۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
حافظ در مطلع غزل، عشق را دردآور دانسته و الهی، عشق را دارای شهد میداند، نه درد: | حافظ در مطلع غزل، عشق را دردآور دانسته و الهی، عشق را دارای شهد میداند، نه درد: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''درد عشقی چشیدهام که مپرس ''|2='' زهر هجری چشیدهام که مپرس''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
و الهی که گویا با این نظر موافق نیست، میگوید: | و الهی که گویا با این نظر موافق نیست، میگوید: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''شهد عشقی چشیدهام که مپرس ''|2=''وصف یاری شنیدهام که مپرس''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
اختلاف نظر حافظ و الهی در این غزل به همین جا ختم نمیشود؛ زیرا حافظ خود را غریب راه عشقی میداند که در این وادی به مقامی رسیده است: | اختلاف نظر حافظ و الهی در این غزل به همین جا ختم نمیشود؛ زیرا حافظ خود را غریب راه عشقی میداند که در این وادی به مقامی رسیده است: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''همچو حافظ غریب در ره عشق''|2=''به مقامی رسیدهام که مپرس''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
اما الهی خود را نه غریب، بلکه رفیق راه عشق معرفی میکند: | اما الهی خود را نه غریب، بلکه رفیق راه عشق معرفی میکند: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''با الهی رفیق وادی عشق''|2='' به دیاری رسیدهام که مپرس''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
و اما نمونهای از مشابهت اوزانی اشعار الهی با مولوی: | و اما نمونهای از مشابهت اوزانی اشعار الهی با مولوی: |
ویرایش