۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
#به آوردن مترادفات گرايشى چندان ندارد. سجع و موازنه را گاه رعايت مىكند، اما نه چندان كه رنگ تصنع و تكلف پذيرد: «يوسف صديق وفادار بود و يعقوب خود او را به صبر آموزگار بود و زليخا در عشق و درد او بىقرار بود و اندوه و شادى در اين قصه بسيار بود و خبردهنده از او ملك جبار بود» <ref>ص 38</ref> | #به آوردن مترادفات گرايشى چندان ندارد. سجع و موازنه را گاه رعايت مىكند، اما نه چندان كه رنگ تصنع و تكلف پذيرد: «يوسف صديق وفادار بود و يعقوب خود او را به صبر آموزگار بود و زليخا در عشق و درد او بىقرار بود و اندوه و شادى در اين قصه بسيار بود و خبردهنده از او ملك جبار بود» <ref>ص 38</ref> | ||
#به هنگام نقل خواب، اصل را رعايت مىكند و فعل را بهصورت ماضى استمرارى مىآورد: «در هفتسالگى به خواب ديد كى يازده عصا از زمين رسته بودى، يكى كوچك از پس آن برآمدى و بالا گرفتى تا از همه درگذشتى، پس آن يازده عصا را از بن بركندى» <ref>ص 59</ref> | #به هنگام نقل خواب، اصل را رعايت مىكند و فعل را بهصورت ماضى استمرارى مىآورد: «در هفتسالگى به خواب ديد كى يازده عصا از زمين رسته بودى، يكى كوچك از پس آن برآمدى و بالا گرفتى تا از همه درگذشتى، پس آن يازده عصا را از بن بركندى» <ref>ص 59</ref> | ||
#در تركيبات اضافى، كسره اضافه را تقريبا در سراسر كتاب به شكل يا مىنويسد: «پس خطابى جلال درآيد...» <ref>ص 25</ref> «يكى از خواصى علما...» <ref>ص 31</ref> «اين خاكدانى دنيا كى تو اينجا سلطنت رانى...» <ref>ص 80</ref> | #در تركيبات اضافى، كسره اضافه را تقريبا در سراسر كتاب به شكل يا مىنويسد: «پس خطابى جلال درآيد...» <ref>ص 25</ref>«يكى از خواصى علما...» <ref>ص 31</ref>«اين خاكدانى دنيا كى تو اينجا سلطنت رانى...» <ref>ص 80</ref> | ||
#بهجاى «آوردهاند» عموماً تركيب كهنهتر «مىآيد» ديده مىشود: | #بهجاى «آوردهاند» عموماً تركيب كهنهتر «مىآيد» ديده مىشود: | ||
#: «در خبر مىآيد از مصطفى...» <ref>ص 66</ref> «همچنين مىآيد كى ملك تعالى...» <ref>ص 542</ref> | #: «در خبر مىآيد از مصطفى...» <ref>ص 66</ref>«همچنين مىآيد كى ملك تعالى...» <ref>ص 542</ref> | ||
#استعمال «او» بهجاى «آن» اندك نيست: «آن كشتى را درازى هزار گز بود و چهارصد گز پهناى او بود» <ref>ص 279</ref> | #استعمال «او» بهجاى «آن» اندك نيست: «آن كشتى را درازى هزار گز بود و چهارصد گز پهناى او بود» <ref>ص 279</ref> | ||
#فعل امر را با «مى» به كار مىبرد: «گفت منتظر مىباش تا برين درخت انيت چه گل پيدا شود» <ref>ص 61</ref> «در قعر آن چاه مىباش و مرا مىپرست» <ref>ص 129</ref> | #فعل امر را با «مى» به كار مىبرد: «گفت منتظر مىباش تا برين درخت انيت چه گل پيدا شود» <ref>ص 61</ref>«در قعر آن چاه مىباش و مرا مىپرست» <ref>ص 129</ref> | ||
فصل اول كتاب به سبب نزول سوره يوسف و فصلهاى دوم، سوم و چهارم به فضائل قرآن اختصاص دارد. | فصل اول كتاب به سبب نزول سوره يوسف و فصلهاى دوم، سوم و چهارم به فضائل قرآن اختصاص دارد. |
ویرایش