وضوء عبدالله بن عباس و دور السياسة في إختلاف النقل عنه

    از ویکی‌نور
    وضوء عبدالله بن عباس و دور السياسة في إختلاف النقل عنه
    وضوء عبدالله بن عباس و دور السياسة في إختلاف النقل عنه
    پدیدآورانعطار، قیس (تلخيص) شهرستانی، علی (نویسنده)
    ناشرمشعر
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1426 ق
    چاپ1
    شابک964-7635-78-8
    موضوعابن عباس، عبدالله بن عباس، 3 - 68ق. - احادیث - نقد و تفسیر

    مسح - احادیث - نقد و تفسیر

    وضو - احادیث - نقد و تفسیر

    وضو - تاریخ
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏185‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ش‎‏9‎‏ ‎‏و‎‏69
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    وضوء عبدالله بن عباس و دور السياسة في اختلاف النقل عنه، اثر آقاى سيد على شهرستانى است كه در تحقيق اختلاف نظر ميان شيعه و سنى در مورد کیفیت وضو مى‌باشد و با تحقيق روايت وضوى پيامبر(ص) كه ابن عباس ناقل آن است توأم مى‌باشد.

    اين كتاب به زبان عربى نوشته شده است. و کار تلخیص و ترتیب آن را شیخ قیس عطار انجام داده است.

    ساختار

    مؤلف، مقدمه‌اى كوتاه بر كتاب دارد كه پس از آن روايات وضو را كه در آنها سخن از شستن پا به ميان آمده، به لحاظ سندى مورد بررسى قرار داده، سپس روايت‌هايى را كه دلالت بر مسح پا دارند بررسى كرده است.

    نسبت روايات به ابن عباس، بخش بعدى كتاب است كه با بررسى اختلافات موجود ميان نقل‌هاى صحابه همراه است.

    گزارش محتوا

    مؤلف، در مقدمه، بخش‌هاى مختلف كتاب را نام برده و انگيزه خود از آوردن آنها را ذكر كرده است.

    وى تأكيد مى‌كند كه سخن از مناقشه‌ى سندى و دلالى در روايات، چه آنهايى كه وجوب مسح را مى‌رسانند و چه آنهايى كه وجوب شستن را اعلام مى‌كنند، كار غريبى نيست امّا اين كه چرا نسبت خبر به ابن عباس را مورد بررسى قرار داده‌ام، دلايلى دارد؛ از جمله اينكه با اين كار معلوم شود آيا امكان اينكه خبر مذكور از ابن عباس باشد وجود دارد يا خير و اينكه آيا اين خبر با ديگر اخبارى كه به مناسبت‌هاى مختلف از وى نقل شده، هم‌خوانى دارد يا خير؟

    روايات غسليه:

    مؤلف، ابتدا به روايات دال بر وجوب غسل يا شستن پا هنگام وضو پرداخته، مى‌گويد: آنچه در صحاح و سنن از ابن عباس نقل شده كه دلالت بر وجوب غسل پا دارند، مجموعاً از پنج طريق مى‌باشند كه عبارتند از:

    1. طريق اول و اسانيد آن كه عطاء بن يسار از ابن عباس نقل كرده است و بخارى آن را به اين صورت ذكر نموده است: «حدثنا محمد بن عبدالرحيم قال: أخبرنا أبو سلمة الخزاعي منصور بن سلمة قال: أخبرنا ابن بلال؛ يعنى سليمان عن زيد بن أسلم عن عطاء بن يسار عن ابن عباس أنّه توضأ فغسل وجهه، أخذ غرفة من ماء فمضمض بها و استنشق ثم أخذ غرفة من ماء فجعل بها هكذا أضافها إلى يده الأخرى فغسل بهما وجهه، أخذ غرفة من ماء فغسل بها يده اليمنى ثم أخذ غرفة من ماء فغسل بها يده اليسرى ثم مسح برأسه ثم أخذ غرفة من ماء فرش على رجله اليمنى حتى غسلها ثم أخذ غرفة أخرى فغسل بها رجله؛ يعنى اليسرى ثم قال: هكذا رأيت رسول‌الله(ص) يتوضأ». ابن داود و نسائى نيز همين روايت را به گونه‌هاى ديگرى نقل كرده‌اند.
    2. طريق دوم كه سعيد بن جبير از ابن عباس نقل كرده است و ابن داود آن را ذكر نموده است، امّا مناقشاتى كه در سند روايت وجود دارد يكى سليمان بن بلال است كه ابن حجر عسقلانى او را جزو مطعونين آورده است.

    زيد بن اسلم هم فرد مشكل‌دارى است كه بدان نيز اشاره شده است. راجع به زيد بن اسلم ايرادات ديگرى نيز وارد شده كه در ادامه ذكر شده است.

    امّا مناقشه دلالى:

    مؤلف، مى‌گويد: هر متتبعى با نگاهى به روايات زيد بن اسلم از عطاء كه دلالت بر غسل دارند، اضطراب واضحى را در آنها مشاهده مى‌كند؛ براى مثال آن‌جا كه مى‌گويد: «قبض قبضة أخرى من الماء فرش على رجله اليمنى و فيها النعل ثم مسحها بيديه؛ يد فوق القدم و يد تحت النعل ثم صنع باليسرى مثل ذلك...»، مربوط به خبر هشام بن سعد است ولى در خبر هشام بن سعد از زيد بن اسلم طبق نقل حاكم، چنين آمده: «...أنه أغرف غرفة فرشّ على رجله اليمنى و فيها النعل و اليسرى مثل ذلك و مسح بأسفل النعلين».

    روايات مسحيه:

    در روايات دال بر وجوب مسح پا به هنگام وضو اتفاق نظر وجود دارد؛ جايى كه مى‌گويد: «الوضوء غسلتان و مسحتان». توضيحش نيز به اين صورت است كه: «افترض الله غسلتين و مسحتين أ لا ترى أنّه ذكر التيمم فجعل مكان الغسلتين مسحتين و ترك المسحتين»، همان‌گونه كه ملاحظه مى‌شود وجوب مسح را به جاى شستن به صراحت اعلام مى‌كند.

    اين روايات به چند صورت از عبدالرزاق، به يك صورت از ابن شيبه و به يك صورت از حميدى و ديگران نقل شده است.

    ما در اين‌جا فقط به رواياتى كه عبدالرزاق از اشخاص گوناگون نقل كرده، اشاره مى‌كنيم:

    1. قال عبدالرزاق عن ابن جريح قال أخبرنى عمرو بن دينار أنه سمع عكرمة يقول: قال ابن عباس: الوضوء غسلتان و مسحتان.
    2. قال عبدالرزاق عن معمر عن جابر بن يزيد أو عكرمة عن ابن عباس قال افترض الله غسلتين و مسحتين أ لا ترى أنّه ذكر التيمم فجعل مكان الغسلتين مسحتين و ترك المسحتين و قال رجل لمطر الوراق من كان يقول المسح على الرجلين؟ فقال: فقهاء كثير.
    3. روى عبدالرزاق عن معمر عن عبدالله بن محمد بن عقيل عن الرُّبَيِّع أن رسول‌الله(ص) غسل قدميه ثلاثاً قالت لنا إن ابن عباس قد دخل على فسألنى عن هذا فأخبرته فقال يأبى الناس إلا الغسل و نجد فى كتاب الله المسح؛ يعنى القدمين. مؤلف اسناد ديگرى را هم آورده كه ما از پرداختن به آنها صرف نظر مى‌كنيم، امّا تصريحاتى كه از قول علما ذكر كرده، يكى بيان طبرى است كه گفته: حدثنا أبو كريب قال حدثنا محمد بن قيس الخراسانى عن ابن جريح عن عمرو بن دينار عن عكرمة عن ابن عباس قال: الوضوء غسلتان و مسحتان.

    سيوطى هم گفته: و أخرج عبدالرزاق و عبدبن حميد عن ابن عباس قال: افترض الله غسلتين و مسحتين أ لا ترى أنه ذكر التيمم فجعل مكان الغسلتين مسحتين و ترك المسحتين و أخرج ابن جرير و ابن المنذر عن قتادة مثله.

    كلماتى از ابن ابى حاتم، ابن حجر، موفق‌الدين بن قدامة و ابوزرعة و ديگران نيز آمده است كه تأكيد همگى روى نكته‌ى مذكور مى‌باشد.

    در مناقشه‌ى دلالى در روايات مسحيه، مؤلف مى‌گويد: از بررسى اسناد روايات مسحيه به اين نتيجه رسيديم كه بر روايات غسليه رجحان دارند، امّا در بحث دلالى در چند نقطه متمركز مى‌شويم:

    1. اتفاق نصوص مسح در صراحت مسح بر خلاف نصوص غسل؛ چرا كه روايات مسحيه همگى به حقيقت واحده‌اى اشاره دارند و آن اين است كه الوضوء ما هو الا غسلتان و مسحتان.
    2. كثرت راويانى كه از ابن عباس، مسح را روايت كرده‌اند؛ چرا كه ربيع بنت معوذ، عكرمة، جابر و يوسف بن مهران از راويان آن مى‌باشند كه غالباً ً از شاگردان ابن عباس بوده‌اند بر عكس راويان غسل و شستن كه هم به لحاظ عددى كمترند و هم انتساب خاصى به ابن عباس ندارند.

    نسبت خبر به ابن عباس:

    يكى از مهم‌ترين بخش‌هاى كتاب بحث از نسبت خبر به ابن عباس است.

    ريشه‌ى اين اختلاف در وضو بنا بر عقيده بسيارى، يكى از خلفاى ثلاثه مى‌باشد، امّا مؤلف مى‌گويد: در اين ميان ممكن است عايشة ام المؤمنين و ابى هريرة نيز بى‌تأثير نباشند.

    با بررسى دقيق ريشه‌ى مسئله و پيدا كردن اين نقطه‌ى ابهام كه اولين راوى از پيامبر(ص) چه كسى است، قدم بزرگى در طريق حل مشكل برداشته مى‌شود. ايشان ابتدا نمونه‌هايى از مسائل اختلافى را ذكر كرده كه عبارتند از:

    1. متعه كه ابن عباس، ابن عمر، سعد بن ابى وقاص، على بن ابى‌طالب(ع)، ابوموسى اشعرى و غير آنها تأكيد بر مشروعيت اين فعل شرعى دارند كه پيامبر(ص) بدان رهنمون گرديده‌اند.
      در مقابل آنها عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، معاوية بن ابى سفيان و... از آن نهى كرده‌اند؛ علتش هم اين كلام عمر است كه گفته: «متعتان كانتا على عهد رسول‌الله حلالاً أنا أحرمهما و أعاقب عليهما».
    2. نماز تراويح كه حالتى شبيه به آنچه در متعه گفته شد دارد.
    3. فروش اولاد توسط مادران كه نسبت دروغى است به اميرالمؤمنين(ع). 4- مسح بر روى كفش‌ها.
    4. تعداد تكبيرات نماز ميت.

    بعد از بيان موارد فوق، مؤلف به پاره‌اى از اختلاف‌هاى فقهى ميان ابن عباس و عثمان اشاره كرده است كه نماز در منى، تقديم خطبه‌ها بر نماز در نماز عيدين و... از آن جمله مى‌باشند.

    وابسته‌ها