۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
خليفه، كتاب خويش را با تعريف كلمه تاريخ آغاز كرده است. وى نيز همانند بسيارى از مورخان كهن، تاريخ را به معناى سال و بهطور عمده، به معناى تقويم اعم از سال تولد و درگذشت و سال رخ دادنِ حوادث و مانند اينها به كار مىبرد. وى در مقدمه كتاب، در تعريف تاريخ مىنويسد «اين كتاب تاريخ است و مردم امر حج و روزه خويش و نيز عِدّه زنان و زمان ديون خود را با تاريخ تعيين مىكنند» و به آيه 189 بقره و 12 اسراء و 5 يونس استناد كرده است.<ref>ر.ک: پنجه، معصومعلى، 1381، ص75</ref> | خليفه، كتاب خويش را با تعريف كلمه تاريخ آغاز كرده است. وى نيز همانند بسيارى از مورخان كهن، تاريخ را به معناى سال و بهطور عمده، به معناى تقويم اعم از سال تولد و درگذشت و سال رخ دادنِ حوادث و مانند اينها به كار مىبرد. وى در مقدمه كتاب، در تعريف تاريخ مىنويسد «اين كتاب تاريخ است و مردم امر حج و روزه خويش و نيز عِدّه زنان و زمان ديون خود را با تاريخ تعيين مىكنند» و به آيه 189 بقره و 12 اسراء و 5 يونس استناد كرده است.<ref>ر.ک: پنجه، معصومعلى، 1381، ص75</ref> | ||
خليفه، معتقد است مردم پيوسته واقعهاى مهم را براى تاريخگذارى انتخاب مىكردهاند؛ وقايعى چون هبوط آدم(ع) از بهشت، بعثت حضرت نوح(ع)، طوفان نوح(ع)، در آتش شدن ابراهيم(ع) و بنيان كعبه. وى به نقل از ابوعُبيده معمر بن مثنى مىگويد: | خليفه، معتقد است مردم پيوسته واقعهاى مهم را براى تاريخگذارى انتخاب مىكردهاند؛ وقايعى چون هبوط آدم(ع) از بهشت، بعثت حضرت نوح(ع)، طوفان نوح(ع)، در آتش شدن ابراهيم(ع) و بنيان كعبه. وى به نقل از ابوعُبيده معمر بن مثنى مىگويد: «ایرانيان پيوسته تاريخ كارهايشان را مىشناسند و مبدأ تاريخ نزد آنان، پادشاهى يزدجرد بن شهريار مىباشد».<ref>همان</ref> | ||
وى در ادامه، از مبدأهاى تاريخى مختلفى چون بنيان كعبه، مرگ كعب بن لؤى و حمله ابرهه كه اعراب پس از هر حادثه براى مدتى آن را حفظ مىكردند، سخن به ميان آورده است. بعد، از پيدايش تاريخ قمرى به دستور عمر بن خطاب بر اساس هجرت حضرت رسول(ص) از مكه به مدينه سخن گفته است. وى معتقد است ابتدا صحابه در مورد اينكه از سال تولد، بعثت، هجرت يا وفات حضرت رسول(ص) كداميك را مبدأ قرار دهند، اختلاف كردند تا اينكه به امر عمر بن خطاب، هجرت را كه جداكننده دارالشرك از دارالايمان و حق از باطل بود، مبدأ تاريخ نهادند.<ref>ر.ک: همان، ص75-76</ref> | وى در ادامه، از مبدأهاى تاريخى مختلفى چون بنيان كعبه، مرگ كعب بن لؤى و حمله ابرهه كه اعراب پس از هر حادثه براى مدتى آن را حفظ مىكردند، سخن به ميان آورده است. بعد، از پيدايش تاريخ قمرى به دستور عمر بن خطاب بر اساس هجرت حضرت رسول(ص) از مكه به مدينه سخن گفته است. وى معتقد است ابتدا صحابه در مورد اينكه از سال تولد، بعثت، هجرت يا وفات حضرت رسول(ص) كداميك را مبدأ قرار دهند، اختلاف كردند تا اينكه به امر عمر بن خطاب، هجرت را كه جداكننده دارالشرك از دارالايمان و حق از باطل بود، مبدأ تاريخ نهادند.<ref>ر.ک: همان، ص75-76</ref> |
ویرایش