در حریم کعبه
در حریم کعبه | |
---|---|
پدیدآوران | حجتی، سید محمدباقر (نویسنده) |
ناشر | مشعر |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1384 ش |
چاپ | 4 |
شابک | 964-6293-46-8 |
موضوع | حج |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 188/8 /ح3د4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
در حريم كعبه ، اثر سيد محمدباقر حجتى (متولد بابل، 1311ش)، است كه در آن، افزون بر توضيح هدفها و حكمتهاى مناسك عبادى حج، گزارشى از سفر خودش و زيارت كعبه و اوضاع فرهنگى، مذهبى و اجتماعى عربستان بيان كرده است.
ساختار
كتاب حاضر، مقدمه ندارد و از 2 بخش تشكيل شده است. روش نویسنده در اين اثر، گزارشى، تحليلى و انتقادى است و از كتاب و سنت و مشاهدات شخصى استفاده كرده است.
گزارش محتوا
برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:
- اين خانه در دو جا از قرآن كريم، «بيت مخصوص خدا» معرفى شده و صاحب بلامنازع آن؛ يعنى خداوند متعال مىفرمايد: «بيتي»؛ «خانه من». در قرآن كريم هيچ كانونى را سراغ نداريم كه حضرت بارى تعالى با تعبير «بيتي» از آن ياد كرده باشد، جز كعبه كه علاوه بر عناوين ويژه ديگر، خانه منسوب به خود اوست. شايد تعبير «بيتي» اشاره به همان نكتهاى باشد كه در«إن أول بيت وضع للناس...»[۱]، بدان تصريح شده مبنى بر اينكه: چون خانه من است و من به همه مردم تعلق دارم، اين خانه نيز از آن همه مردم مىباشد؛ هرچند اضافه «بيت» به ياى متكلم - كه خداست - اضافهاى است تشريفى و خداوند در هيچ خانهاى نمىگنجد؛ ليكن اين وضع درباره هيچ بيت و خانهاى در قرآن وجود ندارد..[۲]
- ابراهيم(ع) مدتى در «حران» اقامت گزيد و با دختر عمهاش ساره ازدواج كرد، اما جز حضرت لوط(ع) و شمارى اندك از مردم، به دعوت توحيدى او پاسخ مثبت ندادند. او به مهاجرت از اين ديار مصمم گشت. علت آن درگيرى شديد و فرسايندهاى بود كه ميان اين اقليت خداپرست پديد آمده بود؛ لذا از آنها روىگردان شد:«فآمن له لوط و قال إنیمهاجر إلى ربي إنه هو العزيز الحكيم»[۳]؛ «لوط(ع) به ابراهيم در (حران) ايمان آورد و گفت مسلما من بهسوى خداوندگار كارسازم از اين ديار مىكوچم؛ چراكه او فرازمند شكستناپذير فرزانه است»[۴]
- حضرت امام خمينى نخست به امت بزرگوار ايران فهماند قرآن كتاب زندگى و برنامه و دستورالعمل براى زندهها است كه بايد اوامر آن را در تمام زواياى زندگانى پياده كرد و فهماندند كه اين كار امكانپذير است و با بياناتى كه از قرآن كريم الهام مىگرفت، اين حقيقت را خاطرنشان ساخت كه براى رهايى از ظلم و ستم طواغيت - در ظل رهنمودهاى قرآن و اسلام - مىتوان گامهاى مؤثر و سازندهاى برداشت و اين باور را در قلوب امت اسلامى ايران و امتهاى جوامع اسلامى جهان بارور ساخت كه اسلام و قرآن عملا مىتواند با نفوذ در همه نواحى زندگانى، عزت و سربلندى و پيشرفت همهجانبه ملتها را ضمانت كند... ديديم - علىرغم همه دسيسههاى جهانى و تمهيدات محاسبهشده - انقلاب اسلامى ايران به رهبرى حضرت امام راحل(قده) پيروز شد. پس از پيروزى انقلاب هم تمام قدرتها به سركردگى آمريكاى جهانخوار عليه حكومت اسلامى اسلامى ايران متحد شدند؛ يعنى در واقع عليه قدرت الهى همبستگى يافتند؛ اما نتوانستند كارى از پيش ببرند و خود را در نظر مردم جهان بىآبرو ساختند و انقلاب اسلامى موجب گرديد چهره كريه استعمار و استكبار براى جهانيان افشا شود..[۵]
- انديشه تقرب به معبود از رهگذر تقديم قربانىها و وسيله قرار دادن آن براى خواستههاى جهان خاکى و برطرف ساختن حوادث سهمگين و توسل به آن، براى جلب منافع و دفع و پيشگيرى از آسيبها و زيانهاى فردى و اجتماعى، همراه با آفرينش انسان و همزبان با آن بوده و همواره در مراحل مختلف تفكر دينى، ملازم انسان بشمار مىرفت و تا وقتى عقايد و عبادات بر سر پاست استمرار دارد.
- هيچ دينى از اديان، فاقد چنين شعارى نبوده و زندگانى هيچ ملتى بدون چنين شعارى در طول تاريخ به چشم نمىخورد... بهترين دليل بر قدمت اين شعار و گسترش آن، همه صحف و كتب آسمانى پيشين است كه مسئله قربانى در آنها جلب نظر مىكند... قرآن كريم يكى از اشكال و صور قربانى را براى ما تصوير مىكند كه عملا همزمان با آدم ابوالبشر(ع) روى داده است؛ آنجا كه مىفرمايد:«و اتل عليهم نبأ ابنیآدم إذ قربا قربانا فتقبل من أحدهما و لم يتقبل من الآخر، قال لأقتلنك، قال إنما يتقبل الله من المتقين»[۶]«و داستان دو فرزند آدم (هابيل و قابيل) را بر آنها بخوان، آنگاه كه قربانى كردند و اين قربانى از يكى از آن دو مورد قبول (پيشگاه الهى) واقع شد و از آن ديگرى قبول نشد. (قابيل بههابيل) گفت: قطعا تو را (چون كه قربانى تو مقبول افتاد) مىكشم. هابيل گفت: خدا قربانى را از كسانى كه پرهيزكارند و از خدا پروا مىكنند مىپذيرد»[۷]
- روز شنبه - 17 ارديبهشت 1373 - پس از درنگى نسبتا طولانى در بخش مراجعات خارجى، نزدیک ظهر براى ديدار يكى از همكاران دانشگاهى، راهى كاروانى شدم كه در خيابان ملك عبدالعزيز نو، در مدينه قرار داشت... در ميان تاكسى با مسافرى از مصر كه به حج آمده بود به گفتگو نشسته بوديم و پرسشهايى با او در ميان گذاشتيم؛ از آن جمله مىگفت: براى آمدن به زيارت حرمين، مبلغى معادل هفت هزار ريال سعودى به دولت مصر مىپردازيم؛ آنهم سفر ما با كشتى صورت مىگيرد و اين سفر دو روز به طول مىانجامد و از دولت مبارک انتقاد مىكرد كه حكومتى لائيك است و مراتب تنفر خود را صريحا نسبت به رژيم مبارک اعلام مىكرد و آياتى چند برمىخواند كه گوياى مخالفت مردم مصر از حكومت منهاى دين اين سرزمين بود... مراتب عشق و علاقه مردمى - كه در آن سوى مغرب و در جوار اروپا مسافتها با ايران فاصله دارند - نسبت به آرمانهاى انقلابیجمهورى اسلامى ايران تا پايهاى است كه در مقام تأييد ايدههاى انقلاب اسلامى ايران و شركت در مراسم برائت، از هيچ عاملى هراس به خود راه نمىدهند و تا پاى جان در تأييد حكومت اسلامى امالقراى اسلام آماده پايمردى هستند و اين امر نشان مىدهد مهر تابان انقلاب اسلامى ايران سر از مغرب نيز برآورده و بر قلوب مردم اين سامان درخشيدن گرفته و دلهاى آنان را بهسوى خود جذب كرده است..[۸]
وضعيت كتاب
براى كتاب حاضر فهرست تفصيلى مطالب در آغاز آن و فهرست منابع در پايان آن تنظيم شده، ولى متأسفانه فهرستهاى فنى تنظيم نشده است.
كتاب حاضر، مستند است و نویسنده ارجاعات و توضيحاتش را بهصورت پاورقى آورده است. نویسنده براى توليد اثر حاضر از منابع معتبر و متعددى (48 منبع) بهره برده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.