ز تاب جعد تاب مشکینش؛ خوانشی معناشناسانه از غزل نخست دیوان حافظ
ز تاب جعد تاب مشکینش | |
---|---|
![]() | |
پدیدآوران | اسپرهم، داود (نویسنده) |
ناشر | خاموش |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1398 |
شابک | 9ـ84ـ6036ـ622ـ978 |
موضوع | حافظ، شمسالدين محمد، - ۷۹۲ق. -- نقد و تفسير,شعر فارسي -- قرن ۸ق. -- تاريخ و نقد,غزل فارسي -- ايران -- قرن ۸ق -- تاريخ و نقد |
کد کنگره | PIR ۵۴۳۵/الف۵۲ز۲ ۱۳۹۸ |
ز تاب جعد تاب مشکینش؛ خوانشی معناشناسانه از غزل نخست دیوان حافظ تألیف داود اسپرهم، غزل نخست حافظ مانیفست اجمالی از سلوک فردی، وجودی و زیباییشناسانۀ خاص اوست که در متن مجموعۀ غزلیاتش جزئیات آن تطویل یافته است.
گزارش کتاب
غزل نخست حافظ مانیفست اجمالی از سلوک فردی، وجودی و زیباییشناسانۀ خاص اوست که در متن مجموعۀ غزلیاتش جزئیات آن تطویل یافته است. سلوک شخصی خواجه نوعی از سلوک فکری، حالی و زیباییشناسی است که با سنتهای پیشین خود تفاوتی چشمگیر دارد. این سلوک نه سلوکی مبتنی بر آموزههای خانقاهی و نه مبتنی بر آموزههای پیچیده در هزارتوی اندیشههای فلسفی و نه مبتنی بر اخلاق مترسمانۀ رسمی و آداب رایج و نه محدودۀ متشرعانۀ فقه و سنت آلودهشده به ریا، بلکه مبتنی بر روشی است که راهنما بودن «پیر مغان» کلمۀ رمز اوست. پیر سلوک حافظ نه عارف است نه صوفی، نه فیلسوف است و نه متکلم، نه فقیه است و نه قاری، پیر او پیر مغان است.
شیوۀ نویسنده در خوانش شعر حافظ، کمابیش همان روش شرحهای قدیم و جدید و مختصر و جامع غزلهای خواجه همچون: بدرالشروح اکبرآبادی، شرح عرفانی غزلهای حافظ ختمی لاهوری، شرح غزلهای حافظ حسینعلی هروی، شرح سودی بر دیوان حافظ، تفسیر غزلیات حافظ مستشاری، حافظنامۀ خرمشاهی، شرح شوق حمیدیان و سایر شرحهای اشعار حافظ است. ابزارهای تفسیری نیز همان ابزارهای هرمنوتیک سنتی است؛ اما با این حال تلاش شده از توصیههای نشانه ـ معناشناسان جدید بهره و بهویژه دانش معناشناسی نوین بهره برده شود و توضیح مطلوبی از غزل نخست دیوان خواجه به دست داده شود.
بنای این فهم و تفسیر بر روش معناشناسی کهن و نوین است. البته این ادعا برای هر تفسیر از هر اثری ادعای بزرگی است؛ چراکه لازمۀ چنان معناشناسی، توجه به تمام جهات تاریخی، فرهنگی و زیباییشناسی تکتک واژگان، ترکیبات، جملات موجز و پرمعنای شعر حافظ و فراتر از آن احضار تمام پیشینههای تاریخی و شواهد و قراین در اشعار همعصران و پیشینیان است. آنچه در این شیوۀ تفسیری ارائه شده، حاصل یافتههای درونمتنی نویسنده با نمونههای برونمتنی و دایرةالمعارفی و تلفیق آن با ذوق شخصی است.
در شرح و توضیح غزل مورد نظر از دو نظریۀ خوانش متن استفاده شده است؛ نخست نظریۀ ایزوتوپی روایت و دوم نظریۀ معناشناسی. تأویلگرایان و هرمنوتیکهای نویسنده / متنمحور یا سنتی بر این عقیدهاند که مطمئنترین و سهلالوصولترین شیوۀ تحلیل یک متن، ابتدا تجزیۀ آن به واحدهای ممکن همان متن است. یعنی یافتن عناصر سازندۀ متن. آنگاه یافتن ارتباطات معنایی آشکار و پنهان بین آن عناصر و سپس ارجاع تکتک آن عناصر به کلیت متن. این چرخه که به آن دور هرمنوتیکی گفته میشود، میتواند ما را به معنای مقصود مؤلف نزدیکتر کند.
بین روایتپژوهان نیز همین تکنیک برای راهیابی به متن بهکار گرفته میشود. منظور از واحدها قطعات دستوری نیست، بلکه صرفاً عناصر اسمی، وصف و فعلی مرتبط و درگیر در یک سازۀ معنایی است. از مجموع این عناصر متناسب و درگیر، نظامی استخراج میشود که با خوانندۀ متن گفتگوی معناداری میکند. هرمنوتیکها معتقد بودند که سرنخ معنا از همین نظامات متن قابل استخراج است.
ابزار دیگر برای نزدیک شدن به معنای مقصود متن/ مؤلف، رعایت اصول معناشناسی است. باید پذیرفت که در متون ادبی، واژگان و اصطلاحات خاص متعلق به سرچشمههای فلسفی، عرفانی، تفسیری، کلامی و.... در نزد هر شاعری حوزۀ معنایی متفاوتی دارد. حتی واژگان پراستعمالی همچون «عشق» که در طول تاریخ ادبیات ما بهوفور استعمال شده، شامل همین تفاوت معنایی میشود. عشقی که در شعر رودکی مطرح است، نمیتواند همان معنایی را داشته باشد که در شعر سنایی، عطار و حافظ به کار رفته است. دانش معناشناسی ابزاری است که ما را به حوزۀ معنایی کاربرد واژگان یک اثر نزدیک میکند و تا حدودی فهم مطمئن متن را ممکن میکند. این دانش معنای کار را بر نشانهشناسی مینهد؛ چراکه هر یک از واحدهای زبانی متن، یک نشانه برداشت میشوند.
پس از تفسیر و شرح غزل نخست حافظ، در پیوست کتاب نویسنده به زندگینامۀ حافظ در دورۀ سلاطین مختلف و معرفی ممدوحان او پرداخته است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات