۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ا«' به 'ا «') |
جز (جایگزینی متن - 'م«' به 'م «') |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
مسئله ولايت، پيش از حكيم ترمذى، كم و بيش در ميان عارفان، از جمله سهل تسترى و ابوسعيد خراز و جنيد بغدادى و نيز در منابع روايى شيعه، بهويژه در «اصول [[الکافی|كافى]]» مطرح شده، اما سخنان ترمذى نقطه عطفى در اين باب است تا آنجا كه برخى او را مبدع نظريه ولايت در عرفان اسلامى به شمار آوردهاند. | مسئله ولايت، پيش از حكيم ترمذى، كم و بيش در ميان عارفان، از جمله سهل تسترى و ابوسعيد خراز و جنيد بغدادى و نيز در منابع روايى شيعه، بهويژه در «اصول [[الکافی|كافى]]» مطرح شده، اما سخنان ترمذى نقطه عطفى در اين باب است تا آنجا كه برخى او را مبدع نظريه ولايت در عرفان اسلامى به شمار آوردهاند. | ||
اساس نظريه ترمذى در مسئله ولايت بر | اساس نظريه ترمذى در مسئله ولايت بر مفهوم «حق الله» استوار است. اين حق، نتيجه چيرگى و سلطنت مطلق خداوند بر همه كائنات است. كسانى كه اين حق را رعايت مىكنند، دو گروهاند: اولياء حق الله و اولياء الله(اصطلاح«ولى حق الله»، از اختصاصات حكيم ترمذى است و در هيچ كتاب عرفانى ديگر به كار نرفته است). ريشه تفاوت به اين جا باز مىگردد كه حيات معنوى شخص در دو مرتبه و سطح است: مرتبه و سطح نخست، عبادت خداوند است و مرتبه و سطح دوم، عبوديت او. عبادت، با كارهاى ارادى و رفتارهاى اختيارى انسان سروكار دارد و احساس آزادى اراده انسان را در انجام عبادت نفى نمىكند، اما معناى عبوديت از نظر ترمذى، احساس نيازمندى مطلق همه كائنات به خداوند است و در صورت تحقق آن، احساس آزادى بهكلى زائل مىشود. | ||
اگر محور ولايت ولى خدا، رعايت تكاليف شرعى باشد، بهطور طبيعى در مقابل كارهايى كه انجام مىدهد، منتظر نتيجه كار خود از سوى خداوند است. ترمذى چنين ولىاى را «ولى حق الله» مىنامد، اما «ولى الله» جز خدا را مراعات نمىكند و جز به او تعلق ندارد و اين همان عبوديت است و حديث قرب نوافل، نشان از همين محو شدن وجود بنده در وجود خدا و نفى دوگانگى است. ولى الله، با عبوديت، قلب خود را آماده تجليات خداوند مىسازد. | اگر محور ولايت ولى خدا، رعايت تكاليف شرعى باشد، بهطور طبيعى در مقابل كارهايى كه انجام مىدهد، منتظر نتيجه كار خود از سوى خداوند است. ترمذى چنين ولىاى را «ولى حق الله» مىنامد، اما «ولى الله» جز خدا را مراعات نمىكند و جز به او تعلق ندارد و اين همان عبوديت است و حديث قرب نوافل، نشان از همين محو شدن وجود بنده در وجود خدا و نفى دوگانگى است. ولى الله، با عبوديت، قلب خود را آماده تجليات خداوند مىسازد. |
ویرایش