عقل نزد فارابی، ابن‌ سینا و ابن‌ رشد

عقل نزد فارابی، ابن‌ سینا و ابن‌ رشد تألیف هربرت دیویدسن، ترجمه حسن قنبری؛ مسائل مرتبط با عقل بخش چشمگیری از کار فلسفی فارابی، ابن‌ سینا و ابن‌ رشد را شکل می‌دهند و برخورد با این مسائل چیزی به نام سبک فلسفی آنها را آشکار می‌کند؛ بنابراین می‌توان عبارتی دربارۀ سبک فلسفی هر کدام مطرح کرد. در فصول این کتاب به موضوع عقل نزد فارابی، ابن‌ سینا و ابن‌ رشد پرداخته شده است.

عقل نزد فارابی، ابن‌ سینا و ابن‌ رشد
عقل نزد فارابی، ابن‌ سینا و ابن‌ رشد
پدیدآوراندیویدسن، هربرت (نویسنده) قنبری، حسن (مترجم)
ناشرعلم
مکان نشرتهران
سال نشر1403
شابک2ـ459ـ246ـ622ـ978
موضوعف‍اراب‍ي‌، م‍ح‍م‍دب‍ن‌ م‍ح‍م‍د، 260؟ - 339ق‌. --ديدگاه درباره عقل

ابن‌ سينا، حسين‌بن عبدالله، ‏?370 - 428ق.‏? -- ديدگاه درباره عقل ابن رشد، محمد بن احمد، 520 - 595ق. -- ديدگاه درباره عقل فلسفه اسلامي - تاثير يونان فلسفه ذهن کيهان شناسي اسلامي هوش

عقل (فلسفه اسلامي)
کد کنگره
1403 9د7غ / 55 BBR ‏

ساختار

کتاب در هشت فصل تدوین شده است.

گزارش کتاب

در تاریخ فلسفه جملاتی که بیشترین تحقیق و مطالعه دربارۀ آنها انجام گرفته است، احتمالاً عبارت‌های ارسطو در کتاب «دربارۀ نفس» باشد که شرح می‌دهد چگونه عقل آدمی از وضع اولیۀ خود که نمی‌اندیشد، به وضع بعدی که می‌اندیشد، گذر می‌کند. ارسطو از این پیش‌فرض که اندیشۀ آدمی جهان بیرونی را بدون کم‌وکاست منعکس می‌کند، در مقابل نظر ایمانوئل کانت آغاز کرد. ارسطو استدلال آورد که وجود هرگونه ویژگی فطری به افکار آدمی رنگ می‌دهد؛ از این‌رو عقل را از انجام وظیفۀ خود باز می‌دارد. او با این استدلال عقل آدمی را «جزئی از نفس» دانست که توانایی «همه چیز شدن» را دار؛ اما خودش فی نفسه و اصالتاً هیچ ذاتی ندارد جز توانایی اندیشیدن.

فارابی، ابن‌ سینا و ابن‌ رشد عقل فعال و عقل بالقوه را در طرح‌های وسیع‌تر کیهانی جای دادند. در هر مورد عالم مادی متشکل از کرات شفاف آسمانی است که ستارگان و سیاره‌ها در آنها قرار گرفته‌اند و یک جهان ثابت تحت‌القمر که افلاک آسمانی به گرد آن می‌چرخند. نخستین موجود برتر که اندیشۀ محض است، از این‌رو یک عقل است، کل جهان را تدبیر می‌کند و دیگر موجودات که اندیشۀ محض‌اند، یعنی دیگر عقول که کارشان حفظ حرکت کرات آسمانی است، در پی آن می‌آیند. عقل فعال، علت فعلیت اندیشۀ آدمی در انتهای زنجیرۀ عقول آسمانی قرار دارد. در نظر فارابی، ابن‌ سینا و ابن‌ رشد متأخر، عقول از جمله عقل فعال به واسطۀ مجموعه‌ای از صادرهای ابدی به وجود می‌آیند که از علت نخستین صادر می‌شوند.

در نظام‌های فلسفی فارابی، ابن‌ سینا و ابن‌ رشد، عقل فعال نقش دوگانه‌ای ایفا می‌کند. مانند عموم متفکران دورۀ میانۀ اسلامی و یهودی و در مقابل اکثریت فیلسوفان مدرسی، آنها تردید نداشتند که عقل فعال، جوهری غیرمادی و متعالی از نفس آدمی است و جای مشخصی در سلسله‌مراتب هستی‌های غیرمادی اشغال می‌کند. هر کدام از آنها معتقد بودند عقل فعال، عقل آدمی را از حالت اندیشیدن بالقوه به بالفعل می‌رساند و آنها رروشی را که عقل فعال این کار را انجام می‌دهد، شرح دادند.

مسائل مرتبط با عقل بخش چشمگیری از کار فلسفی فارابی، ابن‌ سینا و ابن‌رشد را شکل می‌دهند و برخورد با این مسائل چیزی به نام سبک فلسفی آنها را آشکار می‌کند؛ بنابراین می‌توان عبارتی دربارۀ سبک فلسفی هر کدام مطرح کرد. در فصول این کتاب به موضوع عقل نزد فارابی، ابن‌ سینا و ابن‌رشد پرداخته شده است. در فصل‌های اول و دوم بحث‌هایی دربارۀ عقل در یونان متأخر و فلسفۀ اولیۀ عربی ـ اسلامی مطرح می‌شود که پیش‌زمینۀ افکار فارابی، ابن‌ سینا و ابن‌رشد است. در فصل‌های سوم و چهارم، نظریه‌های کیهان‌شناختی، مفاهیم عقل فعال و نظریه‌های دربارۀ عقل انسان که فارابی، ابن‌ سینا و ابن‌رشد مطرح کرده‌اند، بررسی می‌شود.

در فصل پنجم بازتاب‌های نظریه‌های فارابی و به‌ویژه ابن‌ سینا در فلسفۀ یهودی و مدرسی بررسی شده است. در فصل ششم تلاش‌های ابن‌رشد در دو موضوع که باعث شدند او چند بار نظر خودش را تغییر دهد، نشان داده شده است؛ رابطۀ علت نخستین با بقیۀ سلسله‌مراتب موجودات غیرمادی و نقش عقل فعال به عنوان علت وجود جهان تحت‌القمر. در فصل هفتم نویسنده می‌کوشد مواضع متغیر ابن‌رشد در دیگر موضوعات را نشان دهد.

تعریف دقیق نوع هستی عقل مادی با بالقوۀ آدمی، موضوعی محوری برای فارابی و ابن‌ سینا نبوده است. فارابی به‌ندرت با این مسئله مواجه بود و ابن‌ سینا به گونۀ غیرمستقیم به عنوان بخشی از یک مسئلۀ کلی‌تر یعنی ماهیت نفس آدمی با آن مواجه شد. اما در مقابل ابن‌رشد با آن دست‌وپنجه نرم کرد و در تمام زندگی خود به‌شدت دغدغۀ ماهیت عقل بالقوۀ آدمی را داشت و به‌تکرار ذهن خود را تغییر می‌داد. در فصل هفتم بسط اندیشۀ وی دربارۀ این موضوع ردیابی می‌شود و سپس موضوع به فراتر از ابن‌رشد به اندیشۀ یهودی و مسیحی برده می‌شود که متأثر از او بوده‌اند. در فصل پایانی کتاب نظر ابن‌رشد دربارۀ نقش عقل فعال در فعلیت‌بخشیدن به عقل بالقوۀ آدمی و نظر وی دربارۀ موضوعات مرتبط با عقل فعال یعنی اتصال به عقل فعال، فناناپذیری انسان و نبوت بررسی شده است.[۱]

پانويس


منابع مقاله

پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

وابسته‌ها