کرباسی، محمدابراهیم بن محمدحسن
محمدابراهیم بن محمدحسن کرباسى یا کلباسى (1180-1261ق)، از بزرگترین علما و زهاد قرن دوازدهم هجرى است که در زهد، تقوى و احتیاط، معروفیت تمام داشته است، وی احیاگر حوزه علمیه اصفهان در قرن دوازدهم بوده است.
نام | کرباسی، محمدابراهیم بن محمدحسن |
---|---|
نامهای دیگر | عجمی، محمدابراهیم
کاخی خراسانی، محمدابراهیم بن محمدحسن کلباسی، محمدابراهیم حاجی کرباسی |
نام پدر | محمدحسن |
متولد | 1145ش/1180ق |
محل تولد | اصفهان |
رحلت | 1261 ق |
اساتید | سید محمدمهدى بحر العلوم |
برخی آثار | إشارات الأصول |
کد مؤلف | AUTHORCODE00643AUTHORCODE |
ولادت
وى، در ربیعالثانی سال 1180ق، در اصفهان دیده به جهان گشود. خاندان کلباسی در اصل از نسل مالک اشتر نخعی هستند، از این رو به اشتری نیز معروف هستند.
جدّ ایشان حاج شیخ محمدقاسم کاخکی که خود از علمای شیعه بوده و در خانوادهای عالم پرور رشد نموده بود، در زمرۀ افرادی است که نسب آنان به سردار بزرگ اسلام و صحابی وارسته، جناب مالک اشتر نخعی میرسد. حاجی کلباسی نیز در وصیت به اولاد خود، سفارش به حفظ نسب اشتری مینمود.
حاج شیخ محمدحسن فرزند حاج شیخ محمدقاسم، از بزرگان علمای شیعه در یکی از محلات هرات - محلهای شیعهنشین معروف به «حوض کرباس»- به امامت جماعت و هدایت خلق اشتغال داشت.
حاج شیخ محمدحسن، از محلۀ حوض کرباس به موطن پدری خود «کاخک گناباد»مهاجرت نمود و به شیخ کرباسی مشهور گشت.
آیتالله حاج شیخ محمدحسن سپس به مشهد رفت و از درآمد خویش، در جوار بارگاه حضرت امام رضا مدرسهای بنیان نهاد که به مدرسۀ «حاج حسن» معروف بود. این مدرسه بین مدرسه نوّاب و حرم مقدس رضوی قرار داشت که در طرح توسعهی حرم مطهّر خرابشده است. او همچنین به تعمیر برخی مدارس مشهد همت گماشت و اموالی را وقف آنها ساخت و سپس به یزد رفت و در آن شهر حسنات و صدقات جاریهای تأسیس کرد. محمّد حسن به دلایلی که مورّخان و شرح حال نگاران بدانها اشاره نکردهاند، کاخک گناباد را به مقصد اصفهان ترک نمود و در این شهر رحل اقامت افکند و چون بعضی از مردم اصفهان به علت کرباس بافی، لقب کرباسی داشتند، فرزندان و نوادگانش به کلباسی مشهور شدند تا از دیگران متمایز باشند، اگرچه نوادگان او که در عراق زندگی میکنند همچنان به کرباسی مشهور هستند. ایشان در اصفهان، حمّام قدیمی علیاکبر واقع در محلۀ سینه پایینی (خیابان عبدالرزاق) را خرید و وقف روغن چراغ طلاب کرد و همچنین مدرسۀ علمیۀ مادر شاهزاده (نزدیک مسجد حکیم) را تعمیر اساسی کرد و در آن به تدریس مشغول شد.
مدتی از سکونت وی در این دیار سپری نشده بود که در نوزدهم ربیع الثانی سال 1180 ه. ق صاحب فرزندی گردید که او را «محمّد ابراهیم» نامید.
تحصیلات
وى، دوران کودکى و نوجوانى را در اصفهان گذراند و اولین استاد او، پدرش بود، اما در سنین نوجوانى، پدر را از دست داده و پس از او، مولا محمد رفیع گیلانى مشهور به بیدآبادى اصفهانى، نقش مهمى در تربیت وى عهدهدار بود (مرحوم بیدآبادى، از بزرگان عرصه حکمت، از شاگردان میرزا محمدتقى الماسى و معاصر وحید بهبهانى محسوب مىشده است و کرباسى در بیاناتى، به سادهزیستى و قناعت وى اشاره کرده است. وى، به سال 1197ق، در حالى که کرباسى هفده سالگى را طى مىکرد، به دار بقا شتافت).
کرباسى، در جوانى به محضر برخى مشاهیر و معاریف حکمت و کلام در اصفهان راه یافت. در میان این دانشوران، از اندیشههاى ملا على بن جمشید نورى، بیش از همه بهره برد.
او، در اصفهان به مکتب درس میرزا محمد على فرزند مظفر اصفهانى، ملا محراب گیلانى، شیخ محمد على هرندى و شیخ محمد فرزند شیخ زینالدین نیز راه پیدا کرد و از محضر آنان محظوظ گشت. وى، در رساله فارسى که در جواب سؤال یکى از فرزندان فتحعلى شاه قاجار نوشته، نام این بزرگان را ذکر کرده است.
سفر به نجف اشرف
وى، پس از تکمیل تحصیلات خویش در اصفهان، به منظور ارتقاى دانستههاى خود در سطوح عالى معارف اسلامى، خصوصا فقه و اصول و نایل گشتن به درجه اجتهاد و بهرهگیرى از چهرههاى علمى حوزه نجف، رهسپار عراق گردید. عالم بلندآوازه و مجتهد شناخته شده این زمان، سید محمدمهدى بحر العلوم (متوفى 1212ق) بود که در میان شیعیان نفوذ فراوانى داشت.
کرباسى، در نجف اشرف و در محضر درس مرحوم سید بحر العلوم، با سید شفتى آشنا شد که بعدها این آشنایى، به دوستى و اخوت بین آن دو مبدل شد.
آیتالله شیخ جعفر کاشفالغطاء، وى را در حوزه درسى خویش راه داده و مهارتهاى فقهى و توانایى خود را در علم اصول به او انتقال داد و براى او، اجازهاى صادر کرد که در آن از مقامات علمى و زهد و ورع وى سخن گفته و سلسله راویانى را که خود از آنها اجازه نقل حدیث داشته برشمرده است. استاد، در این اجازهنامه، شاگرد را عالم عامل، فاضل کامل و داراى فکر دقیق و ژرفاى اندیشه معرفى کرده و به ملاقات او با حضرت صاحب الامر اشاره کرده است.
وى، در نجف اشرف، از محضر سید میر على طباطبایى صاحب کتاب «الریاض»، نیز بهرهمند گشت.
سفر به کاظمین
ایشان، سپس به شهر کاظمین سفر نموده و به مکتب پربار سید محسن اعرجى راه یافت و قضا و شهادات و بسیارى از مسائل فقهى را که در این زمینه کاربرد داشت، از وى آموخت.
بازگشت به ایران
وى، پس از آن، به ایران بازگشت و به شهر مقدس قم رفته و محضر میرزاى قمى و ملا مهدى نراقى (متوفى 1209ق) را درک نمود و سپس به کاشان و اصفهان رفت و رسالت فرهنگى و تکلیف دینى خود را در آنجا ادامه داد.
وى، در روش علمى، به استدلال، برهان، ژرفکاوى و تعمق اتکا داشت، اما در عین حال، استعانت از پیشگاه خداوند، توسل به اهلبیت(ع) و استفاده از احادیث منقول از ائمه(ع) را در این راه به کار مىبرد و در مباحثه و مناظره با دیگران، فروتنى و قدرت تحمل عقاید طرف مخالف و نیز بلندنظرى و وسعت مشرب را مد نظر داشت.
وى، در چندین رشته از علوم اسلامى، صاحبنظر بود و تألیفاتى داشت. گذشته از تدریس فقه و اصول، در مسجد حکیم اصفهان به منبر مىرفت و در نهایت سلامت نفس، تقوا و پارسایى، مردم را موعظه مىنمود.
در حوزه درسى این نامدار میدان فقاهت، دانشورانى چند، علاوه بر فرزندانش، تربیت شدند که از جمله آنها مىتوان به حاج ملا هادى سبزوارى اشاره کرد.
او، به لحاظ مقام فقهى و تسلط بر موازین شرعى و نیز رعایت حالات اخلاقى، به ورع دست یافته بود، اما این خصلتش هرگز سبب آن نگردید که گوشهاى را برگزیند و به ریاضت نفس بپردازد و کارى با جامعه نداشته باشد و از برخورد با ناروایىها و منکرها خاموش بماند، هنر مهمش این بود که در متن جامعه عصر خویش زندگى مىکرد و در عین حال، در صیانت از ارزشها و عملى نمودن دستورهاى دینى، لحظهاى آرام نبود و البته به لحاظ رعایت شئون تقوایى و مراتب اخلاصى که داشت، بسیار احتیاط مىکرد.
نسبت به دستگیرى از فقرا، توجهى کامل و اهتمامى وافر داشت و به امور طلاب و شاگردان خود، به نحو احسن رسیدگى مىنمود. مرحوم حاج میرزا زاهدى کرباسى که نواده او و خود دانشمندى توانا است، در کتابى به نام «بدر التمام» حالات روحى و اخلاقى جد خود را نگاشته و سجایاى انسانى و مراتب اخلاقى او را ذکر نموده است.
ایشان، با آن عزت، مناعت و استطاعتى که داشت، گامى از طریق قناعت بیرون نگذاشت و به استمرار این حالت که زینت اهل علم و نشانه سادهزیستى است، اصرار مىورزید.
وفات
این عالم بزرگ، پس از مدّت هشتاد و یک سال و نوزده روز عمر با برکت، در شب پنج شنبه هشتم ماه جمادى الاولى 1261ق / 1224ش، رحلت نمود و در برابر مسجد حکیم اصفهان دفن گردید.
آثار
- اشارات الاصول؛
- ارشاد المسترشدین فى معرفة احکامالدین یا رساله عملیه؛
- النخبة؛
- منهاج الهدایة الى احکام الشریعة و فروع الفقه؛
- السؤال و الجواب فى الفقه و الاحکام؛
- شوارع الهدایة فى شرح الکفایة المقتصد؛
- تقلید المیّت؛
- الایقاضات؛
- رسالهاى در صحیح و اعم؛
- نقد الاصول؛
- مناسک حج؛
- رسالهاى در مفطر بودن قلیان یا توتون؛
منابع مقاله
پرتال استان اصفهان، شنبه 23 مهر ماه، 1390ش.