پرش به محتوا

هرم هستی: تحلیلی از مبادی هستی شناسی تطبیقی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د'
جز (جایگزینی متن - 'می‎پردازد' به 'می‌پردازد')
جز (جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د')
خط ۴۲: خط ۴۲:
ایشان در هرم هستی بر این باور است که مراتب متفاوت هستی در هرم انتولوژیک توحیدی ایشان، در عین اختلاف و کثرت و گوناگونی‎ها و میناگری‎های ظهور و تجلیات از یکسو و اختلاف در شدت و ضعف و پیشی و پسی از سوی دیگر، همه از یک وحدت ناگسستنی و این‎همانی عینی و تحققی سرچشمه می‎گیرد. نظریه هندسی هرم هستی و انتولوژی توحیدی زیربنای تمام تحلیل‎های دیگر مرحوم حائری در مباحث جهان‎شناسی و جامعه‎شناسی و حقوق بشر و انسان‎شناسی و سیاست مدرن و مباحث نفس است و لذا از اهمیت بنیادی در میان آثار ایشان برخوردار است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/6 همان] </ref>.
ایشان در هرم هستی بر این باور است که مراتب متفاوت هستی در هرم انتولوژیک توحیدی ایشان، در عین اختلاف و کثرت و گوناگونی‎ها و میناگری‎های ظهور و تجلیات از یکسو و اختلاف در شدت و ضعف و پیشی و پسی از سوی دیگر، همه از یک وحدت ناگسستنی و این‎همانی عینی و تحققی سرچشمه می‎گیرد. نظریه هندسی هرم هستی و انتولوژی توحیدی زیربنای تمام تحلیل‎های دیگر مرحوم حائری در مباحث جهان‎شناسی و جامعه‎شناسی و حقوق بشر و انسان‎شناسی و سیاست مدرن و مباحث نفس است و لذا از اهمیت بنیادی در میان آثار ایشان برخوردار است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/6 همان] </ref>.


[[حائری یزدی، مهدی|مرحوم حائری]] در ذیل بحث از قاعده الواحد و ارتباط آن با نظریه هرم هستی، با تفکیک علیت از صدور، بحث هیوم در خصوص علت و معلول را بحثی در حیطه نخست یعنی علیت می‎داند نه در حیطه بحث از صدور و افاضه. این تفکیک برای بحث از نظریه هرم هستی از اهمیت بسیاری برخوردار است. گذشته از این، برای [[حائری یزدی، مهدی|مرحوم حائری]]، یکی از انگیزه‎های تألیف هرم هستی، فقدان این تصور است که وجود دارای مراتب است. ایشان بر این باور است که این تمایز در فلسفه غرب به‎خوبی مطرح نشده است. ازاین‎رو در بخش‎های ابتدایی این کتاب، کیفیت تصور فیلسوفان غرب از مفهوم وجود مطرح می‎شود و بدین نتیجه رهنمون می‎شود که اندیشمندان غربی تقسیمات ارسطویی درباره وجود اشتباه بزرگی کرده‎اند و بر اساس این اشتباه بزرگ تاریخی، نتایج مختلف و بعضاً پارادوکسیکالی در هستی‎شناسی گرفته‎اند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/7 همان، ص7]</ref>.
[[حائری یزدی، مهدی|مرحوم حائری]] در ذیل بحث از قاعده الواحد و ارتباط آن با نظریه هرم هستی، با تفکیک علیت از صدور، بحث هیوم در خصوص علت و معلول را بحثی در حیطه نخست یعنی علیت می‌داند نه در حیطه بحث از صدور و افاضه. این تفکیک برای بحث از نظریه هرم هستی از اهمیت بسیاری برخوردار است. گذشته از این، برای [[حائری یزدی، مهدی|مرحوم حائری]]، یکی از انگیزه‎های تألیف هرم هستی، فقدان این تصور است که وجود دارای مراتب است. ایشان بر این باور است که این تمایز در فلسفه غرب به‎خوبی مطرح نشده است. ازاین‎رو در بخش‎های ابتدایی این کتاب، کیفیت تصور فیلسوفان غرب از مفهوم وجود مطرح می‎شود و بدین نتیجه رهنمون می‎شود که اندیشمندان غربی تقسیمات ارسطویی درباره وجود اشتباه بزرگی کرده‎اند و بر اساس این اشتباه بزرگ تاریخی، نتایج مختلف و بعضاً پارادوکسیکالی در هستی‎شناسی گرفته‎اند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/7 همان، ص7]</ref>.


از نظر وی، برهان صدیقین بهترین و اطمینان‎بخش‎ترین روشی است که می‎تواند انسان را به حقیقت ارتباط میان خالق و مخلوق آگاه سازد. علاوه بر این، به‎واسطه این برهان می‎توان نظریه هرم هستی یا مخروط وجود را که سازگار با رویکرد وحدت وجود در فلسفه است ارائه نمود. ایشان با بهره‎گیری از روش جدول ارزشی که یکی از مباحث مهم در منطق جدید است، تلاش می‎کند تا به نتیجه روشن و یقینی‎ای در برهان صدیقین دست پیدا کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/8 همان، ص8]</ref>.
از نظر وی، برهان صدیقین بهترین و اطمینان‎بخش‎ترین روشی است که می‎تواند انسان را به حقیقت ارتباط میان خالق و مخلوق آگاه سازد. علاوه بر این، به‎واسطه این برهان می‎توان نظریه هرم هستی یا مخروط وجود را که سازگار با رویکرد وحدت وجود در فلسفه است ارائه نمود. ایشان با بهره‎گیری از روش جدول ارزشی که یکی از مباحث مهم در منطق جدید است، تلاش می‎کند تا به نتیجه روشن و یقینی‎ای در برهان صدیقین دست پیدا کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/8 همان، ص8]</ref>.
خط ۴۸: خط ۴۸:
مؤلف در مقدمه کتاب پیرامون بی‎همتایی فلسفه اسلامی سخن به میان آورده، هستی‎شناسی از دیدگاه اسلام را یک دیدگاه ویژه تلقی می‎کند که از سوی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] با مهارتی بی‎نظیر طرح‎ریزی شده و به [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالدین شیرازی]] و مسلک زیر بنایی اصالت الوجود منتهی گردیده است، در دیدگاه فلسفه اسلامی، حقیقت هستی و معنی و مفهوم آن به‎گونه‎ای تفسیر شده که در عین وحدت و حفظ یگانگی، این حقیقت مانند حقیقت نور از بخشی از کثرات همچون شدت و ضعف و بیشی و کمی و... برخوردار است؛ و همچنان که یک پدیده طبیعی افزایش و تکامل طبیعی می‎یابد بدون اینکه هویت عینی خود را از دست بدهد، به همین نحو حقیقت هستی نیز یک واحد عینی و شخصی است که می‎تواند در تمام مراحل متفاوت خود گسترش یافته و از نوع کثرات هر چند به‎صورت نامتناهی باشد، به یگانگی و هویت شخصی و عینی حقیقت آن آسیبی وارد سازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/9 ر.ک: مقدمه کتاب، صفحه نه]</ref>.
مؤلف در مقدمه کتاب پیرامون بی‎همتایی فلسفه اسلامی سخن به میان آورده، هستی‎شناسی از دیدگاه اسلام را یک دیدگاه ویژه تلقی می‎کند که از سوی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] با مهارتی بی‎نظیر طرح‎ریزی شده و به [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالدین شیرازی]] و مسلک زیر بنایی اصالت الوجود منتهی گردیده است، در دیدگاه فلسفه اسلامی، حقیقت هستی و معنی و مفهوم آن به‎گونه‎ای تفسیر شده که در عین وحدت و حفظ یگانگی، این حقیقت مانند حقیقت نور از بخشی از کثرات همچون شدت و ضعف و بیشی و کمی و... برخوردار است؛ و همچنان که یک پدیده طبیعی افزایش و تکامل طبیعی می‎یابد بدون اینکه هویت عینی خود را از دست بدهد، به همین نحو حقیقت هستی نیز یک واحد عینی و شخصی است که می‎تواند در تمام مراحل متفاوت خود گسترش یافته و از نوع کثرات هر چند به‎صورت نامتناهی باشد، به یگانگی و هویت شخصی و عینی حقیقت آن آسیبی وارد سازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/9 ر.ک: مقدمه کتاب، صفحه نه]</ref>.


نگارنده در بخش نخست کتاب، بحث هستی‎شناسی را به میان آورده و شناخت هستی را سرسلسله علوم و مبدأ المبادی همه شناخت‎ها معرفی می‎کند و بیان می‎دارد که قبل از ورود در بررسی تطبیقی باید از مشرب حکمای اسلامی در این مبحث اطلاع بیشتری داشته باشیم تا بعد با یک شناخت بهتر و عمیق‎تر مکاتب غرب را بتوانیم بررسی نماییم و مصطلحات آن را بفهمیم که چه هستند و چه می‎خواهند بگویند.
نگارنده در بخش نخست کتاب، بحث هستی‎شناسی را به میان آورده و شناخت هستی را سرسلسله علوم و مبدأ المبادی همه شناخت‎ها معرفی می‎کند و بیان می‌دارد که قبل از ورود در بررسی تطبیقی باید از مشرب حکمای اسلامی در این مبحث اطلاع بیشتری داشته باشیم تا بعد با یک شناخت بهتر و عمیق‎تر مکاتب غرب را بتوانیم بررسی نماییم و مصطلحات آن را بفهمیم که چه هستند و چه می‎خواهند بگویند.


در بحث بعدی مؤلف در مورد تقسیمات [[ارسطو]]یی از هستی، بیان می‎دارد که ارسطو معتقد است جوهر یک مصداق از مصادیق و انقسامات وجود است ولی فلاسفه غرب می‎گویند که در کلمات ارسطو وجود، تعریف به جوهر شده است و گاهی در خود کلام [[ارسطو]] هم از نظر حکمای غرب اختلاف است، زیرا بعضی وقت‎ها او می‎گوید وجود مستقل، جوهر است و گاهی وجود را مثال می‎زند به وجود در شیء دیگر، مثل وجود اعراض که در شیء دیگر است. نگارنده پس از جمع‎بندی بحث، مطالب بیان شده را مقدمه‎ای می‎داند برای این نکته که اقسام و مصادیق عینی وجود غیر از خود مفهوم و تعریف مفهوم وجود است، اقسام وجود را حکمای اسلامی بدین گونه تفصیل داده‎اند:
در بحث بعدی مؤلف در مورد تقسیمات [[ارسطو]]یی از هستی، بیان می‌دارد که ارسطو معتقد است جوهر یک مصداق از مصادیق و انقسامات وجود است ولی فلاسفه غرب می‎گویند که در کلمات ارسطو وجود، تعریف به جوهر شده است و گاهی در خود کلام [[ارسطو]] هم از نظر حکمای غرب اختلاف است، زیرا بعضی وقت‎ها او می‎گوید وجود مستقل، جوهر است و گاهی وجود را مثال می‎زند به وجود در شیء دیگر، مثل وجود اعراض که در شیء دیگر است. نگارنده پس از جمع‎بندی بحث، مطالب بیان شده را مقدمه‎ای می‌داند برای این نکته که اقسام و مصادیق عینی وجود غیر از خود مفهوم و تعریف مفهوم وجود است، اقسام وجود را حکمای اسلامی بدین گونه تفصیل داده‎اند:
# وجود محلولی مستقل؛
# وجود محلولی مستقل؛
# وحود ناعتی (رابطی)؛
# وحود ناعتی (رابطی)؛
خط ۵۷: خط ۵۷:
حکمای اسلامی این اقسام را تعریف می‎کنند که در حقیقت در اینجا وجود به معنای وجود است یعنی ماهیاتی که متلبس به وجود شده و می‎شوند و لباس وجود پوشیده و می‎پوشند، از این سه قسم خارج نیستند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/2 ر.ک: همان، ص2-6]</ref>.
حکمای اسلامی این اقسام را تعریف می‎کنند که در حقیقت در اینجا وجود به معنای وجود است یعنی ماهیاتی که متلبس به وجود شده و می‎شوند و لباس وجود پوشیده و می‎پوشند، از این سه قسم خارج نیستند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/2 ر.ک: همان، ص2-6]</ref>.


مبحث بعدی از بخش اول در موضوع بیان معنای «استی» است که نویسنده پس از بیان مقدماتی بر این باور است که سلسله موجودات دارای دو جنبه هستند و مثل حیوانی که دو زیستی است این‎ها هم وجود محلولی دارند مثل وجودات جواهر و هم وجود رابط دارند؛ یعنی است، در این موارد دو حالت پیدا می‎کند گاهی به معنای هستی است که آن به معنای وجود محلولی است و به شکل اسم مستقل به کار می‎رود و شما هست را به‎طور مستقل در نظر می‎گیرید آن‎هم به‎صورت تجربی نه تجردی؛ و گاهی همان وجود را برای موضوعش صفت قرار می‎دهید و حالت استی پیدا می‎کند؛ خلاصه اینکه اعراض هم هستی دارند و هم استی و هستی آن‎ها در حقیقت همان استی است (الاعراض وجودها فی انفسها عین وجودها لغیرها).
مبحث بعدی از بخش اول در موضوع بیان معنای «استی» است که نویسنده پس از بیان مقدماتی بر این باور است که سلسله موجودات دارای دو جنبه هستند و مثل حیوانی که دو زیستی است این‎ها هم وجود محلولی دارند مثل وجودات جواهر و هم وجود رابط دارند؛ یعنی است، در این موارد دو حالت پیدا می‎کند گاهی به معنای هستی است که آن به معنای وجود محلولی است و به شکل اسم مستقل به کار می‎رود و شما هست را به‎طور مستقل در نظر می‎گیرید آن‎هم به‎صورت تجربی نه تجردی؛ و گاهی همان وجود را برای موضوعش صفت قرار می‌دهید و حالت استی پیدا می‎کند؛ خلاصه اینکه اعراض هم هستی دارند و هم استی و هستی آن‎ها در حقیقت همان استی است (الاعراض وجودها فی انفسها عین وجودها لغیرها).


در ادامه مؤلف به مبحث وجود رابط و سخنان فیلسوفانی چون [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] و [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] در مورد وجود رابط اشاره می‎کند و معنای رابطه در هستی‎ها را تشریح می‎کند و در نهایت به موضوع تقسیمات هستی بازگشت کرده و پس از تبیین نظرات حکمای اسلامی در مورد انواع وجود، به نظرات حکمای غربی پیرامون این موضوع می‌پردازد.
در ادامه مؤلف به مبحث وجود رابط و سخنان فیلسوفانی چون [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] و [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] در مورد وجود رابط اشاره می‎کند و معنای رابطه در هستی‎ها را تشریح می‎کند و در نهایت به موضوع تقسیمات هستی بازگشت کرده و پس از تبیین نظرات حکمای اسلامی در مورد انواع وجود، به نظرات حکمای غربی پیرامون این موضوع می‌پردازد.
خط ۶۳: خط ۶۳:
کانت مدعی است وجود یک محلول نیست و اصولاً وجود محلولی را منکر می‎شود و این یکی از شعارهای فلسفه کانت است که می‎گوید وجود محلول نیست و مقصودش از بیان این جمله این است که وجود چیزی را به شیء اضافه نمی‎کند و محلول حقیقی آن‎چنان چیزی است که شیء را بر موضوع آن هم در خارج از ذهن علاوه کند و پیشرفتی در شیء به وجود آورد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/6 ر.ک: همان، ص6-21]</ref>.
کانت مدعی است وجود یک محلول نیست و اصولاً وجود محلولی را منکر می‎شود و این یکی از شعارهای فلسفه کانت است که می‎گوید وجود محلول نیست و مقصودش از بیان این جمله این است که وجود چیزی را به شیء اضافه نمی‎کند و محلول حقیقی آن‎چنان چیزی است که شیء را بر موضوع آن هم در خارج از ذهن علاوه کند و پیشرفتی در شیء به وجود آورد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/6 ر.ک: همان، ص6-21]</ref>.


در بخش دوم از کتاب مؤلف به مقایسه انتولوژی غربی و هستی‎شناسی اسلامی پرداخته و سخنان و باورهای حکمای اسلامی و تفاوت‎های آن را با نظریات غربی مطرح می‎کند، البته در بحث وجود محلولی نظریه کانت مبنی بر اینکه وجود محلولی در خارج بر ماهیت نمی‎افزاید را موردقبول فلاسفه اسلامی می‎داند؛ و در فلسفه اسلامی این مطلب به‎عنوان یک اصل مسلم پذیرفته شده که وجود در حمل شایع صناعی عین ماهیت در خارج از ذهن است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/24 ر.ک: همان، ص24-39]</ref>.
در بخش دوم از کتاب مؤلف به مقایسه انتولوژی غربی و هستی‎شناسی اسلامی پرداخته و سخنان و باورهای حکمای اسلامی و تفاوت‎های آن را با نظریات غربی مطرح می‎کند، البته در بحث وجود محلولی نظریه کانت مبنی بر اینکه وجود محلولی در خارج بر ماهیت نمی‎افزاید را موردقبول فلاسفه اسلامی می‌داند؛ و در فلسفه اسلامی این مطلب به‎عنوان یک اصل مسلم پذیرفته شده که وجود در حمل شایع صناعی عین ماهیت در خارج از ذهن است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/24 ر.ک: همان، ص24-39]</ref>.


بخش سوم از کتاب پیرامون برهان صدیقین از طریق منطق صورت است و مصنف در خلال مباحث خویش به‎نقد دیدگاه‎های کانت می‌پردازد. مؤلف انگیزه خود را از طرح این بحث این می‎داند که بتوانیم شناخت رابطه انتولوژیک خود و جهان با آفریدگار هستی را جستجو کنیم و بفهمیم وابستگی موجودیت ما با هستی مطلق چیست.
بخش سوم از کتاب پیرامون برهان صدیقین از طریق منطق صورت است و مصنف در خلال مباحث خویش به‎نقد دیدگاه‎های کانت می‌پردازد. مؤلف انگیزه خود را از طرح این بحث این می‌داند که بتوانیم شناخت رابطه انتولوژیک خود و جهان با آفریدگار هستی را جستجو کنیم و بفهمیم وابستگی موجودیت ما با هستی مطلق چیست.


به عقیده ایشان بهترین و اطمینان‎بخش‎ترین روشی که می‎تواند ما را از این رابطه انتولوژیک آگاه سازد این است که ما از برهان صدیقین که حکمت اسلامی برای اثبات مبدأ وجود اقامه کرده است آغاز کنیم و سپس به‎سوی ارائه مخروط وجود که منطبق با مشرب فیلسوفانه وحدت وجود است پیش روی کنیم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/40 ر.ک: همان، ص40-72]</ref>.
به عقیده ایشان بهترین و اطمینان‎بخش‎ترین روشی که می‎تواند ما را از این رابطه انتولوژیک آگاه سازد این است که ما از برهان صدیقین که حکمت اسلامی برای اثبات مبدأ وجود اقامه کرده است آغاز کنیم و سپس به‎سوی ارائه مخروط وجود که منطبق با مشرب فیلسوفانه وحدت وجود است پیش روی کنیم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/40 ر.ک: همان، ص40-72]</ref>.
خط ۷۳: خط ۷۳:
مؤلف از هستی‎های تجربی سخن به میان آورده؛ در رابطه با مسائل آنتولوژی تئوری راسل بی‎ارتباط با آنتولوژی اسلامی نیست. تئوری راسل هرچند که راجع به وجودات شخصیه است ولی محتوای تئوری و ابعاد حاصله از آن خیلی بیشتر از آن است که در آغاز طرح شده است. مؤلف ضمن اینکه تئوری راسل را تجزیه‎وتحلیل می‎کند، این تئوری را با فلسفه اسلامی مقایسه می‎کند.
مؤلف از هستی‎های تجربی سخن به میان آورده؛ در رابطه با مسائل آنتولوژی تئوری راسل بی‎ارتباط با آنتولوژی اسلامی نیست. تئوری راسل هرچند که راجع به وجودات شخصیه است ولی محتوای تئوری و ابعاد حاصله از آن خیلی بیشتر از آن است که در آغاز طرح شده است. مؤلف ضمن اینکه تئوری راسل را تجزیه‎وتحلیل می‎کند، این تئوری را با فلسفه اسلامی مقایسه می‎کند.


نگارنده در این بخش در باب رابطه میان کلی و جزئی بیان می‎دارد که رابطه بین کلی طبیعی و افراد، یک رابطه خاصی است که معیارش حمل شایع صناعی است و با رابطه بین کل و جزء فرق دارد. در فلسفه غرب هنوز هم در منطق ریاضی کلی طبیعی را کلاس می‎گویند و افراد کلی طبیعی را اعضای کلاس می‎گویند که این از نظر فلسفه اسلامی غلط فاحشی است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/74 ر.ک: همان، ص74-98]</ref>.
نگارنده در این بخش در باب رابطه میان کلی و جزئی بیان می‌دارد که رابطه بین کلی طبیعی و افراد، یک رابطه خاصی است که معیارش حمل شایع صناعی است و با رابطه بین کل و جزء فرق دارد. در فلسفه غرب هنوز هم در منطق ریاضی کلی طبیعی را کلاس می‎گویند و افراد کلی طبیعی را اعضای کلاس می‎گویند که این از نظر فلسفه اسلامی غلط فاحشی است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/74 ر.ک: همان، ص74-98]</ref>.


بخش پنج از کتاب درباره مخروط وجود، در فلسفه اسلامی است و به‎عبارت‎دیگر هدف از این بخش اثبات وحدت وجود اسلامی به زبان فلسفی است تا آنچه به شهود عرفان مشهود است از راه عقل نیز مدلل گردد. وحدت وجود در فلسفه اسلامی غیر از وحدت وجود در عرفان اسلامی است.
بخش پنج از کتاب درباره مخروط وجود، در فلسفه اسلامی است و به‎عبارت‎دیگر هدف از این بخش اثبات وحدت وجود اسلامی به زبان فلسفی است تا آنچه به شهود عرفان مشهود است از راه عقل نیز مدلل گردد. وحدت وجود در فلسفه اسلامی غیر از وحدت وجود در عرفان اسلامی است.
خط ۷۹: خط ۷۹:
از نظر مصنف نفس‎الأمر همان «ماهیت من حیث هی» است که موضوع برای ضرورت ذاتی منطقی است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/100 ر.ک: همان، ص100-128]</ref>.
از نظر مصنف نفس‎الأمر همان «ماهیت من حیث هی» است که موضوع برای ضرورت ذاتی منطقی است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/100 ر.ک: همان، ص100-128]</ref>.


بخش ششم در مورد قواعد انتولوژی توحیدی است. مؤلف در بحث تقابل وحدت و کثرت بیان می‎دارد که آنجا که واحد است کثیر نیست و آنجا که کثرت است وحدت راهی ندارد و ما که به وحدت واجب‎الوجود اعتقاد داریم و موحد هستیم در توحید هیچ نوع کثرتی قائل نیستیم؛ کثرت را کسانی قائلند که ثنویت را قبول دارند و مشرکینند که به الهه‎های بسیار قائل هستند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/100 ر.ک: همان، ص100-128]</ref>.
بخش ششم در مورد قواعد انتولوژی توحیدی است. مؤلف در بحث تقابل وحدت و کثرت بیان می‌دارد که آنجا که واحد است کثیر نیست و آنجا که کثرت است وحدت راهی ندارد و ما که به وحدت واجب‎الوجود اعتقاد داریم و موحد هستیم در توحید هیچ نوع کثرتی قائل نیستیم؛ کثرت را کسانی قائلند که ثنویت را قبول دارند و مشرکینند که به الهه‎های بسیار قائل هستند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/100 ر.ک: همان، ص100-128]</ref>.


نگارنده در بخش هفتم کتاب به بررسی انتولوژی کانت پرداخته و سپس آنتولوزی کانت را با اپیستمولوژی که فلسفه علم اسلامی ‎باشد مقایسه کرده است که البته این دو در بسیاری از جهات با هم مشابهت دارند. سپس به موضوع معقولات ثانیه پرداخته شده که بر دو قسم می‎باشند: معقولات ثانیه به‎اصطلاح حکیم و معقولات ثانیه به‎اصطلاح منطق؛ مصنف به تشریح معقولات ثانیه به‎اصطلاح حکیم پرداخته و بیان می‎دارد که این قسم از معقولات، عروضش در ذهن است و اتصافش در خارج است و به‎این‎علت به‎اصطلاح حکیم این‎گونه معقولات در خارج مثل امکان، حمل بر وجود می‎شوند؛ در ادامه به مقابله و تطبیق نظریات کانت در این زمینه با فلسفه اسلامی می‌پردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/154 ر.ک: همان، ص154-172]</ref>.
نگارنده در بخش هفتم کتاب به بررسی انتولوژی کانت پرداخته و سپس آنتولوزی کانت را با اپیستمولوژی که فلسفه علم اسلامی ‎باشد مقایسه کرده است که البته این دو در بسیاری از جهات با هم مشابهت دارند. سپس به موضوع معقولات ثانیه پرداخته شده که بر دو قسم می‎باشند: معقولات ثانیه به‎اصطلاح حکیم و معقولات ثانیه به‎اصطلاح منطق؛ مصنف به تشریح معقولات ثانیه به‎اصطلاح حکیم پرداخته و بیان می‌دارد که این قسم از معقولات، عروضش در ذهن است و اتصافش در خارج است و به‎این‎علت به‎اصطلاح حکیم این‎گونه معقولات در خارج مثل امکان، حمل بر وجود می‎شوند؛ در ادامه به مقابله و تطبیق نظریات کانت در این زمینه با فلسفه اسلامی می‌پردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/154 ر.ک: همان، ص154-172]</ref>.


بخش هشتم و بخش اصلی این نوشتار در موضوع هرم هستی است. هرم هستی نمایش‎دهنده سیستم وحدت وجود انتقادی است که نگارنده بر اساس قواعد فلسفی، منطقی، ریاضی اثبات کرده است که راه خرد و اندیشه را با سیر و سلوک رهروات حق هم آهنگ سازد. تز هرم هستی خلاصه بخشی از تز دکتری نگارنده است که پیرامون علم حضوری در دانشگاه تورنتو کانادا در سال 1978 زیر نظر هفت تن از مشهورترین فلاسفه معاصر به تصویب رسیده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/173 ر.ک: همان، 173]</ref>.
بخش هشتم و بخش اصلی این نوشتار در موضوع هرم هستی است. هرم هستی نمایش‎دهنده سیستم وحدت وجود انتقادی است که نگارنده بر اساس قواعد فلسفی، منطقی، ریاضی اثبات کرده است که راه خرد و اندیشه را با سیر و سلوک رهروات حق هم آهنگ سازد. تز هرم هستی خلاصه بخشی از تز دکتری نگارنده است که پیرامون علم حضوری در دانشگاه تورنتو کانادا در سال 1978 زیر نظر هفت تن از مشهورترین فلاسفه معاصر به تصویب رسیده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34066/2/173 ر.ک: همان، 173]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش