۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ت«' به 'ت «') |
جز (جایگزینی متن - 'ا«' به 'ا «') |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
اساس نظريه ترمذى در مسئله ولايت بر مفهوم«حق الله» استوار است. اين حق، نتيجه چيرگى و سلطنت مطلق خداوند بر همه كائنات است. كسانى كه اين حق را رعايت مىكنند، دو گروهاند: اولياء حق الله و اولياء الله(اصطلاح«ولى حق الله»، از اختصاصات حكيم ترمذى است و در هيچ كتاب عرفانى ديگر به كار نرفته است). ريشه تفاوت به اين جا باز مىگردد كه حيات معنوى شخص در دو مرتبه و سطح است: مرتبه و سطح نخست، عبادت خداوند است و مرتبه و سطح دوم، عبوديت او. عبادت، با كارهاى ارادى و رفتارهاى اختيارى انسان سروكار دارد و احساس آزادى اراده انسان را در انجام عبادت نفى نمىكند، اما معناى عبوديت از نظر ترمذى، احساس نيازمندى مطلق همه كائنات به خداوند است و در صورت تحقق آن، احساس آزادى بهكلى زائل مىشود. | اساس نظريه ترمذى در مسئله ولايت بر مفهوم«حق الله» استوار است. اين حق، نتيجه چيرگى و سلطنت مطلق خداوند بر همه كائنات است. كسانى كه اين حق را رعايت مىكنند، دو گروهاند: اولياء حق الله و اولياء الله(اصطلاح«ولى حق الله»، از اختصاصات حكيم ترمذى است و در هيچ كتاب عرفانى ديگر به كار نرفته است). ريشه تفاوت به اين جا باز مىگردد كه حيات معنوى شخص در دو مرتبه و سطح است: مرتبه و سطح نخست، عبادت خداوند است و مرتبه و سطح دوم، عبوديت او. عبادت، با كارهاى ارادى و رفتارهاى اختيارى انسان سروكار دارد و احساس آزادى اراده انسان را در انجام عبادت نفى نمىكند، اما معناى عبوديت از نظر ترمذى، احساس نيازمندى مطلق همه كائنات به خداوند است و در صورت تحقق آن، احساس آزادى بهكلى زائل مىشود. | ||
اگر محور ولايت ولى خدا، رعايت تكاليف شرعى باشد، بهطور طبيعى در مقابل كارهايى كه انجام مىدهد، منتظر نتيجه كار خود از سوى خداوند است. ترمذى چنين ولىاى | اگر محور ولايت ولى خدا، رعايت تكاليف شرعى باشد، بهطور طبيعى در مقابل كارهايى كه انجام مىدهد، منتظر نتيجه كار خود از سوى خداوند است. ترمذى چنين ولىاى را «ولى حق الله» مىنامد، اما «ولى الله» جز خدا را مراعات نمىكند و جز به او تعلق ندارد و اين همان عبوديت است و حديث قرب نوافل، نشان از همين محو شدن وجود بنده در وجود خدا و نفى دوگانگى است. ولى الله، با عبوديت، قلب خود را آماده تجليات خداوند مىسازد. | ||
به نظر مؤلف، رسول و نبى تفاوت چندانى با هم ندارند؛ جز اينكه رسول، شريعت دارد و مأمور به تبليغ آن در ميان قومى خاص است، اما نبى پيرو شريعتِ رسول زمان خود است و تبليغ ندارد، مگر آنكه كسى از او بپرسد. اشتراك رسول و نبى در اين است كه هر دو به سبب وجود وحى الهى معصومند و پذيرش دعوت ايشان بر همگان واجب است و رد بر هر يك از آنها، موجب كفر و كيفر اخروى است، | به نظر مؤلف، رسول و نبى تفاوت چندانى با هم ندارند؛ جز اينكه رسول، شريعت دارد و مأمور به تبليغ آن در ميان قومى خاص است، اما نبى پيرو شريعتِ رسول زمان خود است و تبليغ ندارد، مگر آنكه كسى از او بپرسد. اشتراك رسول و نبى در اين است كه هر دو به سبب وجود وحى الهى معصومند و پذيرش دعوت ايشان بر همگان واجب است و رد بر هر يك از آنها، موجب كفر و كيفر اخروى است، اما «ولى» هيچيك از اين ويژگىها را ندارد، مگر آنكه به مرتبه محدث برسد. | ||
محدث، از ديد ترمذى، آن ولىاى است كه حديث بر وى الهام مىشود و به كمك حق از خطا معصوم است. به نظر ترمذى، وظيفه اصلى انبيا انذار مردمان و مطالبه تكاليف شرعى است و با پايان گرفتن جهان و آغاز قيامت، اين وظيفه به پايان مىرسد، اما ولايت تا ابد ادامه دارد و چه بسا به همين دليل خداوند خود را به صفت «ولى» ستوده است، اما به صفت نبى يا رسول، نه. البته اين امر، بههيچوجه نشانه برترى اوليا بر انبيا نيست، زيرا هر نبى و رسولى در درجه اول، «ولى» است و ولايتِ نبى و رسول، همان جنبه پنهان و دائمى وجود آنان و فراگيرتر از نبوت و رسالت ايشان است. در واقع، وظيفه تبليغ دين، صرفاً جنبه ظاهرى و موقت وجود نبى و رسول است. | محدث، از ديد ترمذى، آن ولىاى است كه حديث بر وى الهام مىشود و به كمك حق از خطا معصوم است. به نظر ترمذى، وظيفه اصلى انبيا انذار مردمان و مطالبه تكاليف شرعى است و با پايان گرفتن جهان و آغاز قيامت، اين وظيفه به پايان مىرسد، اما ولايت تا ابد ادامه دارد و چه بسا به همين دليل خداوند خود را به صفت «ولى» ستوده است، اما به صفت نبى يا رسول، نه. البته اين امر، بههيچوجه نشانه برترى اوليا بر انبيا نيست، زيرا هر نبى و رسولى در درجه اول، «ولى» است و ولايتِ نبى و رسول، همان جنبه پنهان و دائمى وجود آنان و فراگيرتر از نبوت و رسالت ايشان است. در واقع، وظيفه تبليغ دين، صرفاً جنبه ظاهرى و موقت وجود نبى و رسول است. |
ویرایش