سقوط الدولة العباسية و دور الشيعة بين الحقيقة و الإتهام

    از ویکی‌نور
    سقوط الدولة العباسیة
    سقوط الدولة العباسية و دور الشيعة بين الحقيقة و الإتهام
    پدیدآورانغ‍ام‍دی‌، س‍ع‍د م‍ح‍م‍د حذی‍فه‌ (نویسنده)
    ناشردار ابن حذیفة
    مکان نشر[عربستان - ریاض]
    سال نشر1403ق. = 1983م.
    چاپدوم
    موضوعبغداد - تاریخ - سقوط 656ق.

    عباسیان - تاریخ

    مغولان - تاریخ
    زبانعربی
    کد کنگره
    غ2س7 / 76 DS ‏

    سقوط الدولة العباسية و دور الشيعة بين الحقيقة و الإتهام تألیف سعد بن حذیفه غامدی، استاد تاریخ دانشگاه ملک سعود در شهر ریاض، این کتاب رساله دکتری نویسنده برای تبیین نقش شیعیان به ویژه ابن علقمی در حمله مغول به دولت عباسی است.

    این کتاب از جمله آثار فراوانی است که در باره واقعه عظیم سقوط بغداد توسط مغولان در سال 656 هجری نوشته شده است. در این حمله لشکری عظیم از مغولان به فرماندهی هولاگوخان از مغولستان به راه افتاد. این لشکر مسئول فتح ایران و ادامه آن تا هر آنجایی بود که برایش مقدور بود. در جریان این حمله، دولت خوارزمشاهیان، اسماعیلیان الموت و مهم‌تر از همه عباسیان نابود شدند و برای همیشه صحنه تاریخ را ترک کردند.

    مؤلف متتبع در این اثر خود ضمن چندین فصل به بررسی این ماجرا پرداخته است.

    فصل نخست کتاب در بارۀ مشکل و مسأله اصلی یعنی اصل ظهور چنگیز و مغولان و کیفیت شکل‌گیری قدرت آنان است.

    فصل دوم بحث هجوم مغولان و فتوحات آنان در سرزمین‌های اسلامی است که چندین دهه به طول انجامید.

    فصل سوم اوضاع خلافت عباسی در آستانه حمله مغولان به دنیای اسلام است. شرایط دشوار و پیچیدگی‌های خاصی که در این دیار وجود داشته از نگاه منابع مختلف مورد بررسی قرار گرفته است.

    فصل چهارم کتاب شرحی است از حمله مغولان به بغداد به فرماندهی هولاگو خان بر اساس منابع موجود. بررسی نیروی نظامی آنها، دشواری‌هایی که بر سر راه داشتند و از آن جمله تصرف قلعه‌های اسماعیلیان بود. سپس مکاتبات میان هولاگو و مستعصم عباسی و این که چگونه آنان توانستند وارد بغداد شوند.

    اما فصل پنجم کتاب در باره نقش عناصر داخلی در دنیای اسلام اعم از مسلمان و مسیحی در همراهی و همکاری با مغولان است. در اینجا ابتدا اشاره‌ای به نقش مسیحی‌ها اعم از مسیحی‌های خارج از دنیای اسلام و داخل شده و سپس به موضوعی پرداخته که منابع تاریخی سنی روی آن تاکید زیادی کرده‌اند و آن دخالت شیعیان در سقوط بغداد و همراهی با مغولان است.

    وی با اشاره به این که اکثریت مردم عراق شیعه هستند و تاکید بر این که یکی از مهم‌ترین مراکز تاریخی آنان حله بوده و این که مردم این شهر با مغولان کنار آمدند و آنان نیز متقابلا شهر حله را ویران نکردند اشاره به اتهاماتی می‌کند که توسط ابن کثیر و دیگران در باره شیعیان مطرح شده است.

    وی بر اساس آنچه روی عنوان کتاب آورده یکی از اهداف اصلی‌اش بحث از همین مسأله بوده است. وی ابتدا این پرسش را مطرح می‌کند که آیا اساسا مغولان و شخص هولاگو، نیازی به مساعدت شیعیان بر ضد سنیان داشته است یا خیر. تا این نیاز وجود نداشته باشد اساسا بحث از همراهی شیعیان با مغولان بیهوده خواهد بود.

    وی می‌گوید بر اساس آنچه ما از زندگی و سیاست مغولان در این مقطع می‌دانیم، آنان طی 38 سال پیش از آن به طور مداوم به سرزمین‌های اسلامی حمله کرده و چند بار تا سامرا و بعقوبه هم رسیدند. بنابرین سیاست آنان واضح است.

    این که چرا مردم حله چنین کردند برای این که می‌دانستند مسیر مغولان در جهت نابودی همه چیز است. اگر نزد آنان نمی‌رفتند و آنان را راضی نمی‌کردند باید آماده می‌بودند تا همه چیزشان از میان برود. این در شیعه بودن و سنی بودن آنان تفاوتی نداشت.

    هولاکو از سوی برادرش منکوقاآن که فرمانروای مغولان بود فرمانی داشت که باید بغداد را بگیرد. بنابر این آنان به هر روی در پی این امر بودند و نیازی به این که کسی آنان را مساعدت و راهنمایی کند، نداشتند.

    استاد غامدی که استاد دانشگاه ملک سعود است این قبیل مطالب را اتهامات بی پایه‌ای می‌داند که در مصادر کهن مانند الحوادث الجامعه و دیگران نیامده و بعدها ساخته شده است.

    وی چنین تهمتی را از دامن وزیر شیعی مستعضم یعنی مویدالدین بن علقمی هم نفی کرده و آن را بی اساس می‌خواند (ص 333).

    غامدی ریشه این قبیل مطالب را درنزاعهای تاریخی میان شیعه و سنی دانسته و بر آن است که آن دشواریها سبب شده است تا این مطالب به شیعیان نسبت داده شود.

    وی بحث از این اتهام را تا صفحه 352 ادامه داده و از خواجه نصیرالدین طوسی و نقش او در حفظ بغداد هم ستایش کرده است.[۱]


    پانویس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران

    وابسته‌ها