رؤیا، استعاره و زبان دین: متن دینی چون متن هنری

    از ویکی‌نور
    رؤیا، استعاره و زبان دین
    رؤیا، استعاره و زبان دین: متن دینی چون متن هنری
    پدیدآورانمازیار، امیر (نویسنده)
    ناشرکرگدن
    مکان نشرتهران
    سال نشر1400
    شابک8ـ642064ـ622ـ978
    موضوعوحی‌ -- اسلام‌
    کد کنگره
    BP ۲۲۰/۳/م۲ر۹ ۱۴۰۰‏

    رؤیا، استعاره و زبان دین: متن دینی چون متن هنری تألیف امیر مازیار؛ این کتاب به توصیف، شرح و ارزیابی نظریۀ رؤیایی بودن تجربه‌های دینی و وحیانی اختصاص دارد؛ نظریه‌ای که می‌توان آن را نظریۀ وحی در فلسفۀ اسلامی دانست و اضلاع سیاسی آن را نخستین بار در آثار فارابی مشاهده می‌شود.

    ساختار

    کتاب از سه بخش و نه فصل و دو ضمیمه تشکیل شده است.

    گزارش کتاب

    این کتاب به توصیف، شرح و ارزیابی نظریۀ رؤیایی بودن تجربه‌های دینی و وحیانی اختصاص دارد؛ نظریه‌ای که می‌توان آن را نظریۀ وحی در فلسفۀ اسلامی دانست و اضلاع سیاسی آن را نخستین بار در آثار فارابی مشاهده می‌شود. این نظریه سه مدعا یا ضلع اصلی دارد:

    1. تجربه‌های دینی و وحیانی از سنخ رؤیابینی‌اند و با همان سازوکار وقوع رؤیاها اتفاق می‌افتند؛

    2. آنچه در این تجربه‌ها به ادراک درمی‌آید به زبان خاص رؤیا است و ماهیتی ویژه و متفاوت با تجربه‌های ادراکی معمول ما دارد و اگر این تجربه به زبان درآید و به متن تبدیل شود زبانی ویژه خواهد داشت؛

    3. برای فهم و تفسیر صحیح ادراکات رؤیایی و متون حاصل از آنها باید به تعبیر و تأویل این رؤیاها و متون حاصل از آنها پرداخت.

    فیلسوفان مسلمان به این قائل بوده‌اند که سرشت رؤیایی تجربه‌های وحیانی هیچ منافاتی با شأن کاشفیت، هدایتگری و قدسی‌بودن آنها ندارد و بهترین راه را برای حل مشکلاتی مانند فهم چگونگی تکلم خداوند و تعارضات دانسته‌های عقلانی با متون وحیانی به دست می‌دهد. نظریۀ وحی فیلسوفان مسلمان در سال‌های اخیر مجدداً طرح شده و محل بحث و گفتگو بوده است. این کتاب مطابق با سه ضلع اصلی این نظریه، به سه بخش تقسیم شده است.

    در بخش نخست، توضیح داده شده که چگونه رؤیابینی برای تبیین تجربه‌های وحیانی و دینی به کار گرفته شده است. این بخش سه فصل دارد. در فصل نخست شرح داده شده که فلاسفۀ مسلمان چگونه تجربۀ وحیانی را تجربه‌ای رؤیایی می‌دانستند و آورده شده که این نظریه در باب وحی را از متون فارابی تا متون ملاصدرا می‌توان دنبال کرد. در فصل دوم به آرای برخی روان‌شناسان، روان‌کاوان و نظریه‌های جدید در علوم شناختی و عصب‌شناختی پرداخته شده که تجربه‌های دینی در دانش جدید تجربه‌های رؤیایی می‌دانند. البته رؤیایی خواندن تجربه‌های دینی در دانش جدید گاه برای رد اعتبار این تجربه‌ها به کار گرفته شده و گاه برای فهم و تبیین صحیح آنها، بی‌آنکه بخواهد از اعتبار این تجربه‌ها بکاهد. بنابراین در فصل سوم به این بحث پرداخته شده که بر مبنای همۀ آنچه در دانش قدیم و جدید دربارۀ وحی و رؤیا دانسته شده، آیا می‌توان تجربه‌های دینی و وحیانی را تجربه‌های رؤیایی خواند و در عین حال آنها را همچنان معتبر، یعنی کاشف، هدایتگر و قدسی دانست؟

    در بخش دوم به این موضوع پرداخته شده که با فرض رؤیایی بودن تجربه‌های وحیانی، چه ماهیتی خواهد داشت. در فصل نخست این بخش دیدگاه فیلسوفان مسلمان و به طور خاص فارابی و ابن سینا در این‌باره بیان شده است. این فیلسوفان بر مبنای رؤیایی بودن تجربۀ وحیانی، وحی را «کلام مخیل» دانسته‌اند. در فصل دوم این بخش به بحث زبان دین در نظریۀ رؤیاهای رسولانه پرداخته شده است. در این فصل ادعا شده که نظریۀ رؤیاهای رسولانه اساساً به طرح نظریه‌ای در باب زبان دین معطوف است. از نظر صاحب این نظریه، زبان رؤیایی نوعی زبان استعاری است و تلقی خاصی که از استعاره در این نظریه وجود دارد، مهم‌ترین تفاوت آن با دیدگاه فیلسوفان مسلمان است. در واقع در نظریۀ رؤیاهای رسولانه، تلقی‌ای جدید از زبان خیال جایگزین دیدگاه ارسطویی فیلسوفان مسلمان شده است. این تغییر لوازم مهمی برای نظریۀ رؤیایی و خیالین خواندن زبان دین دارد. در فصل سوم این بخش سعی شده این تلقی جدید از استعاره و زبان استعاری که محل توجه بسیاری از متفکران معاصر بوده، بیشتر بررسی شود.

    موضوع بخش سوم، شیوۀ فهم متن رؤیایی است. در فصل نخست این بخش، دیدگاه فیلسوفان مسلمان در باب تأویل کلام مخیل بیان شده است. تأویل از دیدگاه این فیلسوفان در نهایت همان تعبیر است و تعبیر و تأویل، فرایند و شیوه‌ای مشابه دارند. در فصل دوم به بحث تعبیر متن رؤیایی پرداخته شده و پس از مرور اجمالی برخی دیدگاه‌های قدیم و جدید دربارۀ تعبیر خواب، بیان شده که با فرض استعاری بودن زبان رؤیایی، می‌توانزا خواب‌گردی هم در کنار خواب‌گزاری همچون شیوۀ فهم متن رؤیایی صحبت کرد و به این ترتیب بر بسیاری از مشکلاتی که بر سر راه «تعبیر» متن وجود دارد، فائق آمد. در نهایت در فصل کوتاه خاتمه، بیان شده که ماحصل نهایی نظریۀ رؤیایی بودن تجربۀ وحیانی برای متن مقدس این است که متن مقدس گونه‌ای متن هنری است. این امر نه‌تنها منافاتی با کاشفیت، هدایتگری و قدسی بودن متن ندارد، بلکه شرط اساسی برای پیدا آمدن این ویژگی‌ها در متنی است که به امری شناخت‌ناپذیر و بیان‌ناشدنی (غیب) معطوف است.

    در پایان کتاب دو ضمیمه در باب سابقۀ نظریه‌های وحی در کلام و فلسفۀ اسلامی آمده است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها