فرهنگ معاصر عربی - فارسی (بر اساس فرهنگ عربی - انگلیسی هانسور)
فرهنگ معاصر عربی - فارسی (بر اساس فرهنگ عربی - انگلیسی هانسور) | |
---|---|
پدیدآوران | آذرنوش، آذرتاش (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | فرهنگ معاصر عربی - فارسی |
ناشر | نشر ني |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1386ش. |
چاپ | چاپ هشتم |
شابک | 964-312-550-5 |
موضوع | زبان عربي - واژهنامهها - فارسی ور، هانس، 1909 - م. |
زبان | فارسی - عربي - انگليسي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ف2آ4 / 6636 PJ |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
فرهنگ معاصر عربی - فارسی، اثر آذرتاش آذرنوش (درگذشته 15 مهر 1400)، بر اساس فرهنگ عربی - انگلیسی هانسور نوشته شده است. البته نویسنده به این فرهنگ بسنده نکرده و به گفته خود حدود شش هزار کلمه یا اصطلاح به کتاب افزوده است.
ساختار
کتاب با مقدمه نویسنده آغاز شده است. واژگان ذکرشده در کتاب نیز بر اساس ریشه کلمات ارائه شده است.
گزارش محتوا
نویسنده در پیشگفتار کتاب مبنای نگارش این فرهنگ را فرهنگ هانسور دانسته است: «فرهنگ لغتی که اینک به خوانندگان تقدیم میکنیم بر اساس فرهنگی تدوین یافته که هنوز هم مشهورترین فرهنگ عربی - انگلیسی میان غربیان است[۱].
فرهنگ عربی - آلمانی هانسور در سال 1952م (1331ش) منتشر شده است. میلتون کوان این کتاب را پس از برگرداندن به زبان انگلیسی در قالب یک فرهنگ عربی - انگلیسی در 1110 صفحه به سال 1960م، در نیویورک چاپ و منتشر کرده است. در این شصت سال، در زبان عربی، مانند زبانهای زنده دیگر، پیوسته واژههای جدیدی ساخته شده و برای بسیاری از وامواژههای علمی و فنی، معادلگزینی شده است. این تعبیرات در فرهنگ عربی - آلمانی هانسور و فرهنگ عربی - انگلیسی کوان ثبت نشده است. علاوه بر این، مبنای کار هانسور، آثار نویسندگان و داستاننویسان عرب و عمدتاً مصری و لبنانی، مانند: طه حسین، محمد حسنین هیکل، توفیق الحکیم و جبران خلیل جبران بوده است. ازاینرو، فرهنگ عربی - آلمانی هانسور و دو فرهنگ بعدی بیشتر دربردارنده واژههای ادبی و عمومیاند و واژههای علمی اندکی در آنها وجود دارد[۲].
مشکل ماهوی فرهنگ معاصری عربی - فارسی (آذرنوش) این است که بر اساس فرهنگ یکزبانه عربی تألیف نشده، بلکه تألیف آن بر اساس فرهنگ عربی - انگلیسی است. علاوه بر این، فرهنگ عربی - انگلیسی اشاره شده نیز در اصل عربی - آلمانی بوده و بعد عربی - انگلیسی شده است. هر زبانی بر اساس شرایط و اوضاع و احوال اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، جغرافیایی و طبیعی مردم آن شکل میگیرد و تطور مییابد. مردم آن زبان با توجه به عوامل فوق واژههایی برای خود خلق میکنند. به همین دلیل، زبانهای اقوام گوناگون هیچگاه بهطور کامل با هم انطباق واژگانی و معنایی ندارند. واژههای عربی و آلمانی نیز چنینند؛ زیرا متعلق به دو فرهنگ، دو سرزمین و دو ساختار اجتماعی و اقتصادی مختلفند؛ برای مثال، در اروپا به دلیل شرایط آبوهوایی، انسان گندمگون و سبزهرو وجود ندارد و واژهای برای آن نیست، اما در سرزمینهای عربی، به دلیل وجود افراد گندمگون و سبزهرو، واژه «أسمر» را برای آن بهکار بردهاند. به همین دلیل، فرهنگنویسان هیچگاه فرهنگ دوزبانه را بر مبنای فرهنگ دوزبانه دیگر تألیف نمیکنند؛ زیرا آب را باید از سرچشمه نوشید[۳].
البته نویسنده تنها به ترجمه فرهنگ هانسور بسنده نکرده و در تکمیل آن کوشیده است: «کتاب ما هرچند که بر اساس فرهنگ هانسور استوار گردیده، ترجمه آن بشمار نمیآید. نیز مراجعه به فرهنگهای دیگر موجب شد که ما حدود 5 یا 6 هزار کلمه یا اصطلاح به کتاب بیفزاییم، یا در برابر برخی کلمات، معانی تازهای را که در زمان هانسور رایج نبوده بیاوریم. بااینهمه هرگز ادعا نمیکنیم که فرهنگ ما، فرهنگی بهروز است و همه مصطلحاتی را که طی ده بیست سال اخیر سیلوار به عربی داخل گردیده، در بر میگیرد[۴].
پیش از این فرهنگهای یکزبانه عربی بر مبنای جذر و ریشه مدخلها نوشته میشدند و مؤلفان فرهنگهای عربی - فارسی نیز بهتبع آن فرهنگها، آثار خود را به همین روش تألیف میکردند. برای استفاده از فرهنگهای ریشهای کاربر باید به قواعد زبان عربی و بابهای آن آشنا باشد. این دشواری، بهویژه برای کاربرانی که زبان مادریاشان عربی نیست، دوچندان میشود. به همین دلیل، از نیمه دوم قرن بیستم به بعد، مؤلفان فرهنگهای عربی مبادرت به تألیف فرهنگهای الفبایی کردهاند.
مشکل دیگر فرهنگهای ریشهای این است که در آنها جایگاه واژههای معرب و دخیل، مانند: تَفَلسَفَ و مُتَفَرنِس و صدها واژه دیگر، چون غیر عربیاند و جذر ندارند، مبهم و نامشخص است. بنابراین معلوم نیست کاربر در کجای فرهنگ باید به دنبال این واژهها بگردد. ساختار فرهنگ معاصر عربی – فارسی (آذرنوش)، ریشهای است و ازاینرو، اشکالات مترتب بر اینگونه فرهنگها در آن نیز وجود دارد[۵].
نویسنده شیوه کار خود در این فرهنگ را در پیشگفتار بهتفصیل توضیح داده است؛ بهعنوان مثال مینویسد: «هنگام برشمردن معانی مختلف یک کلمه، نقش علائم سجاوندی بسیار مهم است و خوب است خوانندگان ما به قراری که در این کار گذاشتهایم، عنایت داشته باشند؛ ما کوشیدهایم در معنای یک کلمه، هرچه کلمه مترادف در فارسی میشناسیم، ذکر کنیم تا زحمت جستجو را از دوش پژوهشگر و بهخصوص مترجم برداریم. نیز امید داشتیم که درجه ادبی کلمات را نیز در ترجمه باز نماییم؛ یعنی در برابر کلمات ادبی، ترجمهای ادبی و در برابر کلمات عمومی، معادلی نیمهعامیانه قرار دهیم. اما باید اعتراف کنیم که مراعات این امر کمتر میسر میگردد. این دسته از معادلهای فارسی که یا مترادفند و یا معنایی نزدیک بههم دارند، به کمک ویرگول از هم جدا شدهاند. سپس دسته کلماتی که نسبت به دسته قبل، معنی متفاوتی دارند، یعنی در حوزه معنایی تقریباً متفاوتی قرار میگیرند، به کمک نقطه ویرگول (؛)، از دسته قبل مجزا شدهاند[۶].
وضعیت کتاب
کتاب، فاقد فهرست است.
پانویس
- ↑ ر.ک: پیشگفتار، صفحه پنج
- ↑ ر.ک: قیم، عبدالنبی، ص207
- ↑ ر.ک: همان، ص205
- ↑ ر.ک: پیشگفتار، صفحه هفت
- ↑ ر.ک: قیم، عبدالنبی، ص205-204
- ↑ ر.ک: پیشگفتار، صفحه شش
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.