فرهنگ داستان‌نویسان؛ شیوه‌های روایت تشریحی داستان‌نویسی

    از ویکی‌نور
    فرهنگ داستان‌نویسان
    فرهنگ داستان‌نویسان؛ شیوه‌های روایت تشریحی داستان‌نویسی
    پدیدآورانمیرصادقی، جمال (نویسنده)
    ناشرفرهنگ معاصر
    مکان نشرتهران
    سال نشر1398
    موضوعداستا‌ن‌ نویسی‌,ictionB - Authorship,داستا‌ن‌ نویسی‌ - اصطلاح‌ ها‌ و تعبیرها‌,ictionB - Authorship - Terminology,داستا‌ن‌ - واژه‌ نا‌مه‌ ها‌,ictionB - Dictionaries
    کد کنگره
    ‏PN ۳۳۵۵/م۹ف۴ ۱۳۹۸

    فرهنگ داستان‌نویسان؛ شیوه‌های روایت تشریحی داستان‌نویسی تألیف جمال میرصادقی، در این کتاب، شیوه‌های مختلف روایت تشریح شده و میرصادقی برای هر شیوه نمونه‌ای از داستان‌های خود یا نویسنده‌های دیگر راآورده است.

    ساختار

    کتاب در 47 بخش تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    بی‌تردید «روایت» یکی از بنیادی‌ترین و اساسی‌ترین عناصر داستان‌نویسی است. می‌توان شناخت کامل و دست‌اولی از عناصر دیگر داستان داشت، اما اگر داستان‌نویس شناختی از «چه» و «چگونگی» شیوۀ روایت آنها نداشته باشد، به موفقیت موردنظر خود دست نخواهد یافت. هرقدر این شناخت بیشتر باشد، نویسنده در ارائۀ عناصر داستان موفق‌تر است. امروزه داستان‌نویسی حیطۀ جنبه‌های رنگارنگ و متنوع فنی و تکنیکی است و به ضرس قاطع می‌توان گفت که نویسنده‌ای در کار خود بیشتر موفق خواهد شد که بتواند برای موضوع‌های گوناگون خود، در انواع (ژانر) داستان، شیوه‌های روایت مناسب و درخوری به کار ببرد و تسلط به نسبت کامل‌‌تر و مؤثرتری نسبت در شیوۀ روایت موضوع داستان‌ها داشته باشد.

    انسان در هر دوره به لحاظ شناخت و تصور و دریافتش از زندگی، نوعی از داستان (قصه، رمانس، داستان کوتاه، رمان و ناول) را آفریده و ادبیات تخیلی شفاهی و نوشتاری را به وجود آورده است. هر کدام از این انواع، تکنیک‌های بیانی و شیوه‌های روایتی خود را داشته‌اند و همچون آینه‌های چندبعدی تحولات ذهنی و روانی انسان را در طی قرن‌ها به نمایش گذاشته‌اند. این کتاب حاصل تجربۀ شصت‌سال عمر داستان‌نویسی نویسنده است و در حکم نوعی فرهنگ‌نامۀ داستان‌نویسی به شمار می‌آید و هیچ داستان‌نویسی نمی‌تواند از آن بی‌نیاز باشد. به این معنا که اگر داستان‌نویس شیوه روایت درست داستانش را از آغاز بداند، بی‌تردید نیمی از راه موفقیت خود را پیموده است؛ چون با شناخت و آگاهی بیشتر داستانش را شروع کرده است.

    در این کتاب، شیوه‌های مختلف روایت تشریح شده و میرصادقی برای هر شیوه نمونه‌ای از داستان‌های خود یا نویسنده‌های دیگر راآورده است. میرصادقی روایت را خونی می‌داند که به ایده و معنای داستان غذا می‌رساند و امکانات، درستی و صحت بیان حقیقی و مجازی، قوه تخیل، گردآمدن تناوبی جمله‌ها، ضرب‌آهنگ پنهان و آشکار نثر و موسیقی آن را فراهم می‌آورد. نویسنده روایت را در حکم «فرهنگی» برای داستان‌نویسان می‌داند: «از این نظر شیوه روایت راهبردی بنیادی است برای نویسندگان تا از انواع گوناگون داستان شناخت پیدا کنند و در دستیابی به آن موفق شوند، زیرا همان‌طور که گفته شد، هر نوع داستان شیوۀ روایت خاص خود را می‌طلبد و غفلت از این مهم، موجب ناکامی و شکست نویسنده می‌شود و قناسی و ناهماهنگی ساختاری داستان را به بار می‌آورد».

    میرصادقی عناصر داستان را از نظر فنی وابسته به شیوه روایت که امروز گستره وسیعی دارد، می‌داند. گستره شیوه‌های روایت موضوع مهمی است که در کتاب به آن اشاره شده و در پیشگفتار کتاب نیز به این نکته تاکید شده که هر داستان‌نویسی دیدگاه و بینش خود را از جهان واقع در جهان داستان‌اش به شیوه‌ای متفاوت از نویسنده‌های دیگر روایت می‌کند. این تفاوت میان همه عناصر داستان‌هایش تقسیم می‌شود و اساس و شیوه بنیادی آثار او را تشکیل می‌دهد. میرصادقی پیش از آنکه به شرح و بررسی شیوه‌های مختلف روایت بپردازد، توضیحاتی درباره روایت و خصلت‌های آن و همچنین اختلاف شیوه روایت داستان با گزارش و طرح آورده است. او دربارۀ اختلاف داستان با طرح نوشته: «اختلاف اساسی طرح با داستان این است که طرح، روایت اوضاع و احوال است و داستان، روایت وقوع حادثه‌ها و وضعیت و موقعیت‌ها. طرح تأکیدش بر چگونگی و کیفیت چیزی، مکانی، زمانی و شخصی است و حادثه، صحنه، فضا و رنگ یا شخصیتی را وصف می‌کند. داستان بر آنچه وقوع یافته یا وقوع خواهد یافت، تأکید می‌کند و بر ویژگی‌های روان‌شناختی و جزئیات توجیهی تأکید می‌کند. از این‌رو، طرح به طور مشخصی جنبه توصیفی دارد و داستان رشته حوادث را روایت می‌کند. طرح غالبا گرد محور صحنه مجرد یا شخصیت مجردی می‌گردد و مشخصات و خصوصیت‌های او را ترسیم و توصیف می‌کند؛ اما داستان بر گرد حادثه‌ها می‌گردد».

    پس از این توضیحات، کتاب به شیوه‌های مختلف روایت پرداخته است. 47 شیوۀ روایت متفاوت در کتاب مورد بررسی قرار گرفته است و برای هر شیوۀ روایت نمونه‌ای هم آورده شده تا خواننده به طور دقیق‌تری با شیوه‌های روایت و تفاوت‌های میان آنها آشنا شود. در قسمتی از توضیحاتی که درباره شیوۀ داستان خطی و غیرخطی آمده می‌خوانیم: «داستان خطی یا طولی، داستانی است که وقایع آن به ترتب توالی زمانی روایت می‌شود و عمل داستانی (حادثه‌ها) بر طبق زمان تقویمی بیاید. تقریبا اغلب قصه‌های کوتاه و بلند سنتی با چنین شیوه‌ای روایت شده، قصه‌های بلندی چون سمک عیار، اسکندرنامه، امیرارسلان و نیز بسیاری از رمان‌های قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، شیوۀ روایت خطی دارند. بیشتر رمان‌های بالزاک، مثل باباگوریو، سرخ و سیاه استندال، دیوید کاپرفیلد دیکنز و جان‌شیفته رومان رولان داستان‌هایی خطی هستند. در رمان‌های فارسی نیز آثاری چون شوهر آهوخانم، سووشون، کلیدر، همسایه‌ها و درازنای شب به شیوۀ خطی روایت شده‌اند. اگر وقایع به ضرورت پیرنگ پس و پیش شوند و ترتیب توالی زمان تقویمی به هم بخورد، انواع داستان‌های غیرخطی (مدور یا دایره‌ای و عمودی یا مارپیچ) به وجود می‌آید؛ مثل رمان‌های عمودی یولسیز جیمز جویس و خانم دالووی ویرجینیا وولف و خشم و هیاهوی ویلیام فاکنر و در میان آثار فارسی هم سنگ صبور و شازده احتجاب و اضطراب ابراهیم، که در آنها از شیوۀ روایت غیرخطی عمودی جریان سیال ذهن، تک‌گویی درونی و خودگویی بهره گرفته شده است. رمان‌های در جستجوی زمان ازدست رفته و بوف کور از شیوۀ غیرخطی دایره‌وار یا مدور استفاده می کنند».

    در پایان کتاب نیز واژه‌نامه اصطلاحات ادبیات داستانی به چاپ رسیده است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها