منهج النقد في علوم الحدیث

    از ویکی‌نور
    منهج النقد في علوم الحدیث
    منهج النقد في علوم الحدیث
    پدیدآورانعتر، نورالدین (نویسنده)
    ناشردارالفکر
    مکان نشرسوريه - دمشق
    سال نشر1406ق. = 1985م.
    چاپچاپ صفر چاپ سوم
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏/ع2م8 / 109 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    منهج النقد في علوم الحدیث اثر نورالدین عتر (1937، کتابی است در معرفی علومی که با علم حدیث و چگونگی نقد و بررسی راویان و روایات آنان، مرتبط می‌باشند.

    ساختار

    کتاب با تقریظ محمد بن محمد ابوشهبه و دو مقدمه از مؤلف، آغاز و مطالب در هفت باب و هر باب در چندین فصل، مطرح شده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه نخست، به موضوع کتاب[۱] و در مقدمه دوم، به مباحث آن، اشاره شده است[۲].

    باب نخست، به منزله مقدمه و تمهید بحث، پیرامون منشأ علم مصطلح الحدیث است؛[۳] که در آن ادوار مختلف علوم حدیث بررسی و آثار تألیف شده در هر دوره معرفی شده است:

    1. دوره اول: که دوران به وجود آمدن این علم بوده و از عصر صحابه آغاز و تا پایان قرن اول هجری، ادامه داشته است[۴]. آثار این دوره، عبارتند از:
      1. «الصحیفة الصادقة» نوشته عبدالله بن عمرو بن عاص؛
      2. صحیفه امام علی(ع)؛
      3. صحیفه سعد بن عباده؛
    2. دوره دوم: که دوران تکامل علم حدیث بوده و از اول قرن دوم تا اوایل قرن سوم هجری ادامه داشته است. برخی از آثار این دوره، عبارتند از:
      1. جامع معمر بن راشد؛
      2. جامع سفیان بن عیینه؛
      3. مصنف عبدالرزاق؛
      4. مصنف حماد بن سلمه؛
      5. الموطأ مالک[۵].
    3. دوره تدوین علوم حدیث: که از اوایل قرن سوم تا اواسط قرن چهارم هجری، ادامه داشته است. از جمله افرادی که در این دوره، در موضوع علوم حدیث دست به تألیفاتی زده‌اند، عبارتند از: یحیی بن معین (متوفی 234ق)، محمد بن سعد (متوفی 230ق)، احمد بن حنبل (متوفی 241ق) و امام ترمذی (متوفی 279ق)[۶].
    4. دوره تألیف جوامع حدیثی: که از اواسط قرن چهارم تا اوایل قرن هفتم هجری، ادامه داشت. مهمترین آثار این دوره، عبارتند از:
      1. «المحدث الفاصل بين الراوي و الواعي» قاضی ابومحمد حسن بن عبدالرحمن بن خلاد رامهرمزی (متوفی 360ق)؛
      2. «الكفاية في علم الروایة» ابوبکر احمد بن علی خطیب بغدادی (متوفی 463ق)؛
      3. «الالماع في أصول الروایة و السماع» قاضی عیاض بن موسی یحصبی (متوفی 544ق)[۷].
    5. دوره بلوغ و اکمال تدوین علوم حدیث: که از قرن هفتم تا دهم هجری، ادامه داشته است. مهمترین تألیفات این دوره، عبارتند از:
      1. «الإرشاد» امام یحیی بن شرف نووی (متوفی 676ق)؛
      2. «التبصرة و التذکرة» و «التقييد والايضاح لما أطلق و أغلق من کتاب ابن الصلاح» حافظ عبدالرحیم بن حسین عراقی (متوفی 806ق)؛
      3. «الافصاح علی نكت ابن الصلاح» حافظ احمد بن علی بن عجر عسقلانی (متوفی 852ق)؛
      4. «فتح المغيث شرح ألفية العراقي في علم الحديث» حافظ شمس‌الدین محمد سخاوی (متوفی 902ق)[۸].
    6. دوره رکود و جمود: که از قرن دهم هجری آغاز شده و تا اوایل قرن اخیر، ادامه داشته است. برخی از تألیفات این دوره، عبارتند از:
      1. «المنظومة البيقونية» عمر بن محمد بن فتوح بیقونی دمشقی (متوفی 1080ق)؛
      2. «توضيح الأفكار» صنعنای محمد بن اسماعیل امیر (متوفی 1182ق)؛
      3. «شرح نزهة النظر شرح النخبة» شیخ علی بن سلطان هروی قاری (متوفی 1014ق)[۹].
    7. دوره بیداری و هوشیاری: که از ابتدای قرن اخیر آغاز شده و تاکنون ادامه داشته است. برخی از آثار تألیف شده در این دوره، عبارتند از:
      1. «قواعد التحديث» شیخ جمال‌الدین قاسمی؛
      2. «مفتاح السنة» عبدالعزیز خولی؛
      3. «السنة و مكانتها في التشريع الإسلامي» مصطفی سباعی؛
      4. «الحديث والمحدثون» محمد محمد ابوزهرو[۱۰].

    دانشی که در آن، به بحث پیرامون راوی احادیث و بررسی وضعیت روایات از لحاظ صحت، حسن و ضعف و قبول یا رد روایت، پرداخته می‌شود، دارای اهمیت ویژه‌ای بوده و از این‌رو، در باب دوم، در دو فصل زیر، به این امر، پرداخته شده است:

    فصل اول، به بحث پیرامون علومی اختصاص یافته است که به بررسی راوی و روایت او از حیث قبول یا رد شدن آن، می‌پردازند. عناوین این علوم عبارتند از:

    1. «صفة من تقبل روايته و من ترد»: این دانش، به بحث پیرامون شروطی می‌پردازد که به واسطه وجود آن‌ها، حدیث راوی قبول شده و مورد احتجاج قرار می‌گیرد؛ که عبارتند از: عدالت[۱۱] و ضبط[۱۲]،
    2. «الجرح و التعدیل»: جرح به معنای وجود طعن درباره راوی و بیان کلماتی در مورد او است که به واسطه آن، عدالت یا ضبط وی، سلب شده و یا مورد اخلال، قرار می‌گیرد. در مقابل، تعدیل به معنی حکم به عادل یا ضابط بودن راوی است[۱۳].
    3. «الصحابة»: دانشی است که به شناسایی و معرفی صحابی می‌پردازد. صحابه کسی است که پیامبر(ص) را در حالی که به ایشان ایمان داشته، ملاقات نموده و بر دین اسلام، از دنیا رفته باشد[۱۴].
    4. «الثقات و الضعفاء»: این دانش، از انواع علوم حدیث و ثمره نوع اول و دوم فوق الذکر می‌باشد که به واسطه آن، صفات راوی از حیث ثقه و مورد اعتماد بودن و یا ضعیف و غیر قابل اعتماد بودن، مشخص می‌شود[۱۵].
    5. «من اختلط في آخر عمره من الثقات»: معنای اختلاط، فساد عقل و عدم انتظام در اقوال و افعال بوده و فایده این دانش، تمییز حدیث مقبول از غیر مقبول درباره روایت ثقاتی می‌باشد که در اواخر امر، دچار چنین اختلاطاتی شده‌اند[۱۶].
    6. «الوحدان»: دانشی است که به شناسایی و معرفی رواتی می‌پردازد که فقط یک راوی واحد از او روایت نقل کرده است[۱۷].
    7. «المدلسون»: مدلس کسی است که از روایتی را که از راوی دیگر نشنیده است را به‌گونه‌ای نقل کند که موهم سماع از وی باشد[۱۸].

    در فصل دوم، از علومی سخن به میان آمده است که به تبیین شخصیت راوی و تمیز هویت او از دیگری می‌پردازند. این علوم، پیرامون معلومات و اموری بحث می‌کنند که به وسیله آنها، حال راوی و وضعیت او و حکم به جرح یا تعدیل وی، مشخص می‌شود. این تبیین و تشخیص، یا از ناحیه زمانی و تاریخی است و یا از ناحیه اسم و امور مربوط به آن مانند کنیه، نسب و... و لذا مطالب این فصل، در دو مبحث زیر، پی گرفته شده است: مبحث اول: علوم مربوط به تاریخ روات که عناوین آن، عبارتند از:

    1. «تواريخ الرواة»: دانش مربوط به ضبط موالید و وفیات راویان و احوال آنان[۱۹].
    2. «طبقات الرواة»: دانشی است مربوط به شناسایی طبقه راویان. طبقه در اصطلاح علم رجال، گروهی است كه از نظر سنی تقارب داشته و یا آن‏كه در یک فاصله زمانی می‌زيسته‌اند[۲۰].
    3. «التابعون»: علمی است که به شناسایی و معرفی تابعین می‌پردازد. تابعی کسی است که در حال ایمان، حداقل یکی از اصحاب پیامبر(ص) را ملاقات کرده باشد[۲۱].
    4. «أتباع التابعين»: دانشی است مربوط به شناسایی تابع؛ تابعی که کسی است که در حال ایمان به پیامبر(ص)، تابعی را ملاقات کرده باشد[۲۲].
    5. «الأخوة و الأخوات»: از جمله معارف اهل حدیث بوده که راویانی که با یکدیگر برادر بوده‌اند را شناسایی می‌کند؛ مانند: عبدالله بن مسعود و عبته بن مسعود، زید بن ثابت و یزید بن ثابت، عمرو بن شرحبیل ابومیسره و برادرش ارقم که هر دو از اصحاب ابن مسعود می‌باشند[۲۳].
    6. «المدبج وروایة الاقران»: اقران به راویانی گفته می‌شود که در سن و اسناد، متقارب باشند که به دو قسمت تقسیم می‌شود:
      1. مدبج: اگر دو قرین از یکدیگر روایت کرده باشند؛ مانند: روایت ابوهریره و عایشه از یکدیگر و روایت زهری و عمر بن عبدالعزیز از هم[۲۴].
      2. غیر مدبج: روایت یکی از دو قرین از دیگری، بدون روایت او از وی؛ مانند: روایت سلیمان تیمی از مسعر که قرین اوست، در حالی که روایتی از مسعر از تیمی وجود ندارد[۲۵].
    7. «الأکابر الرواة عن الأصاغر»: روایت کسی که از لحاظ سن یا منزلت و یا هر دو، برتر است از مادون خود[۲۶].
    8. «السابق واللاحق»: روایت کسی که وفاتش متقدم است، از کسی که وفاتش متأخر بوده است[۲۷].
    9. «روایة الآباء عن الأبناء»: دانشی که راویان پدر روایت کننده از پسران خود را شناسایی می‌کند[۲۸].
    10. «روایة الأبناء عن الآباء»: دانشی که به شناسایی فرزندانی که از پدران خود روایت کرده‌اند می‌پردازد[۲۹].

    مبحث دوم: علوم مربوط به اسامی روات که عبارتند از: «مبهمات»، «شناخت کسی که به اسامی متعدد معرفی شده است»، «اسامی و کنیه‌ها»، «القاب»، «کسانی که به غیر پدرانشان منسوب‌اند»، «نسبی که برخلاف ظاهر باشد»، «راویان و علمایی که جزو موالی بودند»، «وطن و زادگاه روات»، «اسامی مفرد و کنیه»، «مؤتلف و مختلف»، «متفق و مفترق»، «متشابه» و «متشابه مقلوب»[۳۰].

    عناوین سایر ابواب کتاب، به ترتیب، عبارتند از: «علوم روایت حدیث»[۳۱]، «علوم حدیث از جهت قبول و رد»[۳۲]، «علوم متن»[۳۳]، «علوم سند»[۳۴]، «علوم مشترک میان متن و سند»[۳۵]،

    در خاتمه، برخی از مناقشات و شبهات مستشرقین، مورد بحث و بررسی قرار گرفته و بدانها پاسخ داده شده است[۳۶].

    وضعیت کتاب

    فهارس کتاب، شامل فهرست ثبت منابع خطی؛ منابع چاپی؛ آیات قرآن؛ احادیث نبوی(ص)؛ اعلام مهم؛ واژه‌نامه مباحث؛ معجم اصطلاحات و فهرست عام، در انتهای آن قرار گرفته است.

    در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع، برخی از مطالب متن شرح و توضیح شده است.

    پانویس

    1. مقدمه، ص13
    2. همان، ص15
    3. متن کتاب، ص21
    4. همان، ص37
    5. همان، ص58- 59
    6. همان، ص61- 62
    7. همان، ص63- 64
    8. همان، ص65- 68
    9. همان، ص69
    10. همان، ص70- 71
    11. همان، ص79
    12. همان، ص80
    13. همان، ص92
    14. همان، ص116
    15. همان، ص129
    16. همان، ص133
    17. همان، ص136
    18. همان، ص138
    19. همان، ص142
    20. همان، ص145
    21. همان، ص147
    22. همان، ص151
    23. همان، ص153
    24. همان، ص154
    25. همان
    26. همان، ص155
    27. همان، ص157
    28. همان، ص158
    29. همان، ص159
    30. همان، ص162
    31. همان، ص188
    32. همان، ص240
    33. همان، ص321
    34. همان، ص344
    35. همان، ص394
    36. همان، ص457

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها