۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
جز (جایگزینی متن - '.' به '.') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
المعالم جزء آثار نسبتا کوتاه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدین رازی]] (متوفی 606ق) است که ظاهراً آن را در سالهای پایانی عمر خویش تألیف کرده است. متنی که امروز از معالم باقی است، شامل دو قسم، یکی در اصول دین و دیگری در اصول فقه است؛ ولی بهطور دقیق مشخص نیست که کتاب در اصل شامل چند قسم (نوع) بوده است. فردی به نام [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی]] رسالهای به نام اسئله نوشته است که حاوی حواشی انتقادیاش بر کتاب معالم است. وی در سراسر حواشی خود سعی کرده به متن معالم نزدیک بماند و جزئیات استدلال [[فخر رازی، محمد بن عمر|رازی]] را نقد کند. [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی]] در مقدمه کتاب مینویسد: «این رسالهای است مشتمل بر اسئلهای که ما بر دو نوع کتاب معالم ایراد کردهایم». [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] نیز رسالهای مشتمل بر تعلیقاتش بر حواشی انتقادی [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی]] و نیز در نقد معالم نوشته است. [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] در مقدمه خود بیان میکند: باآنکه معالم یکی از سودمندترین و دقیقترین آثار مختصر [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] است، برخی از مواضع نویسنده در آن بهخوبی بیان نشده است و اضافه میکند که او حتی پیش از دیدن اسئله قصد نقد کردن کار [[فخر رازی، محمد بن عمر|رازی]] را داشته است. بنابراین، کار او هم پاسخی بر نوشته [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی]] و هم نقدی بر معالم [[فخر رازی، محمد بن عمر|رازی]] است.<ref>ر.ک: موسیوند، محسن، ص43</ref> | المعالم جزء آثار نسبتا کوتاه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدین رازی]] (متوفی 606ق) است که ظاهراً آن را در سالهای پایانی عمر خویش تألیف کرده است. متنی که امروز از معالم باقی است، شامل دو قسم، یکی در اصول دین و دیگری در اصول فقه است؛ ولی بهطور دقیق مشخص نیست که کتاب در اصل شامل چند قسم (نوع) بوده است. فردی به نام [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی]] رسالهای به نام اسئله نوشته است که حاوی حواشی انتقادیاش بر کتاب معالم است. وی در سراسر حواشی خود سعی کرده به متن معالم نزدیک بماند و جزئیات استدلال [[فخر رازی، محمد بن عمر|رازی]] را نقد کند. [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی]] در مقدمه کتاب مینویسد: «این رسالهای است مشتمل بر اسئلهای که ما بر دو نوع کتاب معالم ایراد کردهایم». [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] نیز رسالهای مشتمل بر تعلیقاتش بر حواشی انتقادی [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی]] و نیز در نقد معالم نوشته است. [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] در مقدمه خود بیان میکند: باآنکه معالم یکی از سودمندترین و دقیقترین آثار مختصر [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] است، برخی از مواضع نویسنده در آن بهخوبی بیان نشده است و اضافه میکند که او حتی پیش از دیدن اسئله قصد نقد کردن کار [[فخر رازی، محمد بن عمر|رازی]] را داشته است. بنابراین، کار او هم پاسخی بر نوشته [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی]] و هم نقدی بر معالم [[فخر رازی، محمد بن عمر|رازی]] است.<ref>ر.ک: موسیوند، محسن، ص43</ref>. | ||
تاریخ نگارش رساله [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] و تعلیقات او بر حواشی [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی قزوینی]] تا اندازهای از روی ارجاعی که [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] در شرح خود بر تلویحات [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] بدان داده است، معلوم میشود. ازآنجاکه شرح تلویحات [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] در اوائل 667 به پایان رسیده است، این رساله باید پیش از این تاریخ نوشته شده باشد<ref>ر.ک: همان؛ مقدمه محققین، صفحه شش</ref> | تاریخ نگارش رساله [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] و تعلیقات او بر حواشی [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی قزوینی]] تا اندازهای از روی ارجاعی که [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] در شرح خود بر تلویحات [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] بدان داده است، معلوم میشود. ازآنجاکه شرح تلویحات [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] در اوائل 667 به پایان رسیده است، این رساله باید پیش از این تاریخ نوشته شده باشد<ref>ر.ک: همان؛ مقدمه محققین، صفحه شش</ref>. | ||
کاتبی بهجز یک مورد (ارجاع به محصل در صفحه 145)، به آثار دیگر [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] ارجاع نمیدهد؛ اگرچه میدانیم که با دیگر آثار او بهخوبی آشنا بوده است.<ref>ر.ک: مقدمه محققین، صفحه پنج</ref>؛ ولی رویکرد [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] بر معالم [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] متفاوت از [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی]] است. او پیوسته آراء [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] را در معالم با آراء او در آثار دیگرش مقایسه میکند. بهطور خاص به کتاب الأربعين، کتاب المحصل و کتاب نهایة العقول ارجاع میدهد که به نظر میرسد همه را بهدقت خوانده است.<ref>ر.ک: همان، صفحه هفت</ref>. | کاتبی بهجز یک مورد (ارجاع به محصل در صفحه 145)، به آثار دیگر [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] ارجاع نمیدهد؛ اگرچه میدانیم که با دیگر آثار او بهخوبی آشنا بوده است.<ref>ر.ک: مقدمه محققین، صفحه پنج</ref>؛ ولی رویکرد [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] بر معالم [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] متفاوت از [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی]] است. او پیوسته آراء [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] را در معالم با آراء او در آثار دیگرش مقایسه میکند. بهطور خاص به کتاب الأربعين، کتاب المحصل و کتاب نهایة العقول ارجاع میدهد که به نظر میرسد همه را بهدقت خوانده است.<ref>ر.ک: همان، صفحه هفت</ref>. | ||
[[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی قزوینی]] در مجموع بر 30 مسئله از بخش کلام کتاب معالم حاشیه زده است و ابن کمونه نیز مجموعاً در 17 مورد بر حواشی کاتبی قزوینی، تعلیقه نوشته است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] در سه مورد پس از نقل سخن ابن سینا رأی او را نقد کره است. اول در باب حقیقت واجبالوجود در مسئله دهم از باب سوم، دوم در باب تجرد نفس در مسئله دوم از باب هشتم و سوم در باب حدوث نفس ناطقه در مسئله سوم از باب هشتم<ref>ر.ک: موسیوند، محسن، ص44</ref> | [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی قزوینی]] در مجموع بر 30 مسئله از بخش کلام کتاب معالم حاشیه زده است و ابن کمونه نیز مجموعاً در 17 مورد بر حواشی کاتبی قزوینی، تعلیقه نوشته است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] در سه مورد پس از نقل سخن ابن سینا رأی او را نقد کره است. اول در باب حقیقت واجبالوجود در مسئله دهم از باب سوم، دوم در باب تجرد نفس در مسئله دوم از باب هشتم و سوم در باب حدوث نفس ناطقه در مسئله سوم از باب هشتم<ref>ر.ک: موسیوند، محسن، ص44</ref>. | ||
[[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] در بخشهای مختلف، مطالبی را که مرتبط با موضوع آن باب است به آن افزوده است. در باب اول یک فص، در باب سوم دو فص، در باب چهارم دو فص، در باب هفتم سه فص، در باب هشتم، سه فص و در باب نهم دو فص که مجموعاً سیزده فص را تشکیل میدهد<ref>ر.ک: همان</ref> | [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] در بخشهای مختلف، مطالبی را که مرتبط با موضوع آن باب است به آن افزوده است. در باب اول یک فص، در باب سوم دو فص، در باب چهارم دو فص، در باب هفتم سه فص، در باب هشتم، سه فص و در باب نهم دو فص که مجموعاً سیزده فص را تشکیل میدهد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در نسخههای خطی، فصوص [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] بهصورت جداگانه در انتهای تعلیقات او بر قسم اصول دین کتاب آمده است. در متن حاضر این ترتیب تغییر کرده و هریک از این فصوص متعاقب قطعه مورد بحث در معالم قرار گرفته است. افزون بر این، در نسخ خطی، کل متن معالم با حواشی [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی]] و [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] همراه نیست. نویسنده در چاپ حاضر، حواشی [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی]] و تعلیقات [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] را متعاقب موضع آن در متن معالم قرار داده است و عبارات مورد نظر آن دو را نیز در متن معالم با حروف درشت متمایز کرده است تا کار خواننده در تعقیب و فهم بحث آسان شود<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه هشت</ref>. | در نسخههای خطی، فصوص [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] بهصورت جداگانه در انتهای تعلیقات او بر قسم اصول دین کتاب آمده است. در متن حاضر این ترتیب تغییر کرده و هریک از این فصوص متعاقب قطعه مورد بحث در معالم قرار گرفته است. افزون بر این، در نسخ خطی، کل متن معالم با حواشی [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی]] و [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] همراه نیست. نویسنده در چاپ حاضر، حواشی [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی]] و تعلیقات [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] را متعاقب موضع آن در متن معالم قرار داده است و عبارات مورد نظر آن دو را نیز در متن معالم با حروف درشت متمایز کرده است تا کار خواننده در تعقیب و فهم بحث آسان شود<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه هشت</ref>. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
مطالب مطرحشده در ابواب کتاب در ضمن مسائل متعددی ذکر شده که بهعنوان نمونه به برخی ابواب و چند مسئله اشاره میشود: | مطالب مطرحشده در ابواب کتاب در ضمن مسائل متعددی ذکر شده که بهعنوان نمونه به برخی ابواب و چند مسئله اشاره میشود: | ||
در باب اول، به مباحث مربوط به علم و معرفت پرداخته شده است و مشتمل بر ده مسئله است. در مسئله دوم [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] معتقد است که تصدیق به وجود علم و معرفتهای بدیهی ضروری است و نمیتوان تمامی تصورات و تصدیقات را نظری و اکتسابی دانست<ref>ر.ک: موسیوند، محسن، ص45</ref> | در باب اول، به مباحث مربوط به علم و معرفت پرداخته شده است و مشتمل بر ده مسئله است. در مسئله دوم [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] معتقد است که تصدیق به وجود علم و معرفتهای بدیهی ضروری است و نمیتوان تمامی تصورات و تصدیقات را نظری و اکتسابی دانست<ref>ر.ک: موسیوند، محسن، ص45</ref>. | ||
باب سوم، در اثبات علم به صانع و مشتمل بر یازده مسئله است؛ مثلاً در مسئله اول چنین آمده: اجسام برخلاف نظر فلاسفه حادثند و بر این ادعا سه دلیل ذکر شده و در پایان نیز به اشکال قائلین به قدم اجسام پاسخ داده شده است.<ref>ر.ک: همان، ص45</ref> | باب سوم، در اثبات علم به صانع و مشتمل بر یازده مسئله است؛ مثلاً در مسئله اول چنین آمده: اجسام برخلاف نظر فلاسفه حادثند و بر این ادعا سه دلیل ذکر شده و در پایان نیز به اشکال قائلین به قدم اجسام پاسخ داده شده است.<ref>ر.ک: همان، ص45</ref>. | ||
باب ششم، درباره جبر و قدر و مباحث مربوط به آن و مشتمل بر ده مسئله است که در مسئله نهم چنین میخوانیم: عقل هیچگونه راهی برای بیان حسن و قبح افعال الهی ندارد؛ زیرا حسن و قبح، چیزی جز جلب منفعت و دفع ضرر نیست و این معنا درباره خداوند که منزه از نفع و ضرر است معقول نیست<ref>ر.ک: همان، ص48</ref> | باب ششم، درباره جبر و قدر و مباحث مربوط به آن و مشتمل بر ده مسئله است که در مسئله نهم چنین میخوانیم: عقل هیچگونه راهی برای بیان حسن و قبح افعال الهی ندارد؛ زیرا حسن و قبح، چیزی جز جلب منفعت و دفع ضرر نیست و این معنا درباره خداوند که منزه از نفع و ضرر است معقول نیست<ref>ر.ک: همان، ص48</ref>. | ||
باب هفتم، در مسائل مربوط به نبوت و مشتمل بر ده مسئله است؛ بهعنوان مثال، مسئله پنجم، عصمت انبیا را در ابلاغ وحی و رسالت توضیح میدهد و سه دلیل بر این مدعا اقامه شده است.<ref>ر.ک: همان</ref> | باب هفتم، در مسائل مربوط به نبوت و مشتمل بر ده مسئله است؛ بهعنوان مثال، مسئله پنجم، عصمت انبیا را در ابلاغ وحی و رسالت توضیح میدهد و سه دلیل بر این مدعا اقامه شده است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
باب هشتم، در موضوع نفس ناطقه و در ده مسئله مطرح شده است. در مسئله ششم، چنین آمده است: طریقه ما در عقیده به بقای نفس، اجماع انبیا و اولیا و حکما است که با اقناعات عقلی هم تأیید میشود. سپس چهار دلیل ذکر شده که قول به بقای نفس را تقویت میکند<ref>ر.ک: همان، ص49</ref> | باب هشتم، در موضوع نفس ناطقه و در ده مسئله مطرح شده است. در مسئله ششم، چنین آمده است: طریقه ما در عقیده به بقای نفس، اجماع انبیا و اولیا و حکما است که با اقناعات عقلی هم تأیید میشود. سپس چهار دلیل ذکر شده که قول به بقای نفس را تقویت میکند<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>. | ||
باب دهم، در موضوع امامت و مشتمل بر ده مسئله است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] در مسئله اول درباره نصب امام سه نظریه را مطرح میکند و سپس چنین مینویسد: شیعیان دوازدهامامی قائلند که دلیل آن لطفی است که خداوند نسبت به بندگانش در راه انجام واجبات عقلی و ترک قبایح عقلی دارد و امام حافظ شریعت و تبیینکننده آن است.<ref>ر.ک: همان، ص51</ref> | باب دهم، در موضوع امامت و مشتمل بر ده مسئله است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] در مسئله اول درباره نصب امام سه نظریه را مطرح میکند و سپس چنین مینویسد: شیعیان دوازدهامامی قائلند که دلیل آن لطفی است که خداوند نسبت به بندگانش در راه انجام واجبات عقلی و ترک قبایح عقلی دارد و امام حافظ شریعت و تبیینکننده آن است.<ref>ر.ک: همان، ص51</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش