۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[نشار، علی سامی]] (محقق) | [[نشار، علی سامی]] (محقق) | ||
[[ابن ازرق، محمد بن علی]] ( | [[ابن ازرق، محمد بن علی]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =JC 49 /الف2ب4 | | کد کنگره =JC 49 /الف2ب4 | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
در مقدمه تحقيقى ابتداى كتاب شرح حالى از مؤلف و شيوه تحقيق كتاب بيان شده است. | در مقدمه تحقيقى ابتداى كتاب شرح حالى از مؤلف و شيوه تحقيق كتاب بيان شده است. | ||
نویسنده در مقدمه اول به مسائل بيستگانهاى اشاره كرده است كه بر مطالعه عقلانى قدرت سياسى (مُلك) تاكيد دارد. ابنازرق در مسأله اول، به تبع حكما، انسان را مدنى بالطبع دانسته است و در موافقت با ابنخلدون بيان مىكند كه اجتماع بشرى يعنى عمران جهان ضرورى است. در مسأله دوم، از عوارض اجتماعى، سياسى و اقتصادى پنجگانه ابنخلدون در تحليل جامعه بحث مىكند كه عبارتند از: جامعه بدوى؛ ثغلب كه بر مبناى عصبيت به سلطنت (مُلك) تبديل مىشود؛ جامعه شهرى (عمران حضرى)؛ معاش كه بنا به تعريف به گذران و تهيه رزق و كسب مربوط مىشود، و بالاخره كسب علوم. | |||
بيشتر مسائل مقدمه اول مربوط به مباحثى است كه ابنخلدون در تمايز ميان عمران بدوى و عمران حضرى و در خلقيات افراد آورده است. ابنازرق در اين مقدمه به تنظيم مطالب متشتت مقدمه ابنخلدون پرداخته است و شيوه بيان او بيشتر جنبه تعليمى دارد. | بيشتر مسائل مقدمه اول مربوط به مباحثى است كه ابنخلدون در تمايز ميان عمران بدوى و عمران حضرى و در خلقيات افراد آورده است. ابنازرق در اين مقدمه به تنظيم مطالب متشتت مقدمه ابنخلدون پرداخته است و شيوه بيان او بيشتر جنبه تعليمى دارد. | ||
وى در دومين مقدمه به تأسيس اصول مربوط به بحثى شرعى در باب قدرت سياسى پرداخته و آن را در بيست فاتحه بيان مىكند. در نخستين فاتحه، ضرورت وجود مرجعى را متذكر مىشود كه به تبع ابنخلدون آن را وازِع (بازدارنده، حاكم، شهريار) مىنامد. در فاتحه دوم، اين مسأله را طرح مىكند كه وازع مىتواند از قدرت خود سوء استفاده كند، اما اين تجاوز از حق در مقايسه با شرّى كه ممكن است در فقدان وازع ناشى شود، بسيار ناچيز است. در فاتحه چهارم، ابنازرق يادآور مىشود كه مطابق نظر اهل سنت وجود امام شرعاً ضرورى است و اجماع فقها نيز بر اين ضرورت جارى شده است. در فاتحه پنجم، نظريه ابنخلدون در تمايز ميان ملك و خلافت و اشكال سهگانه سياسات - يعنى خلافت، سلطنت طبيعى و سلطنت سياسى- را خلاصه مىكند و اظهار مىدارد كه فقط خلافت مىتواند سعادت دنيا و آخرت را تأمين نمايد. | وى در دومين مقدمه به تأسيس اصول مربوط به بحثى شرعى در باب قدرت سياسى پرداخته و آن را در بيست فاتحه بيان مىكند. در نخستين فاتحه، ضرورت وجود مرجعى را متذكر مىشود كه به تبع ابنخلدون آن را وازِع (بازدارنده، حاكم، شهريار) مىنامد. در فاتحه دوم، اين مسأله را طرح مىكند كه وازع مىتواند از قدرت خود سوء استفاده كند، اما اين تجاوز از حق در مقايسه با شرّى كه ممكن است در فقدان وازع ناشى شود، بسيار ناچيز است. در فاتحه چهارم، ابنازرق يادآور مىشود كه مطابق نظر اهل سنت وجود امام شرعاً ضرورى است و اجماع فقها نيز بر اين ضرورت جارى شده است. در فاتحه پنجم، نظريه ابنخلدون در تمايز ميان ملك و خلافت و اشكال سهگانه سياسات - يعنى خلافت، سلطنت طبيعى و سلطنت سياسى- را خلاصه مىكند و اظهار مىدارد كه فقط خلافت مىتواند سعادت دنيا و آخرت را تأمين نمايد. نویسنده همين طور در هر فاتحه مطلبى را بيان مىدارد تاب اينكه در فاتحه بيستم، صلاح و فساد سلطان را مايه صلاح و فساد رعيت مىداند. | ||
كتاب اول: | كتاب اول: |
ویرایش