لغت شاهنامه
لغت شاهنامه | |
---|---|
پدیدآوران | بغدادی، عبد القادر بن عمر (نويسنده)
زالمان، کارل گرمانویچ (مصحح) رواقی، علی (مترجم و محقق) هاشمپور سبحانی، توفیق (مترجم و محقق) |
ناشر | انجمن آثار و مفاخر فرهنگی |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1382ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-7874-33-2 |
موضوع | فردوسی، ابو القاسم، 329 - 416؟ق. شاهنامه - واژه نامهها - فردوسی، ابو القاسم، 329 - 416؟ق. شاهنامه - کشف الابیات |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ب7ل7 4494 PIR |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
لغت شاهنامه، اثر عبدالقادر بغدادی (1030-1093ق)، فرهنگ لغات «شاهنامه» فردوسی است که با تصحیح «کارل. گ. زالمان» و ترجمه، توضیح و تعلیق توفیق ه. سبحانی و علی رواقی، منتشر شده است.
عبدالقادر فرهنگ خود را بهترتیب باب و فصل (حرف اول و حرف آخر)، مرتب کرده است. «آ» و «الف» را در یک باب آورده است. در فرهنگهای کهن، این ترتیب رایج بوده است. در این فرهنگ، جز باب و فصل، در موارد دیگر، رعایت ترتیب الفبا، نشده است[۱].
عبدالقادر چنانکه خود در مقدمه تصریح میکند، تنها به معنی لغات بسنده نکرده است، بلکه به اعلام شاهنامه، چون: پادشاهان، نظیر کیومرث، منوچهر، کیکاووس و پهلوانان نظیر رستم، زال و افراسیاب و اعلام جغرافیایی، چون: زاولستان، روییندژ و... هم پرداخته است[۲].
وی پس از به دست دادن معنی یا معانی لغت، کوشیده است که نمونهای از شاهنامه را به دست دهد. در توضیح معانی دیگر، از شاعران ایرانی از فیروز مشرقی، ابوالمؤید، ابوشکور، دقیقی، اسدی، تا حافظ و جامی و شمس فخری اصفهانی و عرفی شیرازی، ابیاتی نقل کرده است. فقط چند مورد اندک است که نام شاعر، قید نشده و فقط شعر با عبارت «چنانکه شاعر گوید» آمده است و در مواردی نیز شاعر را با لقبش، قید کرده است؛ مثلا گفته است: «چنانکه شهابالدین فرماید» که بهآسانی نمیتوان دریافت که منظور او، کدام شاعر بوده است[۳].
در یک مورد، رضیالدین نیشابوری را بهخطا، ریاضالدین نیشابوری خوانده است. در موردی دیگر، از شاعری به نام شرف یافعی نام برده که گمان میرود خطای مصحح باشد که «بافقی» را «یافعی» قرائت کرده است[۴].
در این کتاب، نام برخی از شاعران، بهنحو خاصی قید شده است؛ مثلا امیرخسرو دهلوی، میرخسرو و ناصرخسرو قبادیانی، شاه ناصرخسرو، ذکر شده است. شواهدی که از مولانا جلالالدین رومی نقل شده، همه جا گوینده ملای روم خوانده شده است[۵].
عبدالقادر «یوسف و زلیخا» را از فردوسی دانسته و نمونههایی نیز از آن مثنوی را نقل کرده است. وی برای برخی از لغات، معانی جدیدی به دست داده که حاکی از دقت اوست[۶].
مزیت کتاب این است که شواهدی که از شاعران گوناگون در آن آمده، با متون تصحیحشده امروزی، اختلافی ندارند، مگر در موارد بسیار جزیی[۷].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه کتاب.