پرش به محتوا

تفسير نورالثقلين: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '،ل' به '، ل'
جز (جایگزینی متن - ':«' به ': «')
جز (جایگزینی متن - '،ل' به '، ل')
خط ۵۴: خط ۵۴:




شيخ آغا بزرگ در [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] ج 24 صفحۀ 365 دربارۀ روش نور الثقلين مى‌نويسد: «او قرآن را بر طبق رواياتى كه از اهل بيت «عليهم السلام»صادر شده است تفسير مى‌كند، اهل بيتى كه آگاه‌ترينند نسبت به تفسير قرآن.روايات را از كتب معتبر مانند كافى، تفسير قمى احتجاج، عيون الاخبار، علل الشرايع، اكمال الدين، توحيد و...جمع‌آورى نموده،لكن سندهاى روايات را حذف نموده است.و به جهت حذف آيات در ابتداى بحث، به روايات هر آيه مشكل شده است.بحثى در تفسير الفاظ آيه، اعراب و قرائت آن ننموده است.»
شيخ آغا بزرگ در [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] ج 24 صفحۀ 365 دربارۀ روش نور الثقلين مى‌نويسد: «او قرآن را بر طبق رواياتى كه از اهل بيت «عليهم السلام»صادر شده است تفسير مى‌كند، اهل بيتى كه آگاه‌ترينند نسبت به تفسير قرآن.روايات را از كتب معتبر مانند كافى، تفسير قمى احتجاج، عيون الاخبار، علل الشرايع، اكمال الدين، توحيد و...جمع‌آورى نموده، لكن سندهاى روايات را حذف نموده است.و به جهت حذف آيات در ابتداى بحث، به روايات هر آيه مشكل شده است.بحثى در تفسير الفاظ آيه، اعراب و قرائت آن ننموده است.»


البته محقق محترم در چاپ دوم، به ذكر آيات در ابتداى هر بحث همت گماشته تا استفاده از روايات ذيل هر آيه مشخص گردد.
البته محقق محترم در چاپ دوم، به ذكر آيات در ابتداى هر بحث همت گماشته تا استفاده از روايات ذيل هر آيه مشخص گردد.
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
الف)تكرار روايت با همان مرجع به سبب تشابه موضوع و الفاظ يا آيات.به عنوان نمونه:
الف)تكرار روايت با همان مرجع به سبب تشابه موضوع و الفاظ يا آيات.به عنوان نمونه:


1-جلد 1 صفحۀ 310 ذيل آيه 4 سورۀ آل عمران حديث 5 در علت نامگذارى قرآن به «فرقان»از علل الشرايع از پيامبر اكرم«صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»فقال:لم سمى الفرقان،فرقانا؟قال،لانه متفرق‌الآيات و السور انزلت فى غير الالواح و غير المصحف و التوراة و الانجيل و الزبورانزلت كلها جملة فى الالواح و الورق و الحديث طويل اخذنا منه موضع الحاجة. مشابه همين حديث را در جلد 4 صفحۀ 2 ذيل آيه 1 سورۀ فرقان عينا تكرار مى‌نمايد و علت آن بكار بردن كلمۀ فرقان در آيه است.
1-جلد 1 صفحۀ 310 ذيل آيه 4 سورۀ آل عمران حديث 5 در علت نامگذارى قرآن به «فرقان»از علل الشرايع از پيامبر اكرم«صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»فقال:لم سمى الفرقان،فرقانا؟قال، لانه متفرق‌الآيات و السور انزلت فى غير الالواح و غير المصحف و التوراة و الانجيل و الزبورانزلت كلها جملة فى الالواح و الورق و الحديث طويل اخذنا منه موضع الحاجة. مشابه همين حديث را در جلد 4 صفحۀ 2 ذيل آيه 1 سورۀ فرقان عينا تكرار مى‌نمايد و علت آن بكار بردن كلمۀ فرقان در آيه است.


2-ذيل آيه 59 سورۀ فرقان جلد 4 صفحۀ 25 حديث 83 به مناسبت فراز'''«الذى خلق السموات و الارض و ما بينهما فى ستة ايام»'''حديثى از روضۀ كافى به نقل از [[امام صادق]] عليه السلام روايت كرده است كه همان حديث را در سورۀ هود 7 ذيل فراز'''«هو الذى خلق السموات و الارض فى ستة ايام»'''در جلد دوم صفحۀ 337 ح 14 از روضۀ كافى نقل كرده بود.
2-ذيل آيه 59 سورۀ فرقان جلد 4 صفحۀ 25 حديث 83 به مناسبت فراز'''«الذى خلق السموات و الارض و ما بينهما فى ستة ايام»'''حديثى از روضۀ كافى به نقل از [[امام صادق]] عليه السلام روايت كرده است كه همان حديث را در سورۀ هود 7 ذيل فراز'''«هو الذى خلق السموات و الارض فى ستة ايام»'''در جلد دوم صفحۀ 337 ح 14 از روضۀ كافى نقل كرده بود.
خط ۱۸۱: خط ۱۸۱:
در تفسير نور الثقلين ج 1 صفحۀ 107 تا 114 ضمن احاديث 294 تا 306،13 روايت نقل شده است،10 روايت به آموزش سحر توسط دو ملك الهى،هاروت و ماروت و قصۀ آنها مربوط مى‌شود.
در تفسير نور الثقلين ج 1 صفحۀ 107 تا 114 ضمن احاديث 294 تا 306،13 روايت نقل شده است،10 روايت به آموزش سحر توسط دو ملك الهى،هاروت و ماروت و قصۀ آنها مربوط مى‌شود.


در ضمن حديث شمارۀ 294 از عيون الاخبار از [[امام صادق]] عليه السلام سؤال مى‌شود كه: '''«فان قوما عندنا يزعمون ان هاروت و ماروت ملكان اختارتهما الملائكة....''' عده‌اى گمان مى‌كنند كه هاروت و ماروت دو ملك الهى هستند كه وقتى، عصيان بنى آدم در زمين زياد شد، ملائكه آنها را بعنوان نمايندۀ خود انتخاب كرده خداوند آن دو را به همراه ملك سومى به زمين فرستاد، اين دو ملك بوسيلۀ زنى به نام زهره، آزمايش شدند و در نهايت،خمر نوشيده،قتل مرتكب شده و قصد زنا با آن زن را داشتند.خداوند آنها را در بابل عذاب كرد.ساحران از آنها، سحر مى‌آموزند.آن زن نيز بشكل ستارۀ زهره مسخ گرديد.[[امام صادق]] عليه السلام مى‌فرمايد:معاذ اللّه من ذلك، ساحت خداوند از اين افكار دور است، ملائكه موجودات معصوم الهى هستند كه جز امر الهى را، انجام نمى‌دهند،لحظه‌اى از عبادت الهى،دور گردان نيستند و از قبايح و كفر و عصيان بدورند.»
در ضمن حديث شمارۀ 294 از عيون الاخبار از [[امام صادق]] عليه السلام سؤال مى‌شود كه: '''«فان قوما عندنا يزعمون ان هاروت و ماروت ملكان اختارتهما الملائكة....''' عده‌اى گمان مى‌كنند كه هاروت و ماروت دو ملك الهى هستند كه وقتى، عصيان بنى آدم در زمين زياد شد، ملائكه آنها را بعنوان نمايندۀ خود انتخاب كرده خداوند آن دو را به همراه ملك سومى به زمين فرستاد، اين دو ملك بوسيلۀ زنى به نام زهره، آزمايش شدند و در نهايت،خمر نوشيده،قتل مرتكب شده و قصد زنا با آن زن را داشتند.خداوند آنها را در بابل عذاب كرد.ساحران از آنها، سحر مى‌آموزند.آن زن نيز بشكل ستارۀ زهره مسخ گرديد.[[امام صادق]] عليه السلام مى‌فرمايد:معاذ اللّه من ذلك، ساحت خداوند از اين افكار دور است، ملائكه موجودات معصوم الهى هستند كه جز امر الهى را، انجام نمى‌دهند، لحظه‌اى از عبادت الهى،دور گردان نيستند و از قبايح و كفر و عصيان بدورند.»


در حديث 296 از عيون الاخبار نيز نقل مى‌شود كه: «سمعت المأمون يسأل الرضا «عليه السلام» عما يرويه الناس من أمر الزهرة و انها كانت امرأة فتن بها هاروت و ماروت...در اين روايت نيز از امام رضا عليه السلام، مأمون راجع به زهره و هاروت و ماروت و سهيل سؤال مى‌كند.امام رضا عليه السلام مى‌فرمايد:كذبوا فى قولهم، مردم درست نمى‌گويند، ايندو(زهرة و سهيل)ستاره نبودند بلكه دو حيوان دريايى بودند، خداوند دشمنان خود را به شكل اشياء نورانى مسخ نمى‌كند.»
در حديث 296 از عيون الاخبار نيز نقل مى‌شود كه: «سمعت المأمون يسأل الرضا «عليه السلام» عما يرويه الناس من أمر الزهرة و انها كانت امرأة فتن بها هاروت و ماروت...در اين روايت نيز از امام رضا عليه السلام، مأمون راجع به زهره و هاروت و ماروت و سهيل سؤال مى‌كند.امام رضا عليه السلام مى‌فرمايد:كذبوا فى قولهم، مردم درست نمى‌گويند، ايندو(زهرة و سهيل)ستاره نبودند بلكه دو حيوان دريايى بودند، خداوند دشمنان خود را به شكل اشياء نورانى مسخ نمى‌كند.»
خط ۲۰۵: خط ۲۰۵:
البته مصنف نور الثقلين در مقدمۀ تفسير خود مى‌فرمايد: «مقصود از نقل رواياتى كه به ظاهر مخالف عقايد اماميه است، اعتقاد يا عمل به آنها نيست، بلكه منظور آگاهى خواننده از وجود و محل صدور آنهاست، تا راهى براى توجيه و تبيين يا نفى آن بيابد، با توجه به اينكه در اينگونه موارد، روايات معارض را نيز آورده‌ام.»
البته مصنف نور الثقلين در مقدمۀ تفسير خود مى‌فرمايد: «مقصود از نقل رواياتى كه به ظاهر مخالف عقايد اماميه است، اعتقاد يا عمل به آنها نيست، بلكه منظور آگاهى خواننده از وجود و محل صدور آنهاست، تا راهى براى توجيه و تبيين يا نفى آن بيابد، با توجه به اينكه در اينگونه موارد، روايات معارض را نيز آورده‌ام.»


بنابراين مى‌توان گفت كه نقل اين روايات،لزوما به معناى قبول آنها از طرف مصنف نبوده است، منتهى نقل بدون نقد و تعديل و تذكر،خواننده را دچار حيران و سرگردانى خواهد كرد.
بنابراين مى‌توان گفت كه نقل اين روايات، لزوما به معناى قبول آنها از طرف مصنف نبوده است، منتهى نقل بدون نقد و تعديل و تذكر،خواننده را دچار حيران و سرگردانى خواهد كرد.


2:قصۀ تابوت و سكينه:سورۀ بقره آيۀ 248 '''و قال لهم نبيّهم ان آية ملكه ان ياتيكم التابوت فيه سكينة من ربكم...''' در جلد 1 نور الثقلين صفحۀ 245 ذيل اين آيه در مورد صفات «تابوت» و «سكينه» و محتويات آن رواياتى نقل مى‌شود كه، بخشى از آن را مى‌توان از اسرائيلياتى دانست كه در كتب تفسيرى عامه نيز يافت مى‌شود.البته هم حجم و هم كيفيت مطالب،در حدّ اسرائيليات كتب عامه نيست.
2:قصۀ تابوت و سكينه:سورۀ بقره آيۀ 248 '''و قال لهم نبيّهم ان آية ملكه ان ياتيكم التابوت فيه سكينة من ربكم...''' در جلد 1 نور الثقلين صفحۀ 245 ذيل اين آيه در مورد صفات «تابوت» و «سكينه» و محتويات آن رواياتى نقل مى‌شود كه، بخشى از آن را مى‌توان از اسرائيلياتى دانست كه در كتب تفسيرى عامه نيز يافت مى‌شود.البته هم حجم و هم كيفيت مطالب،در حدّ اسرائيليات كتب عامه نيست.
خط ۲۷۶: خط ۲۷۶:




از ميان 29 سوره‌اى كه داراى حروف مقطعه مى‌باشد،در چند سوره ايشان نسبت به معانى حروف بحث كرده‌اند، بطور مثال در سورۀ بقره بحث'''«الم»'''مطرح شده كه بخشى از آن را در آل عمران تكرار كرده و در سوره‌هاى عنكبوت، روم،لقمان و سجده كه داراى «الم» مى‌باشند.بحثى مطرح نكرده است.
از ميان 29 سوره‌اى كه داراى حروف مقطعه مى‌باشد،در چند سوره ايشان نسبت به معانى حروف بحث كرده‌اند، بطور مثال در سورۀ بقره بحث'''«الم»'''مطرح شده كه بخشى از آن را در آل عمران تكرار كرده و در سوره‌هاى عنكبوت، روم، لقمان و سجده كه داراى «الم» مى‌باشند.بحثى مطرح نكرده است.


در مورد'''«حم»'''در سورۀ غافر معناى آن را طى حديثى نقل مى‌كنند و آن را در سورۀ فصلت، زخرف،جاثيه و احقاف فقط تكرار مى‌نمايند.در سور شورى و دخان نيز همان را تكرار نمى‌نمايد.
در مورد'''«حم»'''در سورۀ غافر معناى آن را طى حديثى نقل مى‌كنند و آن را در سورۀ فصلت، زخرف،جاثيه و احقاف فقط تكرار مى‌نمايند.در سور شورى و دخان نيز همان را تكرار نمى‌نمايد.
خط ۲۹۷: خط ۲۹۷:
3-اشاره به بقاء امتها و عمر اقوام(با استفاده از حساب ابجد):مانند ج 1 صفحۀ 26 به نقل از معانى الاخبار از امام باقر عليه السلام حديث 6
3-اشاره به بقاء امتها و عمر اقوام(با استفاده از حساب ابجد):مانند ج 1 صفحۀ 26 به نقل از معانى الاخبار از امام باقر عليه السلام حديث 6


4-اعجاز قرآن:جلد 1 صفحۀ 27، معانى الاخبار از امام على عليه السلام:يا محمد(ص)هذا الكتاب الذى انزلناه عليك هو الحروف المقطعة التى منها «الف،لام، ميم» و هى بلغتكم و حروف هجائكم،فأتوا بمثله ان كنتم صادقين.
4-اعجاز قرآن:جلد 1 صفحۀ 27، معانى الاخبار از امام على عليه السلام:يا محمد(ص)هذا الكتاب الذى انزلناه عليك هو الحروف المقطعة التى منها «الف، لام، ميم» و هى بلغتكم و حروف هجائكم،فأتوا بمثله ان كنتم صادقين.


از حضرت علی «عليه السّلام» نقل مى‌كند كه خداوند مى‌فرمايد:اى پيامبر (ص)قرآنى كه بر تو نازل كرديم از همين حروف مقطعه‌اى است كه «الف،لام و ميم»جزو آن مى‌باشند،همين لغت شماست كه متشكل از حروف الفباى زبان شماست، اگر مخالفان مى‌توانند و راست مى‌گويند، مانندى براى آن بياورند.
از حضرت علی «عليه السّلام» نقل مى‌كند كه خداوند مى‌فرمايد:اى پيامبر (ص)قرآنى كه بر تو نازل كرديم از همين حروف مقطعه‌اى است كه «الف، لام و ميم»جزو آن مى‌باشند،همين لغت شماست كه متشكل از حروف الفباى زبان شماست، اگر مخالفان مى‌توانند و راست مى‌گويند، مانندى براى آن بياورند.


5-از متشابهات است و علم آن نزد ائمه «عليه السلام» مى‌باشد.ج 1 صفحۀ 30 حديث 8 به نقل از مجمع البيان از حضرت امام علی «عليه السّلام»:لكل كتاب صفوة و صفوة هذا الكتاب حروف التهجى.
5-از متشابهات است و علم آن نزد ائمه «عليه السلام» مى‌باشد.ج 1 صفحۀ 30 حديث 8 به نقل از مجمع البيان از حضرت امام علی «عليه السّلام»:لكل كتاب صفوة و صفوة هذا الكتاب حروف التهجى.
خط ۳۱۸: خط ۳۱۸:




بحث مفسرين از علوم قرآنى معمولا در مقدمات تفاسير، مطرح مى‌شود و چون مؤلف مقدمه‌اى بر تفسير،در نور الثقلين ندارند، بطور طبيعى، بحث زيادى نسبت به علوم قرآنى مطرح نكرده‌اند.مطالب علوم قرآنى بطور مختصر و اشاره،لابلاى روايات نقل شده است.
بحث مفسرين از علوم قرآنى معمولا در مقدمات تفاسير، مطرح مى‌شود و چون مؤلف مقدمه‌اى بر تفسير،در نور الثقلين ندارند، بطور طبيعى، بحث زيادى نسبت به علوم قرآنى مطرح نكرده‌اند.مطالب علوم قرآنى بطور مختصر و اشاره، لابلاى روايات نقل شده است.


اثرى از مكى، مدنى بودن و تعداد آيات كه ابتداى سوره‌ها ذكر مى‌شود،در اين تفسير مشاهده نمى‌شود. فقط كلياتى در بعضى بحثهاى علوم قرآنى به مناسبت آيات، به شكل روايت مطرح مى‌شود،كه موارد ذيل بعنوان نمونه آن مى‌باشند:
اثرى از مكى، مدنى بودن و تعداد آيات كه ابتداى سوره‌ها ذكر مى‌شود،در اين تفسير مشاهده نمى‌شود. فقط كلياتى در بعضى بحثهاى علوم قرآنى به مناسبت آيات، به شكل روايت مطرح مى‌شود،كه موارد ذيل بعنوان نمونه آن مى‌باشند:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش