آنگاه زناته را علیه صنهاجه برانگیختند و در نهایت باز به کتامه و صنهاجه روى آوردند. با تکیه به همین کتامه بود که فاطمیان، وقتى نشانههاى امکان تصرف مصر بر ایشان آشکار گردید، این کشور را تسخیر کردند و با تکیه به صنهاجه بود که حاکمیت فاطمیان بر افریقیه و مغرب میانه زمانى دراز ادامه یافت<ref>ر.ک: همان، ج2، ص1-2</ref>. | در مورد عصر چهارم، عصر طوفانها اشاره میکند که نخستین دولتهاى مغرب در پایان سده سوم هجرى، یعنی آغاز سده دهم میلادى به دست فاطمیان به پایان آمدند. دولت فاطمى، در حقیقت، تندباد مهیبى بود که در سرتاسر خاک مغرب وزیدن گرفت و به عمر دولتهاى موجود در افریقیه و مغرب خاتمه داد و با افکندن آشوب در میان قبایل آنها را به جان یکدیگر انداخت؛ چه، فاطمیان، نخست، قبیله کتامه را که بار اصلى روى کار آمدن دولت آنها را به دوش کشیدند، تضعیف کردند، سپس صنهاجه را ضد کتامه به کار گرفتند و صنهاجیان را بر گروه مغرب میانه و مغرب دور مسلط کردند. دولت فاطمى تیرههاى این قبیله را به میدان کشمکشى سخت و بىحاصل با ادریسیان و امویان اندلس، بر سر حاکمیت مغرب دور، درافکند؛ آنگاه زناته را علیه صنهاجه برانگیختند و در نهایت باز به کتامه و صنهاجه روى آوردند. با تکیه به همین کتامه بود که فاطمیان، وقتى نشانههاى امکان تصرف مصر بر ایشان آشکار گردید، این کشور را تسخیر کردند و با تکیه به صنهاجه بود که حاکمیت فاطمیان بر افریقیه و مغرب میانه زمانى دراز ادامه یافت<ref>ر.ک: همان، ج2، ص1-2</ref>. | ||
ویرایش