پرش به محتوا

تفسير نورالثقلين: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '،ه' به '، ه'
جز (جایگزینی متن - '،ل' به '، ل')
جز (جایگزینی متن - '،ه' به '، ه')
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
در يك سنجش اجمالى مى‌توان گفت كه حدود 45 درصد روايات نور الثقلين، نقش تفسيرى و تبيينى براى آيات دارند،حدود 25 درصد هم بعنوان استشهاد، تأييد، استدلال و ارتباطهاى ضعيف ديگر با آيات،حدود 25 درصد نيز به شكل كلى و مطرح كردن موضوع پا آيات قرآن ارتباط دارند.و حدود 5 درصد نيز در بيان فضائل و شأن نزول سوره‌ها و آيات مى‌باشند.
در يك سنجش اجمالى مى‌توان گفت كه حدود 45 درصد روايات نور الثقلين، نقش تفسيرى و تبيينى براى آيات دارند،حدود 25 درصد هم بعنوان استشهاد، تأييد، استدلال و ارتباطهاى ضعيف ديگر با آيات،حدود 25 درصد نيز به شكل كلى و مطرح كردن موضوع پا آيات قرآن ارتباط دارند.و حدود 5 درصد نيز در بيان فضائل و شأن نزول سوره‌ها و آيات مى‌باشند.


بنابراين،صحيح است كه بخشى از روايات رسيده از ناحيۀ معصومين «عليهم السلام» در صدد بيان مصداقهاى عينى، تطبيق، تأويل و استدلال به آيات،هستند امّا اين نيز نوعى كشف معناى مراد آيات قرآن كريم است، و نمى‌توان به راحتى اين سخن را پذيرفت كه در تفسير نور الثقلين يا كنز الدقائق يا البرهان، اغلب روايات از حيطۀ تفسير خارج هستند.
بنابراين،صحيح است كه بخشى از روايات رسيده از ناحيۀ معصومين «عليهم السلام» در صدد بيان مصداقهاى عينى، تطبيق، تأويل و استدلال به آيات، هستند امّا اين نيز نوعى كشف معناى مراد آيات قرآن كريم است، و نمى‌توان به راحتى اين سخن را پذيرفت كه در تفسير نور الثقلين يا كنز الدقائق يا البرهان، اغلب روايات از حيطۀ تفسير خارج هستند.


از جمله موارد قابل اشاره در شيوۀ تفسير نور الثقلين، تكرار مطالب يا روايات است.اين امر به چند شكل محقق شده است.
از جمله موارد قابل اشاره در شيوۀ تفسير نور الثقلين، تكرار مطالب يا روايات است.اين امر به چند شكل محقق شده است.
خط ۱۷۹: خط ۱۷۹:
1-قصۀ هاروت و ماروت، سورۀ بقره آيۀ 102:'''و اتبعوا ما تتلوا الشياطين على ملك سليمان و ما كفر سليمان و لكنّ الشياطين كفروا يعلمون الناس السحر و ما انزل على الملكين ببابلى هاروت و ماروت...»'''
1-قصۀ هاروت و ماروت، سورۀ بقره آيۀ 102:'''و اتبعوا ما تتلوا الشياطين على ملك سليمان و ما كفر سليمان و لكنّ الشياطين كفروا يعلمون الناس السحر و ما انزل على الملكين ببابلى هاروت و ماروت...»'''


در تفسير نور الثقلين ج 1 صفحۀ 107 تا 114 ضمن احاديث 294 تا 306،13 روايت نقل شده است،10 روايت به آموزش سحر توسط دو ملك الهى،هاروت و ماروت و قصۀ آنها مربوط مى‌شود.
در تفسير نور الثقلين ج 1 صفحۀ 107 تا 114 ضمن احاديث 294 تا 306،13 روايت نقل شده است،10 روايت به آموزش سحر توسط دو ملك الهى، هاروت و ماروت و قصۀ آنها مربوط مى‌شود.


در ضمن حديث شمارۀ 294 از عيون الاخبار از [[امام صادق]] عليه السلام سؤال مى‌شود كه: '''«فان قوما عندنا يزعمون ان هاروت و ماروت ملكان اختارتهما الملائكة....''' عده‌اى گمان مى‌كنند كه هاروت و ماروت دو ملك الهى هستند كه وقتى، عصيان بنى آدم در زمين زياد شد، ملائكه آنها را بعنوان نمايندۀ خود انتخاب كرده خداوند آن دو را به همراه ملك سومى به زمين فرستاد، اين دو ملك بوسيلۀ زنى به نام زهره، آزمايش شدند و در نهايت،خمر نوشيده،قتل مرتكب شده و قصد زنا با آن زن را داشتند.خداوند آنها را در بابل عذاب كرد.ساحران از آنها، سحر مى‌آموزند.آن زن نيز بشكل ستارۀ زهره مسخ گرديد.[[امام صادق]] عليه السلام مى‌فرمايد:معاذ اللّه من ذلك، ساحت خداوند از اين افكار دور است، ملائكه موجودات معصوم الهى هستند كه جز امر الهى را، انجام نمى‌دهند، لحظه‌اى از عبادت الهى،دور گردان نيستند و از قبايح و كفر و عصيان بدورند.»
در ضمن حديث شمارۀ 294 از عيون الاخبار از [[امام صادق]] عليه السلام سؤال مى‌شود كه: '''«فان قوما عندنا يزعمون ان هاروت و ماروت ملكان اختارتهما الملائكة....''' عده‌اى گمان مى‌كنند كه هاروت و ماروت دو ملك الهى هستند كه وقتى، عصيان بنى آدم در زمين زياد شد، ملائكه آنها را بعنوان نمايندۀ خود انتخاب كرده خداوند آن دو را به همراه ملك سومى به زمين فرستاد، اين دو ملك بوسيلۀ زنى به نام زهره، آزمايش شدند و در نهايت،خمر نوشيده،قتل مرتكب شده و قصد زنا با آن زن را داشتند.خداوند آنها را در بابل عذاب كرد.ساحران از آنها، سحر مى‌آموزند.آن زن نيز بشكل ستارۀ زهره مسخ گرديد.[[امام صادق]] عليه السلام مى‌فرمايد:معاذ اللّه من ذلك، ساحت خداوند از اين افكار دور است، ملائكه موجودات معصوم الهى هستند كه جز امر الهى را، انجام نمى‌دهند، لحظه‌اى از عبادت الهى،دور گردان نيستند و از قبايح و كفر و عصيان بدورند.»
خط ۱۹۱: خط ۱۹۱:
مى‌فرمايد:انسانهاى مسخ شده، سيزده تن مى‌باشد و در مقام شمارش،زهره را نيز جزء آنها محسوب مى‌نمايند.در احاديث 299،300،301 و 302 نيز همين مضمون تكرار مى‌شود.در واقع اعتقادى كه مردم داشتند و از طرف [[امام صادق]] و امام رضا «عليهما السلام» در دو حديث اوّل نفى شده بود، توسط اين احاديث تأييد مى‌گردد.
مى‌فرمايد:انسانهاى مسخ شده، سيزده تن مى‌باشد و در مقام شمارش،زهره را نيز جزء آنها محسوب مى‌نمايند.در احاديث 299،300،301 و 302 نيز همين مضمون تكرار مى‌شود.در واقع اعتقادى كه مردم داشتند و از طرف [[امام صادق]] و امام رضا «عليهما السلام» در دو حديث اوّل نفى شده بود، توسط اين احاديث تأييد مى‌گردد.


در حديث 304 كه از تفسير قمى از امام باقر «عليه السّلام» نقل مى‌كند آمده است: «مسأله عطار و نحن بمكه، عن هاروت و ماروت فقال ابوجعفر «عليه السّلام»...كه ملائكۀ مأمور نوشتن اعمال زمينيان (انس و جن)از گناهان آنها به تنگ آمده، به خداوند اعتراض نمودند، خداوند به آنها فرمود نماينده‌اى انتخاب نمائيد تا به زمين بفرستم، آنان،هاروت و ماروت را كه منتقدترين ملائكه به اعمال زمينيان بودند، انتخاب كردند،خداوند آنها را به زمين فرستاد و فرمود:طبايع و لذايذ آدمى را در وجود شما تعبيه كردم، به زمين برويد اما شرك نورزيد،قتل ننمائيد،خمر نياشاميد و زنا نكنيد.در ناحيه بابل به شكل آدمى،فرود آمدند، با زنى زيبارو،زينت آراسته، و خوشبو مواجه شدند،دل به او دادند، تقاضاى كام نمودند.
در حديث 304 كه از تفسير قمى از امام باقر «عليه السّلام» نقل مى‌كند آمده است: «مسأله عطار و نحن بمكه، عن هاروت و ماروت فقال ابوجعفر «عليه السّلام»...كه ملائكۀ مأمور نوشتن اعمال زمينيان (انس و جن)از گناهان آنها به تنگ آمده، به خداوند اعتراض نمودند، خداوند به آنها فرمود نماينده‌اى انتخاب نمائيد تا به زمين بفرستم، آنان، هاروت و ماروت را كه منتقدترين ملائكه به اعمال زمينيان بودند، انتخاب كردند،خداوند آنها را به زمين فرستاد و فرمود:طبايع و لذايذ آدمى را در وجود شما تعبيه كردم، به زمين برويد اما شرك نورزيد،قتل ننمائيد،خمر نياشاميد و زنا نكنيد.در ناحيه بابل به شكل آدمى،فرود آمدند، با زنى زيبارو،زينت آراسته، و خوشبو مواجه شدند،دل به او دادند، تقاضاى كام نمودند.


در پاسخ آنان،زن گفت بايد به دين من درآييد و معبود من بپرستيد،صنمى را نشان داد و تقاضاى سجده بر آن كرد، تقاضا پذيرفتند، و حاضر شدند به جهت تقرب به آن بت شراب نيز بياشامند، به قصد كام بردن، آماده شدند،ناگهان سائلى، آن صحنه بديد، زن گفت:بايد او را بكشيد تا اين امر فاش نشود.رفتند و كشتند و برگشتند اما از زن خبرى نبود،خداوند به آنها فرمود:من ساعتى شما را به حال آدميان در زمين رها كردم، عصيان كرديد.بين عذاب دنيا و آخرت،يكى را بگزينيد، عذاب دنيا را گزيدند.بدين جهت در سرزمين بابل به انسانها، سحر آموختند.
در پاسخ آنان،زن گفت بايد به دين من درآييد و معبود من بپرستيد،صنمى را نشان داد و تقاضاى سجده بر آن كرد، تقاضا پذيرفتند، و حاضر شدند به جهت تقرب به آن بت شراب نيز بياشامند، به قصد كام بردن، آماده شدند،ناگهان سائلى، آن صحنه بديد، زن گفت:بايد او را بكشيد تا اين امر فاش نشود.رفتند و كشتند و برگشتند اما از زن خبرى نبود،خداوند به آنها فرمود:من ساعتى شما را به حال آدميان در زمين رها كردم، عصيان كرديد.بين عذاب دنيا و آخرت،يكى را بگزينيد، عذاب دنيا را گزيدند.بدين جهت در سرزمين بابل به انسانها، سحر آموختند.
خط ۲۳۷: خط ۲۳۷:
15-قصۀ كشتى نوح«عليه السّلام»:آيات 37 تا 48 سورۀ هود.در جلد دوم صفحات 350 تا 370 نيز مى‌توان به خوبى مطالبى از اسرائيليات را ديد.
15-قصۀ كشتى نوح«عليه السّلام»:آيات 37 تا 48 سورۀ هود.در جلد دوم صفحات 350 تا 370 نيز مى‌توان به خوبى مطالبى از اسرائيليات را ديد.


16-قصۀ يوسف عليه السلام:آيات 32-33-34-51، و آيه 4،در قصۀ سجدۀ ستارگان برهان رب،همّ بها، رگه‌هايى از اسرائيليات را مى‌توان مشاهده كرد.
16-قصۀ يوسف عليه السلام:آيات 32-33-34-51، و آيه 4،در قصۀ سجدۀ ستارگان برهان رب، همّ بها، رگه‌هايى از اسرائيليات را مى‌توان مشاهده كرد.


17-قصۀ شجرۀ طوبى؛آيه 29 سوره رعد.در اينجا اثرى از اسرائيليات مطرح شده در كتب تفسيرى عامه مشاهده نمى‌شود.
17-قصۀ شجرۀ طوبى؛آيه 29 سوره رعد.در اينجا اثرى از اسرائيليات مطرح شده در كتب تفسيرى عامه مشاهده نمى‌شود.
خط ۲۸۷: خط ۲۸۷:




از مجموع رواياتى كه در معانى حروف مقطعه نقل مى‌كند،هفت قول را مى‌توان استنباط كرد:
از مجموع رواياتى كه در معانى حروف مقطعه نقل مى‌كند، هفت قول را مى‌توان استنباط كرد:


1-رمز بودن:براى نمونه،در معنای «الم»ج 1 صفحۀ 26 حديث 4 معانى الاخبار از [[امام صادق]] عليه السلام «الم»فى اول البقرة:فمعناه انا اللّه الملك.
1-رمز بودن:براى نمونه،در معنای «الم»ج 1 صفحۀ 26 حديث 4 معانى الاخبار از [[امام صادق]] عليه السلام «الم»فى اول البقرة:فمعناه انا اللّه الملك.
خط ۲۹۹: خط ۲۹۹:
4-اعجاز قرآن:جلد 1 صفحۀ 27، معانى الاخبار از امام على عليه السلام:يا محمد(ص)هذا الكتاب الذى انزلناه عليك هو الحروف المقطعة التى منها «الف، لام، ميم» و هى بلغتكم و حروف هجائكم،فأتوا بمثله ان كنتم صادقين.
4-اعجاز قرآن:جلد 1 صفحۀ 27، معانى الاخبار از امام على عليه السلام:يا محمد(ص)هذا الكتاب الذى انزلناه عليك هو الحروف المقطعة التى منها «الف، لام، ميم» و هى بلغتكم و حروف هجائكم،فأتوا بمثله ان كنتم صادقين.


از حضرت علی «عليه السّلام» نقل مى‌كند كه خداوند مى‌فرمايد:اى پيامبر (ص)قرآنى كه بر تو نازل كرديم از همين حروف مقطعه‌اى است كه «الف، لام و ميم»جزو آن مى‌باشند،همين لغت شماست كه متشكل از حروف الفباى زبان شماست، اگر مخالفان مى‌توانند و راست مى‌گويند، مانندى براى آن بياورند.
از حضرت علی «عليه السّلام» نقل مى‌كند كه خداوند مى‌فرمايد:اى پيامبر (ص)قرآنى كه بر تو نازل كرديم از همين حروف مقطعه‌اى است كه «الف، لام و ميم»جزو آن مى‌باشند، همين لغت شماست كه متشكل از حروف الفباى زبان شماست، اگر مخالفان مى‌توانند و راست مى‌گويند، مانندى براى آن بياورند.


5-از متشابهات است و علم آن نزد ائمه «عليه السلام» مى‌باشد.ج 1 صفحۀ 30 حديث 8 به نقل از مجمع البيان از حضرت امام علی «عليه السّلام»:لكل كتاب صفوة و صفوة هذا الكتاب حروف التهجى.
5-از متشابهات است و علم آن نزد ائمه «عليه السلام» مى‌باشد.ج 1 صفحۀ 30 حديث 8 به نقل از مجمع البيان از حضرت امام علی «عليه السّلام»:لكل كتاب صفوة و صفوة هذا الكتاب حروف التهجى.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش