وصیتنامه سیاسی، الهی امام خمینی(ره)
وصیت نامه سیاسی - الهی امام خمینی(ره) | |
---|---|
پدیدآوران | موسوی خمینی، سید روحالله (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | وصیت نامه سیاسی الهی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیتالله امام خمینی قدسسره |
ناشر | مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی(ره)، مؤسسه چاپ و نشر عروج |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1387 ش |
چاپ | 3 |
شابک | 964-335-404-0 |
موضوع | خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368 - وصیت نامه |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 1574 /و6 1387 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
وصيتنامه سياسى - الهى امام خمينى(ره)، متن كامل وصيتنامه سياسى - الهى، رهبر كبير انقلاب اسلامى امام خمينى(ره) است كه توسط مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره)، تهيه و به زبان فارسى عرضه شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه ناشر آغاز شده و مطالب، بدون فصلبندى يا تبويب خاصى، عرضه شده است.
گزارش محتوا
در پيشگفتار، ضمن بيان نكاتى پيرامون كتاب، به اين نكته اشاره شده است كه وصيتنامه، در تاريخ بيست و ششم بهمنماه سال 1361ق، توسط امام(ره) نوشته شده است.
كلام آغازين امام(ره) در باب ثقلين، كتاب و عترت پيامبر(ص) است و مرورى دارند بر آنچه بر اين دو وديعه گذشته است و اينكه قرآن - كه خود وسيله هدايت بود - بعد از شهادت اميرالمؤمنين(ع)، وسيلهاى شد براى حكومتهاى ضد قرآنى و آغازى شد بر دوران انحراف از دين خدا و سنت پيامبر(ص)[۱]
حضرت امام(ره) خطر دور ماندن مسلمانان از قرآن را مورد تأكيد قرار مىدهند و تصريح مىنمايند كه آخوندهاى خبيث بدتر از طاغوتيان، وسيلهاى براى جور و فساد و توجيه ستمگران و معاندان حق تعالى شدهاند و دوستان جاهل، قرآن را به گورستانها بردهاند[۲]
در اين آخرين پيام، امام(ره) باز تأكيد دارند كه ضربهاى كه اسلام و قرآن از دوستان نادان مىخورد، بهمراتب كارىتر و مهلكتر از ضربه دشمنان است. ايشان اشكال آن را چنين بيان مىكنند كه: «مردان بهظاهر روحانى كه خصلت طاغوتى دارند و فلسفه وجودى آنها مشروعيت بخشيدن به نظام ظلم و ستم است، چنانكه در طول دوران حكومتهاى جائر نيز همواره مشاهده شده است عدهاى روحانى براى فريب افكار عمومى مورد استفاده قرار مىگرفتند»[۳]
دشمن ديگر قرآن و اسلام، دوستان نادانى هستند كه قرآن را براى دريافت معنويت و خلوص و طلب مغفرت قرائت مىكنند؛ آياتى را كه هر كلام آن رهگشاى زندگى و اعلام خطر جدى براى ستمگران است، به عالم مردگان منتقل مىكنند تا مبادا احساس خطرى از جانب آن مشاهده شود.
در جاىجاى وصيتنامه حضرت امام(ره)، اين امر، مذموم شناخته شده و تأكيد شده است كه هدف از اسلام و قرآن ايجاد حكومتى الهى و برقرارى عدالت اجتماعى است و اسلام و قرآنى كه براى زورمندان و مستكبران ايجاد خطر و هراس نكند، مذهبى سراسر بىاساس و خرافاتى است و چنين مىشود كه از قرآن براى نابودى قرآن استفاده مىشود[۴]
در اينجا بلافاصله بار ديگر به ضرورت تشكيل حكومت اسلامى اشاره مىشود. مسئلهاى كه امام بارها و بارها از ابتداى درس و مبارزه تاكنون مطرح كردهاند، توانايى اسلام در تشكيل حكومت و اداره آن است. امام دو گروه را مخاطب قرار مىدهند:
- «گروهى كه اديان را براى رشد قداست و معنويت بشر مىدانند و معتقدند درگير شدن به امور دنيوى، انسان را از هدف متعالى بازمىدارد».
- امام(ره) با بيان خطر اين گروه براى اسلام و تأكيد بر اين مسئله كه اين خطر از گذشته تاكنون اسلام را منزوى كرده است، مىفرمايند: «روحانیون و متدينين بىخبر از اسلام، از نخستين كسانى بوده و هستند كه تحت تأثير اين اوهام قرار مىگيرند»[۵]
- امام(ره) چنين القائاتى را خطر جدى براى مسلمانان مىدانند و با آوردن شواهد عينى و تجربى و مثالهايى از حكومتهاى حضرت محمد(ص)، خلفاى اوليه و حضرت على(ع)، بر ضرورت تشكيل حكومت اسلامى تأكيد مىكنند و خطاب به اين گروه مىفرمايند: «اينان از حكومت، قانون و سياست بىخبرند؛ زيرا اينان دخالت در حكومت و سياست را يك گناه و فسق مىدانند»[۶]
- امام(ره) از اين مسئله، با عنوان «فاجعه بزرگ» نام مىبرند؛ زيرا اگر گذرى به تاريخ اسلام داشته باشيم، درمىيابيم كه اسلام بزرگترين ضربهها را از همين مقدسمآبها خورده است. اينان كه خلط امور دنيوى و اخروى را بهمنزله گناه و دور شدن از آستان قدس ربوبى و مقامات معنوى قلمداد مىكنند، از ابتداى تشكيل حكومت توسط رسولالله(ص) تاكنون، با همكارى و مشاوره علما در امور حكومتى، همواره سعى دارند حوزه دين را از سياست جدا كنند[۷]
- امام(ره) از ابتدا با بيان و احياى اصل مترقى ولايت فقيه در زمانى كه علما و متدينين، معتكف دير و مساجد بودند، از مداخله و مشاركت علما در امور سياسى و به دست گرفتن حكومت توسط ولى فقيه سخن مىگويند و به بيان اينكه احكام سياسى اسلام بيشتر از احكام عبادى است و در زمان رسول خدا(ص) نيز سياست و ديانت در يكديگر عجين بودند، مىپردازد. در آخرين پيام نيز تذكر مىدهند كه استعمارگران از نماز و معنويت و دعاى ما هراس ندارند، آنچه آنها از آن بيمناكند، بيدارى اسلامى و مداخله مسلمانان در امور سياسى - اجتماعى است[۸]
- «افرادى كه احكام اسلام را براى اداره حكومت در زمان كنونى كافى نمىدانند».
اين افراد اعتقاد دارند كه با پيشرفت دنيا و دگرگونىهاى وسيعى كه رخ داده است، اديان الهى كه متعلق به سدههاى پيش است، براى اداره يك حكومت كفايت نمىكند. امام(ره) اين گروه را در مقابل منحرفين گروه پيشين قرار مىدهند و با تأكيد بر اينكه علم و صنعت همواره مورد تأكيد اسلام و قرآن است، توطئه اين افراد را برملا مىكنند[۹]
تعبير بسيار زيبايى كه در اينجا به كار رفته، چنين است: «دعوى اين افراد، همانند اين است كه گفته شود قواعد عقلى و رياضى در قرن حاضر بايد عوض شود و بهجاى آن قواعد ديگرى نشانده شود. اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعى بايد جارى شود و از ستمگرى و چپاول و قتل بايد جلوگيرى شود، امروز چون قرن اتم است آن روش كهنه شده»[۱۰]
امام(ره) بهزيبايى بيان مىكنند كه چارچوبهاى دين تغييرناپذير است، ولى اصل اجتهاد و ولايت در زمان براى تطبيق با شرايط روز، بر اساس ضروريات مقتضى است. تفاوت اسلام و بهويژه شيعه اثناعشرى با ديگر اديان و مذاهب، در همين اصل مترقى و پويا نهفته است. فقيه و مجتهد بر اساس ضروريات زمان و مكان و شرايط محدثه مىتوانند احكام جديد صادر نمايند. همان فقه پويايى كه در شرايط دشوار پيشآمده قادر به گشايش معضلات اقتصادى - اجتماعى بود. بهخصوص ديدگاه نوينى كه امام(ره) به اين مسئله داشتند كه بنا به مقتضيات زمان و مكان، احكام جديد صادر میكردند و در شرايط محدثه، به احكام ثانويه رجوع نمىدادند، بلكه با در نظر گرفتن ظرف مكان و زمان، قابليتها و توانايىهاى دين را براى اداره حكومت منطبق با زمان، در چارچوبهاى ثابت، بيان میكردند[۱۱]
امام(ره) در آخرين پيام نيز تأكيد دارند كه اين انقلاب با تأييدات الهى و غيبى پيروز شد و از همه انقلابها جداست. ايشان از انقلاب اسلامى بهعنوان يك تحفه الهى و غيبى كه از جانب خداوند منان بر اين ملت مظلوم عنايت شده است، ياد مىكنند. امام(ره) كه نهال انقلاب را با خون دل خويش آبيارى نمودند، در آخرين لحظات حيات مبارکشان نيز ضمن تجليل از مردم قهرمان ايران، بهخاطر ايجاد چنين انقلابى، نگران آفتهاى اين نهال نورسته هستند و تأكيد مىكنند: «بىترديد رمز بقاى انقلاب اسلامى، همان رمز پيروزى است و رمز پيروزى را ملت ايران مىداند و نسلهاى آينده در تاريخ خواهند خواند كه دو ركن اصلى آن، انگيزه الهى و مقصد عالى حكومت اسلامى و اجتماع ملت در سراسر كشور با وحدت كلمه براى همان انگيزه و مقصد»[۱۲]
ايشان در تمام سخنرانىها و پيامهايشان بارها بر لزوم وحدت بين اقشار مختلف جامعه و دولتمردان تأكيد میكردند و رمز پيروزى و بقاى آن را مرهون وحدت مىدانستند؛ زيرا همانگونهكه همگان پيشينه ذهنى دارند، دشمن تنها در موقعى توانسته به موفقيت دست يابد كه خلل و شكاف بين مردم و دولتمردان ايجاد شود[۱۳]
امام(ره) در آخرين لحظات، خطرات و موانعى كه انقلاب و جمهورى اسلامى را تهديد مىكنند برمىشمارند و با اشاره به دستاوردهاى عظيم انقلاب اسلامى در بعد ملى و جهانى، از همگان مىخواهد كه با مطالعه عميق، با مشكلات و درگيرىهاى ديگر كشورهاى جهان بعد از انقلاب آشنا شوند و مقايسهاى بين آن انقلابها و انقلاب ايران انجام دهند تا به عظمت و عمق اين انقلاب پى ببرند. انقلابى كه از ابتدا تاكنون با شديدترين فشارها روبهرو بوده، ولى به همت مردم و رهبرى آگاهانه توانسته بر موج حوادث سوار شود و فشارها را تحمل كند.
البته امام(ره) بهويژه تأكيد مىكنند كه ما نمىگوييم به همه ابعاد اسلام عمل مىشود؛ اقليت كارشكنى هستند كه مانع اجراى صحيح احكام مىشوند، اما بايد در مسير اسلامیكردن امور حركت كرد. تعبير زيبايى كه در اين قسمت از وصيتنامه به چشم مىخورد، تأكيد بر بيدارى و آگاهى مردم است؛ ايشان اظهار مىدارند كه: «اگر خداى نخواسته اينان (اقليت كارشكن) به خود نيايند، چون توده ميليونى بيدار شده و متوجه مسائل است و در صحنه حاضر است... كجروان و اشكالتراشان در مقابل اين سيل خروشان نخواهند توانست مقاومت كنند». در واقع هشدارى است كه امام(ره) به كسانى مىدهند كه سد راه پيشرفت جامعه شدهاند و با اشكالتراشى، مانع از استقرار قوانين اسلامى مىشوند. امام(ره) هشدار مىدهند كه چون ملت بيدار و آگاه است و مىداند كه چه مىخواهد و براى چه قيام كرده و تاكنون مقاومت و ايستادگى نموده است، هركس كه بخواهد در سر راه رشد و تعالى اينها قرار بگيرد، قطعا محكوم به شكست است[۱۴]
امام(ره) به اين وسيله، تذكر چندباره مىدهند كه اين مردم ديگر زير بار ظلم و ستم زندگى نخواهند كرد. آنها بيدار و آگاه هستند و مىدانند كه به دنبال چه چيزى هستند. حال اگر هركس به هر نيتى بخواهد در اين راه كارشكنى كند و مانعى در سر راه تحقق اهداف و آمال الهى و ملى اين مردم باشد، در برابر سيل خروشان ملت نمىتواند مقاومت كند. پس بايد بههوش بود، اهداف و آرمانهاى اين ملت را شناخت و در راه استقرار آن گام برداشت؛ زيرا در غير اين صورت، ملتها با كسى سر شوخى و سازش ندارند. هدف آنها از انقلاب و استقرار نظام جمهورى اسلامى، جابهجايى كرسىهاى قدرت نبوده، هدف بسيار متعالىتر از اينهاست و هوشيارى، دقت نظر و تلاش مستمر مىطلبد[۱۵]
امام(ره) پس از اينكه افراد را دعوت به مطالعه و شناخت انقلابات ديگر مىكنند، به عللى كه موجب شد انقلاب ايران از تمام گردبادها سلامت بماند، اشاره مىكنند و سعه صدر، ايثارگرى و مقاومت پرشور مردم ايران را از جمله عواملى مىدانند كه تمام توطئهها را بىاثر كرد[۱۶]
تأكيد بر نقش محورى و مهم مردم در پيشبرد اهداف انقلاب و استقرار نظام جمهورى اسلامى در اكثر رهنمودهاى امام(ره) مشاهده مىشود. در اينجا نيز امام(ره) براى چندمين بار بيان مىكنند: «من با جرأت مدعى هستم كه ملت ايران و تودههاى ميليونى آن در عصر حاضر، بهتر از ملت حجاز در عهد رسولالله(ص) و كوفه و عراق در عهد اميرالمؤمنين(ع) و حسين بن على(ع) مىباشد... امروز مىبينيم كه ملت ايران از قواى مسلح نظامى و انتظامى و سپاه و بسيج تا قواى مردمى از عشاير و داوطلبان و از قواى در جبههها و مردم پشت صحنهها، با كمال شوق و اشتياق، چه فداكارىها مىكنند و چه حماسهها مىآفرينند... درصورتىكه نه در محضر مبارک رسولالله(ص) هستند و نه در محضر امام معصوم(ع)».
امام(ره) بر اين موضوع كه مردم بهتر از هركس ديگرى مىتوانند از دستاوردهاى انقلابشان دفاع و پاسدارى كنند، از آن رو تأكيد دارند كه آنان در راه كسب آن خون دل خورده و عزيز دادهاند و لذا انگيزه و هدف لازم براى پاسدارى از آن را دارند و اين، يعنى تأكيد بر نقش محورى مردم اولا در ايجاد و استقرار ارزشها و آرمانها و ثانيا دفاع از آنها كه لازمه مشاركت وسيع و همهجانبه مردم در امور مختلف است؛ مسئلهاى كه كشورهاى پيشرفته دمكراتيك ادعا دارند كه حكومتهايشان از مردم و براى مردم است. امام(ره) افزون بر اينكه يك بعد از مشروعيت نظام را آراى عمومى مىدانند، حفظ و دفاع از نظام را نيز وظيفه مردم مىدانند؛ يعنى حكومت، نهتنها از مردم و براى مردم است، بلكه جزئى از اصولىترين وظايف و مسئوليتهاى مردم نيز بشمار مىرود و لازم است كه مردم در تمامى امور مشاركت فعال داشته باشند[۱۷]
امام(ره) با بيان ظلمى كه بر ائمه(ع) رفته است، به همه ما يادآورى مىكنند كه وظيفه ما اداى تكليف است و در اين راه از هيچ خطرى نبايد هراس داشت؛ يعنى در اينجا باز هم تكرار و تذكر نقش مردم، مشاهده مىشود. حتى در بعد جهانى نيز امام(ره) بر اين نقش تأكيد دارند و با يادآورى شجاعتها و دلاورىهاى مسلمانان از صدر اسلام تاكنون و بيان نقاط قوت مسلمانان و ضعف و توخالى بودن عوامل استكبارى، روحى در جان اسلام دميدند كه آسايش و راحتى را از ابرقدرتها سلب كرد[۱۸]
امام(ره) بارها و بارها مردم سراسر جهان را دعوت به رويارويى با دشمنان مىكنند و با اطمينان خاطر، دشمنان بشريت را ضعيف و خوار مىخوانند... ايشان بعد از بيان ضعف و زبونى قدرتهاى بزرگ و ايجاد طمأنينه در دلهاى مستضعفان، آنها را دعوت به مبارزه مىكند و راه مبارزه را هم مشخص مىنمايد: «نبايد بنشینید و منتظر آن باشيد كه حكام و دستاندركاران كشورتان يا قدرتهاى خارجى بيايند و براى شما استقلال و آزادى را تحفه بياورند... شما اى مستضعفان جهان! بهپا خيزيد و حق را با چنگ و دندان بگيريد... طبقات خدمتگزار متعهد، زمام امور را به دست گيرند و همه در زير پرچم پرافتخار اسلام، مجتمع و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزيد»[۱۹]
وضعيت كتاب
كتاب، فاقد فهرست و پاورقى مىباشد.
پانویس
منابع مقاله
1. مقدمه و متن كتاب.
2. سجادى، يگانه، «نگاهى به وصيتنامه سياسى - الهى حضرت امام(ره)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: كيهان فرهنگى، شماره 156، مهر 1378.
وابستهها
صحیفه امام (خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران)
وصیت نامه سیاسی - الهی امام خمینی(ره)
وصیت نامه امام خمینی(ره) (نسخه خطی)
وصیت نامه حضرت امام خمینی (جاوید نامه)
وصیت سیاسی - الهی امام یا مسئولیت امت از دیدگاه امام
شرحی بر وصیتنامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی(ره)
درآمدی بر وصیتنامه سیاسی - الهی حضرت امام خمینی قدسسره
درسهایی از وصیتنامه امام خمینی(ره)
شاخصهای راه امام در وصیتنامه سیاسی - الهی حضرت امام خمینی(ره)
منشور سعادت: شرح وصيتنامه الهی ـ سياسی حضرت امام خمينی(ره)
انقلاب اسلامی و ریشههای آن بر محور وصیتنامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی قدسسره