پرش به محتوا

قصه یوسف(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>'
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>')
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
خط ۶۱: خط ۶۱:




محقق اثر، در راه شناخت تاج‌الدين ابوبكر احمد بن زيد طوسى به نتيجه‌اى نرسيده است و از جستجو در كتاب‌هاى رجال و طبقات مفسران نيز جز نامى و يادى از وى به دست نياورده است. مقدار اطلاعاتى كه او از اين شخصيت به خواننده عرضه مى‌كند آن است كه كه در خراسان مى‌زيسته و از اهل طوس بشمار مى‌رفته است. دانشمندى بوده كه به جبال و عراق و آذربايجان مسافرت كرده و در همه شهرها با اقبال خلق روبه‌رو مى‌شده است. از وى درخواست مى‌شود كه مجموعى در فن موعظه فراهم كند و او مجال نمى‌كرده است. در آذربايجان فراغتى يافته و تفسير سوره يوسف را املا كرده است <ref>مقدمه محقق، صفحات نه و ده</ref>
محقق اثر، در راه شناخت تاج‌الدين ابوبكر احمد بن زيد طوسى به نتيجه‌اى نرسيده است و از جستجو در كتاب‌هاى رجال و طبقات مفسران نيز جز نامى و يادى از وى به دست نياورده است. مقدار اطلاعاتى كه او از اين شخصيت به خواننده عرضه مى‌كند آن است كه كه در خراسان مى‌زيسته و از اهل طوس بشمار مى‌رفته است. دانشمندى بوده كه به جبال و عراق و آذربايجان مسافرت كرده و در همه شهرها با اقبال خلق روبه‌رو مى‌شده است. از وى درخواست مى‌شود كه مجموعى در فن موعظه فراهم كند و او مجال نمى‌كرده است. در آذربايجان فراغتى يافته و تفسير سوره يوسف را املا كرده است<ref>مقدمه محقق، صفحات نه و ده</ref>


نوع پرداخت كتاب و روش تنظيم آن نيز با كتاب «كشف الأسرار و عدة الأبرار» ابوالفضل رشيدالدين ميبدى مشهور به تفسير [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]] كه به سال 520ق، نگاشته شده است، همانندى بسيار دارد <ref>همان، صفحه يازده</ref>
نوع پرداخت كتاب و روش تنظيم آن نيز با كتاب «كشف الأسرار و عدة الأبرار» ابوالفضل رشيدالدين ميبدى مشهور به تفسير [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]] كه به سال 520ق، نگاشته شده است، همانندى بسيار دارد<ref>همان، صفحه يازده</ref>


چنان‌كه گذشت شيوه نگارش كتاب، ساده و روان و شيواست. جمله‌ها كوتاه و رساست. واژه و تركيب نامستعمل در آن نيست و اگر هست اندك است. در آوردن واژه‌هاى تازى يا ترك آن سخت نمى‌گيرد. اين عدم تقيد در آوردن واژه‌هاى نادر، چه فارسى و چه تازى، يكسان است <ref>همان</ref>
چنان‌كه گذشت شيوه نگارش كتاب، ساده و روان و شيواست. جمله‌ها كوتاه و رساست. واژه و تركيب نامستعمل در آن نيست و اگر هست اندك است. در آوردن واژه‌هاى تازى يا ترك آن سخت نمى‌گيرد. اين عدم تقيد در آوردن واژه‌هاى نادر، چه فارسى و چه تازى، يكسان است<ref>همان</ref>


محقق كتاب، در مقدمه‌اش (صفحات يازده و دوازده) پاره‌اى مشخصات نثر كتاب را اين‌گونه برشمرده است:
محقق كتاب، در مقدمه‌اش (صفحات يازده و دوازده) پاره‌اى مشخصات نثر كتاب را اين‌گونه برشمرده است:


#از تكرار فعل‌ها پرهيز ندارد و افعال را گاه هفت بار و هشت بار مكرر مى‌كند: «روز قيامت، روزى عظيم است؛ زيرا كه روز اظهار هيبت بود و روز عرض امت بود و روز حشر و قيامت بود و روز نقد اعمال و محاسبت بود و روز درد و حسرت بود...».
#از تكرار فعل‌ها پرهيز ندارد و افعال را گاه هفت بار و هشت بار مكرر مى‌كند: «روز قيامت، روزى عظيم است؛ زيرا كه روز اظهار هيبت بود و روز عرض امت بود و روز حشر و قيامت بود و روز نقد اعمال و محاسبت بود و روز درد و حسرت بود...».
#به آوردن مترادفات گرايشى چندان ندارد. سجع و موازنه را گاه رعايت مى‌كند، اما نه چندان كه رنگ تصنع و تكلف پذيرد: «يوسف صديق وفادار بود و يعقوب خود او را به صبر آموزگار بود و زليخا در عشق و درد او بى‌قرار بود و اندوه و شادى در اين قصه بسيار بود و خبردهنده از او ملك جبار بود» <ref>ص 38</ref>
#به آوردن مترادفات گرايشى چندان ندارد. سجع و موازنه را گاه رعايت مى‌كند، اما نه چندان كه رنگ تصنع و تكلف پذيرد: «يوسف صديق وفادار بود و يعقوب خود او را به صبر آموزگار بود و زليخا در عشق و درد او بى‌قرار بود و اندوه و شادى در اين قصه بسيار بود و خبردهنده از او ملك جبار بود»<ref>ص 38</ref>
#به هنگام نقل خواب، اصل را رعايت مى‌كند و فعل را به‌صورت ماضى استمرارى مى‌آورد: «در هفت‌سالگى به خواب ديد كى يازده عصا از زمين رسته بودى، يكى كوچك از پس آن برآمدى و بالا گرفتى تا از همه درگذشتى، پس آن يازده عصا را از بن بركندى» <ref>ص 59</ref>
#به هنگام نقل خواب، اصل را رعايت مى‌كند و فعل را به‌صورت ماضى استمرارى مى‌آورد: «در هفت‌سالگى به خواب ديد كى يازده عصا از زمين رسته بودى، يكى كوچك از پس آن برآمدى و بالا گرفتى تا از همه درگذشتى، پس آن يازده عصا را از بن بركندى»<ref>ص 59</ref>
#در تركيبات اضافى، كسره اضافه را تقريبا در سراسر كتاب به شكل يا مى‌نويسد: «پس خطابى جلال درآيد...» <ref>ص 25</ref>«يكى از خواصى علما...» <ref>ص 31</ref>«اين خاكدانى دنيا كى تو اينجا سلطنت رانى...» <ref>ص 80</ref>
#در تركيبات اضافى، كسره اضافه را تقريبا در سراسر كتاب به شكل يا مى‌نويسد: «پس خطابى جلال درآيد...»<ref>ص 25</ref>«يكى از خواصى علما...»<ref>ص 31</ref>«اين خاكدانى دنيا كى تو اينجا سلطنت رانى...»<ref>ص 80</ref>
#به‌جاى «آورده‌اند» عموماً تركيب كهنه‌تر «مى‌آيد» ديده مى‌شود:
#به‌جاى «آورده‌اند» عموماً تركيب كهنه‌تر «مى‌آيد» ديده مى‌شود:
#: «در خبر مى‌آيد از مصطفى...» <ref>ص 66</ref>«همچنين مى‌آيد كى ملك تعالى...» <ref>ص 542</ref>
#: «در خبر مى‌آيد از مصطفى...»<ref>ص 66</ref>«همچنين مى‌آيد كى ملك تعالى...»<ref>ص 542</ref>
#استعمال «او» به‌جاى «آن» اندك نيست: «آن كشتى را درازى هزار گز بود و چهارصد گز پهناى او بود» <ref>ص 279</ref>
#استعمال «او» به‌جاى «آن» اندك نيست: «آن كشتى را درازى هزار گز بود و چهارصد گز پهناى او بود»<ref>ص 279</ref>
#فعل امر را با «مى» به كار مى‌برد: «گفت منتظر مى‌باش تا برين درخت انيت چه گل پيدا شود» <ref>ص 61</ref>«در قعر آن چاه مى‌باش و مرا مى‌پرست» <ref>ص 129</ref>
#فعل امر را با «مى» به كار مى‌برد: «گفت منتظر مى‌باش تا برين درخت انيت چه گل پيدا شود»<ref>ص 61</ref>«در قعر آن چاه مى‌باش و مرا مى‌پرست»<ref>ص 129</ref>


فصل اول كتاب به سبب نزول سوره يوسف و فصل‌هاى دوم، سوم و چهارم به فضائل قرآن اختصاص دارد.
فصل اول كتاب به سبب نزول سوره يوسف و فصل‌هاى دوم، سوم و چهارم به فضائل قرآن اختصاص دارد.
خط ۸۵: خط ۸۵:




دكتر معين نخستين كسى بودند كه به معرفى دقيق و علمى «نسخه خطى تفسير سوره يوسف(ع)، مجموعه متعلق به كتابخانه ملى رشت» پرداختند و مشخصات و مختصات آن را به مقالتى در ماهنامه يغما برشمردند <ref>مقدمه محقق، صفحه ده</ref>
دكتر معين نخستين كسى بودند كه به معرفى دقيق و علمى «نسخه خطى تفسير سوره يوسف(ع)، مجموعه متعلق به كتابخانه ملى رشت» پرداختند و مشخصات و مختصات آن را به مقالتى در ماهنامه يغما برشمردند<ref>مقدمه محقق، صفحه ده</ref>


اين كتاب در چاپ اول با نام «تفسير سوره يوسف» نيز منتشر شده است <ref>مقدمه محقق، ص 7</ref>
اين كتاب در چاپ اول با نام «تفسير سوره يوسف» نيز منتشر شده است<ref>مقدمه محقق، ص 7</ref>


فهرست مطالب، در ابتداى كتاب و فهرست احاديث، حديث‌هاى فارسى، اقوال و امثال عربى، امثال و حكم فارسى، حكايت‌ها و تمثيل‌ها، واژه‌ها و تركيب‌ها، نام كسان، قبيله‌ها، مكان‌ها و كتاب‌ها در انتهاى آن آمده است.
فهرست مطالب، در ابتداى كتاب و فهرست احاديث، حديث‌هاى فارسى، اقوال و امثال عربى، امثال و حكم فارسى، حكايت‌ها و تمثيل‌ها، واژه‌ها و تركيب‌ها، نام كسان، قبيله‌ها، مكان‌ها و كتاب‌ها در انتهاى آن آمده است.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش