اشعار حکیم کسایی مروزی و تحقیقی در زندگانی و آثار او: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
جز (جایگزینی متن - 'درخشان، مهدي' به 'درخشان، مهدی')
(لینک درون متنی)
خط ۲۹: خط ۲۹:
}}  
}}  


'''اشعار حکیم کسایی مروزی و تحقیقی در زندگانی و آثار او'''، تألیف مهدی درخشان، مشتمل بر بررسی زندگانی و اشعار پراکنده باقی‎مانده از کسایی مروزی است که به زبان فارسی در یک جلد منتشر شده است. نویسنده، کمبود متنی مدون و منقح درباره کسایی مروزی، برای تدریس در دانشگاه‎ها را سبب نگارش این اثر دانسته است.  
'''اشعار حکیم کسایی مروزی و تحقیقی در زندگانی و آثار او'''، تألیف [[درخشان، مهدی|مهدی درخشان]]، مشتمل بر بررسی زندگانی و اشعار پراکنده باقی‎مانده از کسایی مروزی است که به زبان فارسی در یک جلد منتشر شده است. نویسنده، کمبود متنی مدون و منقح درباره کسایی مروزی، برای تدریس در دانشگاه‎ها را سبب نگارش این اثر دانسته است.  


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۰: خط ۴۰:


اخلاص و ارادت حکیم کـسایی مـروزی به خاندان پیامبر(ص) به‎قدری والاست که سبب تخلصش را با نسبت او به تشیع و توجّه به حـدیث «کـسا» بـاید‎ مربوط دانست؛ ازاین‎رو وی در یکی از قصایدش عشق و مودّت خویش را نسبت به اهل‎بـیت(ع) در قـالب ابـیاتی زیبا که از ذوق سرشار و توانای او فوران‎ می‎کند‎، به رشته‎ی نظم درآورده است. او در آغاز این قصیده ابـتدا بـه تـرسیم اوضاع و احوال فردی جاهل و نادان که برای به دست آوردن اندوخته‎های‎ مادی‎ بیشتر، ولو از راه شک‎ و گمان‎، مـی‎پردازد؛ درحـالی‎که او را نهیب می‎زند وگوشزد می‎کند که زندگی خود را با تکیه بر وهـم و گـمان، تـباه نسازد، بلکه به‎سوی‎ یقین مطلق و سیره، راه‎ و روش‎ صحیح زندگی پیش رود؛ چراکـه هـمیشه در طوفان زندگی، زورق یا کشتی نجاتی که راه را بر آدمی بگشاید وجود دارد. شاعر مسیر حـق را تـنها نـزد اهل‎بیت(ع)‎ و خاندان‎ حضرت رسول(ص) می‎داند و آن کشتی نجات را در توسل به خاندان پیامبر(ص) معنا می‎کند. تـنها تـوسّل به اهل بیت مطهّر در سایه ایمان به خداوند باری تعالی است کـه آدمـی‎ را‎ در عـرصه‎های‎ مختلف زندگی یاری می‎نماید و او را از خطرهای شیطانی می‎رهاند:
اخلاص و ارادت حکیم کـسایی مـروزی به خاندان پیامبر(ص) به‎قدری والاست که سبب تخلصش را با نسبت او به تشیع و توجّه به حـدیث «کـسا» بـاید‎ مربوط دانست؛ ازاین‎رو وی در یکی از قصایدش عشق و مودّت خویش را نسبت به اهل‎بـیت(ع) در قـالب ابـیاتی زیبا که از ذوق سرشار و توانای او فوران‎ می‎کند‎، به رشته‎ی نظم درآورده است. او در آغاز این قصیده ابـتدا بـه تـرسیم اوضاع و احوال فردی جاهل و نادان که برای به دست آوردن اندوخته‎های‎ مادی‎ بیشتر، ولو از راه شک‎ و گمان‎، مـی‎پردازد؛ درحـالی‎که او را نهیب می‎زند وگوشزد می‎کند که زندگی خود را با تکیه بر وهـم و گـمان، تـباه نسازد، بلکه به‎سوی‎ یقین مطلق و سیره، راه‎ و روش‎ صحیح زندگی پیش رود؛ چراکـه هـمیشه در طوفان زندگی، زورق یا کشتی نجاتی که راه را بر آدمی بگشاید وجود دارد. شاعر مسیر حـق را تـنها نـزد اهل‎بیت(ع)‎ و خاندان‎ حضرت رسول(ص) می‎داند و آن کشتی نجات را در توسل به خاندان پیامبر(ص) معنا می‎کند. تـنها تـوسّل به اهل بیت مطهّر در سایه ایمان به خداوند باری تعالی است کـه آدمـی‎ را‎ در عـرصه‎های‎ مختلف زندگی یاری می‎نماید و او را از خطرهای شیطانی می‎رهاند:
'''تکیــه کنــد بــر گــمــان و کَــم کـنــد از‎ حــــق
 
تــــا کـــه بـــوَد غَــرقِ زرق جــاهــلِ احــمــق'''
'''تکیــه کنــد بــر گــمــان و کَــم کـنــد از‎ حــــق'''
'''دســت بـشــوی از‎ گــمــان‎ و گِــرد‎ یقیـــن گَــرد
تــــا کـــه بـــوَد غَــرقِ زرق جــاهــلِ احــمــق
نقره‎ی پــاکــیــزه را مـــده بــــه مُــــزَوّق'''
'''دســت بـشــوی از‎ گــمــان‎ و گِــرد‎ یقیـــن گَــرد'''
'''غــرق مــکــن خــویــش را چــراکــه ز طوفـــان
 
راه گــشــادســت ‎‎زی‎ ســفــیــنــه و زورق'''
نقره‎ی پــاکــیــزه را مـــده بــــه مُــــزَوّق
'''چیســت سـفـیـنــه جــز اهـل بــیــتِ مــــــحــمّـد
'''غــرق مــکــن خــویــش را چــراکــه ز طوفـــان'''
آن‎کــه هــمــیــشــه مـطـهّــرنــد و مُــصـدَّق'''
راه گــشــادســت ‎‎زی‎ ســفــیــنــه و زورق
'''چیســت سـفـیـنــه جــز اهـل بــیــتِ مــــــحــمّـد'''
 
آن‎کــه هــمــیــشــه مـطـهّــرنــد و مُــصـدَّق
شاعر در ادامه‎ی قصیده‎ی فوق، پس از مدح و منقبت فضیلت‎های مـولای مـتقیان امیرالمؤمنین(ع) بار دیگر‎ مدح خاندان رسول و تـمسّک جـستن بـه مناقب و فضایل آن‎ها را والاتر و سزاوارتر از‎ پرداختن بـه قـصّه و افسانه‎های‎ کم‎ارزش می‎داند. در ادامه شاعر رونق اشعار خویش را در مدح و منقبت آل رسول اکرم(ص) و خـاندان بـزرگوار ایشان می‎داند؛ درحالی‎که شـاعران دیـگر فخر خـویش را در اشـعارشان در چـیزهای‎ دیگر می‎جویند:
شاعر در ادامه‎ی قصیده‎ی فوق، پس از مدح و منقبت فضیلت‎های مـولای مـتقیان امیرالمؤمنین(ع) بار دیگر‎ مدح خاندان رسول و تـمسّک جـستن بـه مناقب و فضایل آن‎ها را والاتر و سزاوارتر از‎ پرداختن بـه قـصّه و افسانه‎های‎ کم‎ارزش می‎داند. در ادامه شاعر رونق اشعار خویش را در مدح و منقبت آل رسول اکرم(ص) و خـاندان بـزرگوار ایشان می‎داند؛ درحالی‎که شـاعران دیـگر فخر خـویش را در اشـعارشان در چـیزهای‎ دیگر می‎جویند:
'''مــدحـــت آل رســـول از دل و جـــان خــــــوان
'''مــدحـــت آل رســـول از دل و جـــان خــــــوان'''
سـیـــر شـــو از قــصّـــه ســـریــر و خُــوَرنَـــق'''
 
'''بــاز شــو از نــســبــت هـــوی ســـوی ایــشــــان
سـیـــر شـــو از قــصّـــه ســـریــر و خُــوَرنَـــق
چـــون نـَــسَــبِ غـــالــیــه بــه لادن و زنــبــــق'''
'''بــاز شــو از نــســبــت هـــوی ســـوی ایــشــــان'''
'''رونــقِ اشــعـــار فــضــــلِ‎ آلِ‎ رســــول اســت
چـــون نـَــسَــبِ غـــالــیــه بــه لادن و زنــبــــق
مُــلـک بــه دولــت بــیــار و شــــعـــر بـــه رونــــق'''
'''رونــقِ اشــعـــار فــضــــلِ‎ آلِ‎ رســــول اســت'''
'''شـعـــر کســـایــی بـــــه مـــنــقــبــت بـُــوَد ای دل
مُــلـک بــه دولــت بــیــار و شــــعـــر بـــه رونــــق
فــخــر دگـــر شـــاعــران بـــه شـــعــر مُــطَبــَّــق'''<ref>ر.ک: نامداری، ابراهیم و دیگران، ص72-71</ref>‏.   
'''شـعـــر کســـایــی بـــــه مـــنــقــبــت بـُــوَد ای دل'''
فــخــر دگـــر شـــاعــران بـــه شـــعــر مُــطَبــَّــق'''<ref>ر.ک: نامداری، ابراهیم و دیگران، ص72-71</ref>‏.  '''


جای تأسف بسیار است دیوانی که به قول صاحب «النقض» و مؤلف «لباب الألباب»، همه مناقب خاندان علوی و اولاد اوست، امروزه از میان رفته است و از آن قصائد غرا و اشعار مطرا چیزی برای ما باقی نمانده است و در مدح این خاندان جز چند بیتی منقول در «لباب الألباب» و قصیده‎ای در مدح حیدر کرار اثری در دست نیست؛ اگرچه از همین مختصر رایحه ایمان و اعتقاد شاعر به مشام جان اهل حقیقت می‎رسد و آنچه موجب بقای ذکر او در این ایام و خلود نامش در این روزگار گردیده، همین اعتقاد وی به علی و آل طاهرین اوست<ref>ر.ک: مقدمه، ص22</ref>‏.   
جای تأسف بسیار است دیوانی که به قول صاحب «النقض» و مؤلف «لباب الألباب»، همه مناقب خاندان علوی و اولاد اوست، امروزه از میان رفته است و از آن قصائد غرا و اشعار مطرا چیزی برای ما باقی نمانده است و در مدح این خاندان جز چند بیتی منقول در «لباب الألباب» و قصیده‎ای در مدح حیدر کرار اثری در دست نیست؛ اگرچه از همین مختصر رایحه ایمان و اعتقاد شاعر به مشام جان اهل حقیقت می‎رسد و آنچه موجب بقای ذکر او در این ایام و خلود نامش در این روزگار گردیده، همین اعتقاد وی به علی و آل طاهرین اوست<ref>ر.ک: مقدمه، ص22</ref>‏.   
خط ۶۷: خط ۷۱:


دیگر از مختصات شیوه گفتار او آن است که در بیان تشبیهات، اساس کار را بر رنگ‎آمیزی و ذکر الوان مختلف قرار می‎دهد و در ترسیم مناظر از تناسب رنگ‎ها و مطابقت آنها استفاده می‎کند. بر صفحه سبز و زمردین باغ، گل‎های سرخ و زرد و بنفش شقایق و بنفشه را می‎نشاند و از پس ابرهای سیاه، رخساره سپید ماه را نشان می‎دهد؛ یا از شاخه‎های زیبای نارون و یاسمن و نسترن که در کنار هم روییده‎اند، آوای قمری و سار را به گوش می‎رساند. این خصیصه گفتار و شیوه او نه‎تنها در اشعاری است که در وصف طبیعت سروده است، بلکه در زهدیات و قطعات پندآمیز و اشعار موعظه نیز همین روش را به‎کار بسته است. پیری و عوارض آن را از سپید ‎شدن موی و سرفه و تنگی نفس، به زرگری تشبیه می‎کند که بی‎ کوره و دم، به ‎کار زرگری سرگرم است:  
دیگر از مختصات شیوه گفتار او آن است که در بیان تشبیهات، اساس کار را بر رنگ‎آمیزی و ذکر الوان مختلف قرار می‎دهد و در ترسیم مناظر از تناسب رنگ‎ها و مطابقت آنها استفاده می‎کند. بر صفحه سبز و زمردین باغ، گل‎های سرخ و زرد و بنفش شقایق و بنفشه را می‎نشاند و از پس ابرهای سیاه، رخساره سپید ماه را نشان می‎دهد؛ یا از شاخه‎های زیبای نارون و یاسمن و نسترن که در کنار هم روییده‎اند، آوای قمری و سار را به گوش می‎رساند. این خصیصه گفتار و شیوه او نه‎تنها در اشعاری است که در وصف طبیعت سروده است، بلکه در زهدیات و قطعات پندآمیز و اشعار موعظه نیز همین روش را به‎کار بسته است. پیری و عوارض آن را از سپید ‎شدن موی و سرفه و تنگی نفس، به زرگری تشبیه می‎کند که بی‎ کوره و دم، به ‎کار زرگری سرگرم است:  
'''پیری مرا به زرگری افکنده‎ای شگفت
 
بی‎ گاه و دود زردم و همواره سرف‎سرف'''
'''پیری مرا به زرگری افکنده‎ای شگفت'''
'''زرگر فرو نشاند کرف سیه به سیم  
بی‎ گاه و دود زردم و همواره سرف‎سرف
من باز برنشانم سیم سره بکرف'''<ref>ر.ک: همان، ص‎27-26</ref>‏.   
'''زرگر فرو نشاند کرف سیه به سیم '''
من باز برنشانم سیم سره بکرف'''<ref>ر.ک: همان، ص‎27-26</ref>‏.  '''
   
   
==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۷۶: خط ۸۱:
   
   
==پانویس ==
==پانویس ==
<references/>
<references />
==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش