فن السيرة
فن السيرة | |
---|---|
پدیدآوران | عباس، احسان (نويسنده) |
ناشر | عمان: دار الشروق لبنان - بيروت: دار صادر |
مکان نشر | عمان: دار الشروق لبنان - بيروت: دار صادر |
سال نشر | 1996م |
موضوع | سرگذشتنامه نويسي |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | ع2ف9 21 CT |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
فن السيرة، اثر احسان عباس، کتابی است در معرفی مبانی و زیرساختهای زندگینامهنویسی، به زبان عربی.
اهمیت کتاب
آنچه باعث اهمیت کتاب میگردد، این است که با مطالعه این اثر و آشنا شدن با زمینههای فکری و فرهنگی مختلف که در آن آمده، قادر خواهیم بود فرهنگهای دیگر را در درون فرهنگ خود، هضم و درباره آنها، تأمل کنیم؛ تأملی که میتواند آغازگر تفکر و خلاقیت در حوزه زندگینامهنویسی باشد[۱].
ساختار
کتاب با مقدمه مؤلف آغاز گردیده و مطالب در پنج بخش، ساماندهی شده است.
گزارش محتوا
زندگینامه، نوشتهای است مربوط به شرح و توصیف رخدادها و روند زندگی یک فرد خاص. چنین نوشتهای درعینحال ما را با فکر، اندیشه و تجربههای آن انسان مشخص، آشنا میکند. مطالعه زندگینامه، وسعت دید و تفکر و نیز اندیشههای انتقادی را به ارمغان میآورد. اثر حاضر، کتابی است که مخاطب را بهطور دقیق و زیرساختی با مفهوم زندگینامه آشنا میکند و نیز مسائل مربوط به آن را واشکافی کرده و بهدقت و با تکیه بر اسناد معتبر و مختلف، تحلیل مینماید[۲].
نویسنده در این کتاب، به معرفی و توضیح درباره زندگینامههای عربی و غربی، بهموازات هم و به شکل مختصر، اما مفید پرداخته است. فن السيرة، باعث میشود که مخاطب با نوع تفکر زندگینامهنویسان بزرگ و نیز برجستهترین کتابهای نوشتهشده در این زمینه، آشنایی یابد[۳].
نویسنده در مقدمه که آن را در سال 1965م، نوشته، به تعریف سیره و بیان نقش آن در فرهنگ، تمدن و ادب عرب، پرداخته است[۴].
در بخش نخست، بهمنظور بحث و بررسی تاریخ سیرهنویسی در میان مسلمانان، ابتدا به بحث پیرامون تأثیر تاریخ در تمدنهای کلاسیک یونانی، رومی و مصر باستان[۵] و نظریههای مختلف پیرامون فهم و فلسفه تاریخ، از جمله دیدگاه علمای بزرگی همچون ابن خلدون[۶]، سخاوی[۷]، ابن جوزی[۸] در این زمینه پرداخته شده و سپس، به کتابهایی مانند «تاریخ دمشق» ابن عساکر، «تاریخ اصفهان» ابونعیم، «تاریخ بغداد» ابن خطیب اشاره گردیده است و این کتب، تراجم رجال معروف از علمای هر شهر، دانسته شده است[۹].
در ادامه، سایر کتب تراجم در میان مسلمانان، از جمله «مغازی» واقدی، «أنساب الأشراف» بلاذری، «الروض الأنف»، «السيرة الحلبية»[۱۰]، «سيرة الحسن البصري» بلاذری[۱۱]، «الرسائل الصغيرة»[۱۲] و «مثالب الوزيرين» ابوحیان[۱۳]، «سيرة سيبويه المصري» ابن زولاق[۱۴] مورد بحث قرار گرفته است.
در بخش دوم، ضمن مقایسه سیرهنویسی در جهان اسلام با سیرهنویسی در غرب، سیر تطور و تکامل سیرهنویسی در جهان اسلام، از درج شرححالهای مختصر و جرح و تعدیل صرف، بهسوی سیرهنویسی فنی، مورد بحث و کنکاش قرار گرفته است[۱۵]. نویسنده، قرن هجدهم میلادی را به دلیل تمایل نویسندگانی همچون دکتر «جانسون» و «بوزول»، به دقت و امانت در امر سیرهنویسی، «عصر نهضت» در تاریخ سیرهنویسی انگلیسی نامیده و به بررسی شیوه کار ایشان، در موضوع شرححالنویسی، پرداخته[۱۶] و سپس این موضوع را با بررسی شیوه کار نویسندگانی از غرب همچون «لیتون ستراتشی»[۱۷]، «اندریا موروا»[۱۸]، «ادموند بلندن»[۱۹] و «استیفان اتسفایج»[۲۰] و مقایسه آنها با نویسندگان مسلمانی همچون محمدحسین هیکل نویسنده کتاب «حياة محمد(ص)»[۲۱]، شفیق غربال[۲۲]، محمد سعید عریان نویسنده کتاب «حياة الرافعي»[۲۳]، عباس محمود عقاد نویسنده کتاب «عبقريات الإسلامية»[۲۴]، میخائیل نعیمه[۲۵] و علی ادهم نویسنده کتاب «منصور الأندلس»[۲۶]، پی گرفته است.
مؤلف در بخش سوم، به بیان مرحله و درجه فنی و ویژگیهای سیرهنویسی فنی پرداخته است. وی مهمترین مسائلی را که نویسنده در امر سیرهنویسی باید بدان اهتمام داشته باشد، توجه به چگونگی نمو و تطور و تغییر شخصیت افراد در مراحل مختلف زندگی و نیز توجه به تأثیر رخدادهای گوناگون در آن، دانسته است[۲۷].
در بخش چهارم، بهصورت کلی، به موضوع شرححالنویسی و ارائه اطلاعات شخصی که در اصطلاح، بدان روزمهنویسی گفته میشود، پرداخته شده[۲۸] و در بخش پنجم، این موضوع در ادبیات عرب، مورد بررسی قرار گرفته است[۲۹].
وضعیت کتاب
فهارس کتاب، شامل فهرست موضوعات، اعلام و منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده و در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع[۳۰]، به درج لاتین اسامی و اعلامی که در متن ذکر گردیده، پرداخته شده است[۳۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: رنجبر رفیع، سکینه
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص5-8
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص9
- ↑ ر.ک: همان، ص12
- ↑ ر.ک: همان، ص12
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص15
- ↑ ر.ک: همان، ص17
- ↑ ر.ک: همان، ص19
- ↑ ر.ک: همان، ص20
- ↑ ر.ک: همان، ص21
- ↑ ر.ک: همان، ص24
- ↑ ر.ک: همان، ص35
- ↑ ر.ک: همان، ص38
- ↑ ر.ک: همان، ص45
- ↑ ر.ک: همان، ص48
- ↑ ر.ک: همان، ص50
- ↑ ر.ک: همان، ص51
- ↑ ر.ک: همان، ص55
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص77
- ↑ ر.ک: همان، ص91
- ↑ ر.ک: همان، ص111
- ↑ ر.ک: پاورقی، ص93
- ↑ ر.ک: همان، ص106
منابع مقاله