ایل بختیاری در دورهی قاجار
ایل بختیاری در دورهی قاجار | |
---|---|
پدیدآوران | خازنی، آرش (نویسنده) طهماسبی، شهلا (مترجم) |
ناشر | مرکز |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
شابک | 2ـ434ـ213ـ964ـ978 |
موضوع | بختياري,بختياري,قبايل و نظام قبيلهاي,امپرياليسم,اسکان ارضي, -- تاريخ, -- وضع اجتماعي, -- تاريخ , -- تاريخ, -- تاريخ , -- ايران, -- ايران, -- ايران , -- قرن ۱۳ق, -- قرن ۱۳ق, -- قرن ۱۳ق, -- قرن ۱۳ق, -- قرن ۱۳ق,اصفهان (استان),زاگرس، منطقه,ایران ,ایران ,Iran,ایران , -- تاریخ, -- تاریخ, -- تاریخ , -- سیاست و حکومت, -- Politics and government, -- تاریخ, -- قرن ۱۳ق., -- قرن ۱۳ق., -- قاجاریان، ۱۱۹۳ - ۱۳۴۴ق., -- قرن ۱۳ق., -- 19th, Contury, -- قرن ۱۳ق.,aqgf,aqgf,aqgf,aqgf,aqgf,a14,a14 |
کد کنگره | DSR ۷۲/خ۲الف۹ |
ایل بختیاری در دورهی قاجار تألیف آرش خازنی، ترجمه شهلا طهماسبی؛ موضوع این کتاب تأثیر متقابل حکومت و ایل در حاشیۀ ایران در دورۀ قاجار است. بررسی تاریخ اتحادیۀ ایلی بختیاری در رشتهکوه زاگرس در قرن سیزدهم قمری که در طول آن، توازن میان مرکز و حاشیه برای همیشه دگرگون شد. صفحات این کتاب که بر اساس وقایعنگاریها، تاریخها، قومنگاریها و دستنوشتههای قرن سیزدهم تنظیم شده است، طرحهای شاهانه برای توسعۀ زمین بایر و لمیزرع و مستقرکردن طوایف کوچندۀ شبانی در ایران دورۀ قاجار را بررسی میکند.
ساختار
کتاب در پنج فصل به نگارش درآمده است.
گزارش کتاب
در اوایل قرن سیزدهم هجری قمری، تقریباً نیمی از جمعیت ایران کوچنده بود. جوامع کوچندۀ شبانی از نظر سیاسی در ایلات (ایل، طایفه، عشیره، قبیله) مشتشکل شده بودند و سرزمینهای وسیعی را برای چراگاههای فصلی متعلق به خود میدانستند. آنها از حقوق عرفی چرا و ایلراه برخوردار بودند و دستهای از حاکمان بومی، شامل رؤسای دائمی اتحادیه (ایلخان، ایلبیگ)، رؤسای موروثی طایفه (خان)، رؤسای تیرهها و شاخهها (کدخدا، کلانتر) و بزرگان اردوگاه و «ریشسفیدها» بر آنها حکومت میکردند. دولت قاجار به ضرورت ایلات را واحدهای سیاسی نیمهخودمختار به شمار میآورد و در مناطق ایلنشین مسئولیت مالیاتبندی و سربازگیری را به خانها و رؤسا واگذار کرده بود. رضایت خانها معمولا با دریافت قطعهزمینی که به آن تیول گفته میشد، جلب میشد و به این ترتیب ادارۀ قلمرو ایلات به گونۀ غیرمستقیم به ایشان واگذار میشد.
موضوع این کتاب تأثیر متقابل حکومت و ایل در حاشیۀ ایران در دورۀ قاجار است. بررسی تاریخ اتحادیۀ ایلی بختیاری در رشتهکوه زاگرس در قرن سیزدهم قمری که در طول آن، توازن میان مرکز و حاشیه برای همیشه دگرگون شد. صفحات این کتاب که بر اساس وقایعنگاریها، تاریخها، قومنگاریها و دستنوشتههای قرن سیزدهم تنظیم شده است، طرحهای شاهانه برای توسعۀ زمین بایر و لمیزرع و مستقرکردن طوایف کوچندۀ شبانی در ایران دورۀ قاجار را بررسی میکند.
نویسنده برخلاف پژوهشهای معمول که کانون توجه در آنها طبقات اجتماعی شهری و مرکز سیاسی است، با بهرهگرفتن وافر از تواریخ و وقایعنامههای فارسی، تواریخ ایلاتی و منابع آرشیوی در لندن و تهران و اصفهان، از چادر ایلنشینان به وقایع نگریسته و آن را در مرکز داستانی دربارۀ سلسلۀ قاجار قرار داده و به این ترتیب توانسته است خلأی را در تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران پر کند.
این کتاب بر اساس مجموعهای از منابع فارسی و اروپایی در پنج فصل تنظیم شده است. فصل اول روابط متقابل بین طوایف بختیاری واولین شاهان قاجار در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم را بررسی میکند. بختیاریها با وجود اینکه به حکومت خدمت نظامی عرضه میکردند، مالیات میپرداختند و در مقابل عملیات نظامی قاجاریه شکننده بودند، به طرز قابل ملاحظهای خودمختار باقی ماندند و خارج از محدودۀ سلطۀ دائمی حکومت قرار داشتند.
فصل دوم پیوندهای پیچیدۀ بین مرکز، ولایت اصفهان و طوایف کوچنشین حاشیهای در فاصلۀ سالهای 1287 ـ 1297 را پیگیری میکند. در این سالها اتحادیۀ ایلی بختیاری منسجم بود و در زمان رئیس پرصلابت خود، حسینقلیخان به اوج قدرت رسید و از مجوز حکومت غیرمستقیم بر طوایف از طریق پیوندهای نزدیک و ارتباطات مختلف با ولایات اصفهان برخوردار بود.
فصل سوم به بررسی برنامهریزی و احداث راه تجارتی از میان کوههای مضرس بختیاری توسط بریتانیاییها در دهۀ 1307 ـ 1317 و تأثیر آن بر طوایف و جماعات محلی میپردازد. بریتانیاییها ساختن این راه را که از مسیری بسیار صعب عبور میکند، تلاش برای متمدن کردن و غلبه بر نتراشیدگی و نخراشیدگی ایران قرن سیزدهم قلمداد میکردند.
در فصل چهارم به بررسی تاریخ فرهنگی و اجتماعی اکتشاف نفت در سرزمین ایلاتی بختیاری پرداخته شده و تاریخ اولیۀ شرکت نفت ایران و انگلیس و بهرهبرداری تجاری از منابع طبیعی کوههای زاگرس شرح داده شده است. در فصل پایانی کتاب به شرکت قاطع و تعیینکنندۀ بختیاریها در انقلاب مشروطیت و ادغام آنها در سیاست و زبان موطنشان ایران پرداخته شده است.
این روایت بیانگر دیدگاهی دربارۀ تشکیل دولت، توسعهطلبی و جذب و همونی ارضی در حاشیۀ ایلاتی ایران در قرن سیزدهم است. محل وقوع آن سرزمینهای دستنخوردۀ کنارههای اصفهان است و به بررسی تلاشهای سلسلۀ قاجار برای توسعۀ استقرار، جمعآوری مالیات و برقراری نظم اسمی دولت در میان طوایف بختیاری میپردازد، در زمانی که امپراتوری بریتانیا به کوهستانهایشان که زمانی غیرقابل دسترس بود، تجاوز میکند. طرحهای توسعهطلبانۀ بریتانیا از قبیل گردآوری اطلاعات جغرافیایی و قومشناسی، راهسازی و اکتشاف نفت قدرت و استقلال بریتانیا را کاهش داد. این طرحهای قرن سیزدهمی، طوایف کوچندۀ شبانی حاشیۀ ایران دورۀ قاجار را در یک قلمرو توسعهطلب گستردهتر و در اقتصاد جهانی جذب کرد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات