هادی امت: برگزیده‌ای از سیره امام هادی علیه‌السلام

    از ویکی‌نور
    هادی امت: برگزیده‌ای از سیره امام هادی علیه‌السلام
    هادی امت: برگزیده‌ای از سیره امام هادی علیه‌السلام
    پدیدآورانهادی‌منش، هادی (نویسنده)
    ناشربهار دل‌ها
    مکان نشرقم
    سال نشر۱۳۹۳
    شابک۹۷۸-۶۰۰-۶۹۸-۷۴۵-۳
    موضوعع‍ل‍ی‌ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د,(ع),، ام‍ام‌ ده‍م‌,‏‫، ۲۱۲ ‏- ۲۵۴ق.,چهارده معصوم, -- سرگذشتنامه
    کد کنگره
    ‏‫‭BP ۳۶ ‏‫‭/ھ۱۷۴س۹ ۱۲.ج‏

    هادی امت: برگزیده‌ای از سیره امام هادی علیه‌السلام تألیف ابوالفضل هادی‌منش؛ برگزیده‌ای از سیره امام هادی علیه‌السلام با رویکرد به سه عنصر اساسى حدیث، سیره و کرامات ایشان.

    سیره و سخن پیامبر اکرم(ص) و خاندان پاک او سرمایه فکرى و اعتقادى شیعه است، پیشوایان معصوم(ع) در زندگانى پربرکت خود از این گنجینه ارزشمند پاسدارى کرده و دیگران را به حفظ و صیانت از آن تشویق نموده ‌اند. حفظ این آموزه‌ به قدرى نزد معصومان(ع) داراى اهمیت بوده که تعلیم آن را به‌ ویژه در تربیت کودکان سفارش ‌نموده اند.

    پیشوایان معصوم انسان‌های کامل و برگزیده‌ای هستند که به عنوان الگوهای رفتاری برای هدایت جامعه از سوی خدا تعیین شده‌اند. در این کتاب گفتار، رفتار و منش امام هادی(ع) ترسیم شده است تا طبیعت انسانی با تمامی ارزش‌های الهی آشنا شود و بتواند در وجودش چنین ارزش‌هایی را متبلور سازد.[۱]

    امام هادی(ع) میراث‌دار علم پیامبر خدا(ص) در دوران خود بود چه اینکه یکی از اساسی‌ترین محورهای امامت و از سترگ‌ترین پشتوانه‌های آن، دانش امام است که بر اساس آن بشریت از کوره‌راههای نابودی رهایی می‌یابد. شخصیت علمی امام هادی(ع) از همان دوران کودکی و پیش از امامت ایشان شکل گرفته بد. مناظره‌های علمی، پاسخ‌گویی به شبهه‌های اعتقادی و تربیت شاگردان برجسته نمونه‌های برجسته‌ای از جایگاه والای علمی امام هادی(ع) است.[۲]

    بخشندگی با خون و گوشت اهل‌بیت(ع) آمیخته است. آنان همواره با بخشش‌های خود، دیگران را به شگفتی وا می‌داشتند. گاه آن‌قدر می‌بخشیدند که رفتارشان معجزه به‌شمار می‌آمد، تاآن‌جا که در این مقام در توصیف حضرت هادی(ع) می‌گفتند: «انفاق امام هادی(ع) به قدری بود که کسی جز پادشاهان توانایی انجام آن را نداشت و مقدار بخشش‌های ایشان تا آن زمان از کسی دیده نشده بود و در عقل‌ها نمی گنجید».[۳]

    در بخش کرامات ایشان برای نمونه به موردی اشاره می‌کنیم. خیران اسباطی می‌گوید: «نزد ابوالحسن على بن محمد هادی(ع) در مدینه رفتم. امام به من گفت: چه خبر از واثقی؟ گفتم: فدایت گردم او رابه خیر و عافيت ترک کردم و من آخرین کسی هستم که ده روز پیش او رادیده‌ام.

    فرمود:او مرد. به او گفتم: من آخرین کسی هستم که او را دیدم. فرمود: مردم می‌گویند او مرده است». خیران اسباطی می‌گوید: «وقتی كه امام فرمود: مردم می‌گویند، فهمیدم مقصودش خود اوست. سپس فرمود: چه خبر از جعفر؟ گفتم: در بدترین حال او را در زندان ترک کردم. فرمود: اینک او فرمانده است. سپس فرمود: چه خبر از ابن زیّات؟ گفتم: امر، امر اوست و مردم در اطاعت او هستند. فرمود: امّا اینک او روز شومی دارد. سپس ساکت شد و فرمود: باید مقدّرات و احکام طبق اراده خدا جاری شود. سپس گفت: ای خیران! واثق مرد و جعفر متوکل به جای او نشست و ابن زیات هم کشته شد.

    گفتم: فدایت گردم، کی؟ فرمود: شش روز بعد از آمدنت».[۴]


    پانويس

    1. ر.ک: پایگاه اطلاع‌رسانی حدیث شیعه (حدیث نت)
    2. ر.ک: متن کتاب، ص 7
    3. ر.ک: متن کتاب، ص 19
    4. ر.ک: متن کتاب، ص28-29


    منابع مقاله

    1. متن کتاب
    2. پایگاه اطلاع‌رسانی حدیث شیعه (حدیث نت)

    وابسته‌ها