زندگی آیتالله العظمی بروجردی و مکتب فقهی، اصولی، حدیثی و رجالی وی
زندگی آیتالله العظمی بروجردی و مکتب فقهی، اصولی، حدیثی و رجالی وی | |
---|---|
پدیدآوران | واعظ زاده خراسانی، محمد (نویسنده) |
ناشر | مجمع جهانی تقريب مذاهب اسلامی، معاونت فرهنگی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1385 ش |
چاپ | 2 |
شابک | 964-7994-81-8 |
موضوع | بروجردی، حسین، 1253 - 1340 - سرگذشتنامه مجتهدان و علما - سرگذشتنامه |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 55/3 /ب4و2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
زندگی آیتالله العظمی بروجردی و مکتب فقهی، اصولی، حدیثی و رجالی وی، اثر محمد واعظزاره خراسانى، كتابى است كه به معرفى آيتالله بروجردى و اشاره به زندگىنامه و بررسى ديدگاههاى اجتماعى، سياسى، فقهى، اصولى، حديثى و رجالى ايشان پرداخته است.
كتاب به زبان فارسى و در دوران معاصر نوشته شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در عناوين و موضوعات متعددى مطرح شده است.
مدرک نویسنده در آنچه مربوط به خاندان و نسبت و اجداد و سلسله طباطبايى در بروجرد است، رسالهاى است كه خود آيتالله بروجردى در شرح حال جدشان سيد محمد طباطبايى به استناد دو نسخه از شجره آنان كه نزد پسرعموهايش در بروجرد بوده و نيز شجره عمشان علامه طباطبايى و آنچه را هم والدش در اول كتاب «مواهب السنية» و آنچه را محدث نورى در رساله «الفيض القدسي» نوشتهاند و نيز آنچه از پدرش كه حافظ انساب خاندان و مرجع شيوخ فاميل بوده، شنيده است و منابع ديگرى كه در مطاوى آن رساله ذكر نموده، از جمله مطالبى كه در كتابها و رسالههاى سيد محمد طباطبايى، جد سادات طباطبايى بروجرد يافته است.[۱]
اما راجع به زندگى شخصى آيتالله بروجردى، مدرک وى، نوشته جماعتى از خويشان ايشان و بزرگان خاندان، از جمله سيد اسماعيل علوى طباطبايى از بنى اعمام او و نيز كتاب «خاطرات زندگى آيتالله بروجردى» كه توسط سيد محمدحسين علوى بروجردى به رشته تحرير درآمده، است.
نویسنده بر خلاصه اين كتاب، خاطرات شخصى خود را كه شخصا شنيده و يا ناظر آن بوده اضافه كرده است. اما راجع به مقام و مكتب و آثار علمى ايشان در فقه و حديث و رجال، تقريبا همه مشهودات و مسموعات و برداشتهاى شخصى نویسنده است كه براى اولين بار، به رشته تحرير درآمده است.[۲]
گزارش محتوا
در مقدمه، به موضوع و اهميت كتاب اشاره شده است.[۳]
كتاب حاضر، در اصل، گزارش روشنى است از دو اثر علمى آيتالله بروجردى كه پايه و اساس فقه اماميه است: يكى موسوعه و مجموعه «جامع أحاديث الشيعة في أحكام الشريعة» كه حاوى تمامى احاديث فقهى است و ديگرى سلسله آثار رجالى ايشان كه جديدترين و كاملترين دستمايه شناخت راويان حديث است.[۴]
مىتوان ويژگى كتاب حاضر را اين دانست كه نویسنده بهخاطر آنكه در تأليف اثر اول، زير نظر آن مرجع بزرگ، شركت و در طبع و نشر اثر دوم، مباشرت داشته و از راز و رمز هركدام از اين دو سلسله عظيم حديثى و رجالى، مطلع مىباشد و نيز بهواسطه سابقه ممتد يازده ساله با ايشان، خاطرات فراوان و اطلاعات گرانبهايى از آن شخصيت والاى اسلامى دارد؛ لذا گزارش اين دو كتاب را با ياد آن خاطرات و شرح زندگى آن مرجع فقيد در هم آميخته و اثر حاضر را عرضه كرده است.[۵]
نویسنده در ابتدا، به بررسى نسب و شجره آيتالله بروجردى و رابطه بين خاندان طباطبايى و خاندان مجلسى پرداخته و سپس، ديدگاههاى اجتماعى، سياسى و روش فقهى و اصولى آيتالله بروجردى را توضيح داده است.[۶]
نویسنده بر اين باور است كه ايشان از لحاظ اجتماعى، همواره به فكر مردم و مسلمانان بود و از كارهاى صحيح دولتها و ديگران شاد و از كارهاى خلاف آنان، ناراضى بوده و انتقاد مىكرد. ايشان در ملاقات با رجال و شخصيتهاى دولتى كه گاه به گاه اتفاق مىافتاد، راجع به كار مردم و مستمندان و كمبودها، تذكر مىداد و آنى از فكر مردم، فارغ نبود[۷]
از لحاظ سياسى، نویسنده بر اين باور است كه آيتالله بروجردى هيچگاه در صدد ايجاد تحول و نظام سياسى كشور و برقرارى يك نوع حكومت اسلامى به آنگونه كه امام خمينى(ره) به آن مىانديشيد، نبود. هرچند تحولات روزگار و سوابق او در نجف و بروجرد و قم، مسلما او را با اين انديشه كاملا آشنا و شايد مدتها راجع به آن فكر كرده بود كه بعدا ضمن حركت فدائيان اسلام، آنها را اظهار مىفرمود. به نظر نویسنده، ايشان همان روش استاد خود، آخوند خراسانى را مبنى بر يك نوع حكومت مشروطه ملى با نظارت مراجع، چاره منحصر مىديد و معلوم بود كه با رژيم سلطنتى مشروطه موافق است و گرچه شخصا مداخله نمىكرد، اما همواره حتى در اوج رياست ايشان در بروجرد، از خاندان طباطبايى يك نماينده در مجلس شوراى ملى، وجود داشت[۸]
پيرامون روش اصولى ايشان نيز نویسنده معتقد است كليات بحثهاى وى، همان مبانى آخوند خراسانى بود كه البته مبانى خاص خود را هم داشت. به نظر وى، بهطور كلى روش ايشان ساده و كوتاه كردن مطالب و اجتناب از مباحث زائد بود و از مشكلگويى و اصطلاحپردازى اجتناب مىكرد و سعى داشت علم اصول، به مبانى اصلى خود محدود شود و آراى جديدى هم در پارهاى از مباحث اصولى ايشان وجود داشت[۹]
اما در فقه، نویسنده، معتقد است روش ايشان با ديگران كاملا تفاوت داشت و داراى ابتكارات فراوانى بود. وى به آراى قدماى شيعه اماميه و شهرت فتوايى آنان اهميت مىداد[۱۰]ايشان مسائل فقهى را به دو دسته تقسيم مىكرد: يك دسته، «مسائل متلقات»؛ يعنى آنچه عينا از ائمه گرفته شده است كه بسيار سربسته بوده است و آنها را به بقچه سربسته تعبير مىكرد. دسته ديگر، مسائل مشروحه؛ يعنى آنچه را بعدا فقها از هم باز كرده و موضوعات را مشروحا بيان كردهاند. اين تقسيم، غير از تقسيم فقه است به فقه منصوص و فقه تفريعى كه قسم دوم، در عصر شيخ مفيد و احتمالا توسط ابن جنيد استاد وى، تقريبا در بين شيعه آغاز شد و توسط شيخ طوسى گسترش پيدا كرده است.[۱۱]
از جمله موضوعات مهم و مورد توجه كتاب، بررسى ديدگاههاى آيتالله بروجردى در تقريب مذاهب اسلامى است. از ديگر مطالب كتاب، عبارتند از: مكتب حديثى و رجالى آيتالله بروجردى؛ گزارش مفصل كتاب جامع الأحاديث؛ اجازات اجتهاد و روايت حديث؛ نامههاى استاد واعظزاده خراسانى به آقاى بروجردى؛ مكتب و آثار رجالى آيتالله بروجردى و گزيده مصاحبه مجله حوزه با استاد واعظزاده خراسانى پيرامون شخصيت آيتالله بروجردى و...
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتداى كتاب آمده است.
در پاورقىها علاوه بر ذكر منابع[۱۲]، به توضيح برخى مطالب متن پرداخته شده است.[۱۳]
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.